نورنیوز – گروه فرهنگ و جامعه: داده ها و نتایج آماری که ظرف چند روز اخیر با عنوان "پیمایش ارزش ها و نگرش های ایرانیان" در شبکه های مجازی منتشر شده، چنانکه انتظار می رفت در رسانه های فارسی زبان خارج از کشور بازتاب وسیعی پیدا کرد. تقریبا تمام این شبکه ها با ذوق زدگی تمام از داده های این پیمایش استقبال کرده و از آن با تعابیری همچون "نظرسنجی محرمانه حکومت ایران" یاد کردند. برخی از این رسانه ها علاوه بر پوشش خبری این موضوع، تحلیل هایی ناظر بر محتوای آن نیز تولید کردند و انتشار دادند. بی بی سی فارسی که همواره خود را شبکه ای معرفی می کند که اخبار دریافتی را تنها پس از تأیید در دو منبع معتبر منتشر می نماید برای انتشار و تحلیل نتایج این پیمایش، انگار لازم ندید به ادعای همیشگی خود چندان پایبند بماند و فقط به این اکتفا کرد که از زبان تحلیل گر خود بنویسد "فصل هشتم گزارش به دست ما رسیده است." سایر رسانه های معاند فارسی زبان نیز داده های ادعایی این پیمایش را دستمایه تحلیل ها و استنتاج های مختلف کردند.
چیزی که تحت عنوان پیمایش ارزش ها و نگرش های ایرانیان منتشر شده و بنا بر ادعا، داده های مربوط به آبان و آذر 1402،و جمع بندی و طبقه بندی شان مربوط به دی ماه همین سال است، عمدتا بر محور موضوعات دینی، باورهای مذهبی، رعایت شعائر و مناسک، و مسائل مربوط به آن است. فارغ از اینکه متن منتشره چقدر صحت و اصالت دارد وچقدر می توان به واقعی بودن این داده ها اعتماد کرد، توجه به چند موضوع در این زمینه ضروری است:
1) تحولات دینداری در جامعه،از موضوعات بسیار مهم و کلیدی در دانش هایی چون جامعه شناسی دین است. چیزی که در این میان اهمیت دارد توجه به این نکته است که این تحولات، خاصیتی سیال دارند و به حسب فراز و فرود وضعیت های اجتماعی،اقتصادی، سیاسی، جهت گیری شان عوض می شود. اساسا دین به اعتبار اینکه ماهیتی پویا دارد در قبال تغییرات اجتماعی،واکنش فوری نشان می دهد. این واکنش ها البته دائم در حال تغییر و تحول اند و پایداری مطلق و حتی نسبی ندارند. پیمایشی که فرضا در شرایط تورم سنگین یا تنش های سیاسی و اجتماعی صورت می گیرد قطعا با پیمایشی که فردا در شرایط باثبات تر انجام شود تفاوت های چشمگیری دارد. بنابراین، نفس تحولات دینداری در هرجامعه ای از جمله جامعه ایران نباید با تعابیر همچون "عبور مردم ایران از دین" یا "مخالفت ایرانیان با نظام دینی" تفسیر شود. کمترین چیزی که در تحلیل چنین پیمایش هایی باید مدنظر داشت توجه به قید زمانی در این تحلیل هاست.
2) شرط لازم برای ارزیابی صحیح و روشمند نتایج هر پیمایشی این است که تمام شاخص ها باهم و در سایه هم مدنظر قرار بگیرند. هر نظرسنجی علمی،مجموعه ای از شاخص ها و پرسش ها را کنار هم می چیند تا از "مجموعه آنها" و نه فقط از یکی دو شاخص خاص به نتیجه برسد. برای اینکه نتیجه بگیریم مردم ایران از دین عبور کرده اند یا نه صرفا نمی توان به دو سه سئوال خاص تکیه کرد و براساس آنها به نتیجه دلخواه رسید. چنین شیوه ای بی شک یکی از مصادیق مغالطه منطقی است. نمی توان از مثلا 20 شاخص دینداری که در یک پیمایش مورد پرسش قرار گرفته صرفا بر یکی دو شاخص مثل حجاب یا رابطه دین و سیاست، متمرکز شد و از داده های این چند شاخص معدود، مستقیما استنتاجی کلان و کلی داشت و فرضا نتیجه گرفت که جامعه ایران از نظام دینی فاصله گرفته است. تحلیل نتایج یک پیمایش همانقدر نیاز به رعایت استانداردها و معیارهای دقیق علمی دارد که خود طراحی محور و نحوه انجام پیمایش.
3) شاید کمتر کسی را بتوان یافت که منکر بروز نوساناتی در دینداری ایرانیان باشد. این تحولات هم در ساحت باورها و ایستارها حادث شده و هم در ساحت رفتارها و کنش ها. انبوهی از عوامل ذهنی و عینی به همراه کثیری از علل و دلایل داخلی و خارجی، زیست دینی شهروندان را تحت تأثیر خود قرار می دهند کمااینکه زیست اقتصادی،زیست فرهنگی، زیست معیشتی را متأثر می سازند. این واقعیت،مطلقا اختصاصی به جامعه ایران ندارد. تمام جوامع بشری،اعم از دیندار یا غیردیندار، کمابیش مشمول این تحولات و دگردیسی ها هستند. گاه این تحولات، روندی طبیعی دارند و گاه روندی جهشی. اما در هرحالت ماهیتی دوری و چرخشی دارند به این معنی که ممکن است جهت گیری عمومی جامعه در نظرسنجی امروز به سمتی خاص باشد و در نظرسنجی آتی، عکس آن مسیر را طی کند. متغیری که در این دو وضعیت، بسیار تعیین کننده است عمدتا کارگزار انسانی است. به عبارت دیگر وجود یک کارگزار سیاسی یا مجموعه ای از کارگزاران یک نهاد که دچار کژکارکردی شده اند می توانند تعیین کننده انتخاب فرد پرسش شونده باشند. به این ترتیب، از پاسخ های بعضا منفی برخی شهروندان درباره دین و دینداری نمی توان به سادگی تحلیلی انجام داد که ساختار سیاسی یا اعتقادی را باطل اعلام کند.
4) ناپسندترین مواجهه در برابر یافته های علمی، استخدام آنها برای مقاصد سیاسی است. حتی اگر فرض بر این باشد که داده های منتشره اصالت دارند و در پیمایش ارزش ها و نگرش های ایرانیان در آبان 1402 به دست آمده اند، نمی توان آن را خرج کینه ورزی های سیاسی کرد. آنچه در رفتار رسانه ای بی بی سی فارسی و برخی دیگر از رسانه های معاند می بینیم در واقع نوعی "نورپردازی موضعی" روی پاره ای از واقعیت است تا پاره های دیگر از واقعیت در تاریکی بماند و به چشم نیاید. این، بدترین و سیاست زده ترین شکل استفاده از آمار و نظرسنجی و پیمایش است. فرقی ندارد که چه کسی و درباره کدام موضوعی، این "قاب سازی" را به عنوان ترفند و شگردی رسانه ای مرتکب می شود. هرکسی و هر رسانه ای که با قابی از پیش تعیین شده سراغ واقعیت برود و فقط روی آن بخش از واقعیت که می پسندد نورپردازی موضعی کند کارش مصداق سیاست زدگی و کینه ورزی ایدئولوژیک است.
نونیوز