نورنیوز ـ گروه فرهنگ و جامعه: سخنان رئیس جمهور در آیین تجلیل از مدال آوران المپیادهای علمی جهانی و جشن احیای باشگاه دانش پژوهان جوان، بار دیگر موضوع "سیاست گذاری علم" و "تدبیر امور نخبگان" در کشور را به یاد همگان آورد و ضرورت روزآمدسازی و به روزرسانی این سیاستها و تدابیر را خاطرنشان کرد. در شرایطی که از چندی پیش، موج خبری سهمگینی با محوریت "مهاجرت نخبگان و متخصصان" در رسانههای داخلی و خارجی به راه افتاده گوشها برای شنیدن سخنانی در این باب از ابراهیم رئیسی تیز شده بود. رئیسی اما ترجیح داد به جای ورود به این موضوع که به گمان برخی از جامعه شناسان، یکی از 5 مسأله اصلی اجتماعی در ایران امروز است به ذکر برخی بایستههای اخلاقی در رفتار نخبگان اشاره کند. او پس از مقایسهای اجمالی و آماری میان وضعیت علم در دوران قبل و بعد از انقلاب اسلامی، به چند توصیه اکتفا کرد. "دانش بنیان بودن تمام امور، توسعه محور بودن علم، نوآوری و خلاقیت در دانش، نمایش توانمندیها و قابلیتهای ملی، و بالاخره ضرورت حل مسائل نخبگان به دست خود نخبگان"، از مهم ترین محورهای سخنان رئیسی در جمع دانشمندان جوان بود.
جای خالی موضوع مهاجرت نخبگان در سخنان رئیس جمهور
آنچه اما میتوانست سخنان رئیس جمهور را در موضوع نخبگان تکمیل کند توجه به دغدغه شایعی با عنوان "مهاجرت نخبگان" بود که هر روز پردهای جدید از ابعاد آن نمایان میشود. آخرین پرده از این ماجرا را علی اکبر صالحی، قائم مقام رئیس فرهنگستان علوم و از چهرههای شاخص علمی و دانشگاهی کشور، عیان کرد که گفته است در موضوع مهاجرت نخبگان، «چیزی که بسیار آسیب رسانده ترویج گفتمان "هرکه میخواهد برود" است.» صالحی با اظهار تأسف از اینکه سطح مهاجرتها به دانش آموزان و پایین تر از آن هم رسیده، خسارت مادی خروج هر نخبه از کشور را 5 میلیون دلار عنوان کرد
بر خلاف رئیس پیشین سازمان انرژی اتمی، مدتی پیش معاون رئیس جمهور و رئیس بنیاد ملی نخبگان گفته بود: «به عنوان یکی از مجموعههای درگیر با مساله، خوب است به شما بگویم آمار مجموعهها، افراد و شرکتهای مهاجرت کننده در حال حاضر اصلاً خطرناک نیست». اظهارات روح الله دهقانی فیروزآبادی البته مایه خشنودی است اما باید توجه داشت که اتفاقا برخی از نهادها و پژوهشگران دانشگاهی، معتقدند مهاجرت در ایران، اکنون از حالت همه گیری محدود (اپیدمی) به همه گیری شایع و فراگیر (پاندمی) رسیده است. این در حالی است که بخش قابل توجهی از این مهاجرتهای فراگیر مربوط است به نخبگان، متخصصان، کارآفرینان و تحصیل کردگان و دانش آموختگان. البته در حوزه نرخ مهاجرت، خصوصا مهاجرت متخصصان و نخبگان، ما با نوعی ابهام یا شاید اغتشاش آماری مواجهیم و در پایگاههای رسمی مراکز متولی نخبگان علمی، دادههای نظام مندی در این زمینه وجود ندارد. در این بین، چیزی که در دسترس است نتایج تحقیقات چند نهاد در درون دانشگاه هاست. یکی از این نهادها، "رصدخانه مهاجرت ایران" است که ذیل پژوهشکده سیاستگذاری دانشگاه صنعتی شریف فعالیت میکند. طبق تحقیقات این نهاد دانشگاهی، حتی در غیاب دادههای رسمی و دقیق آماری، بازهم میتوان نشانههای آشکاری یافت که هم از افزایش "میل به مهاجرت" حکایت دارند و هم از افزایش "اقدام به مهاجرت".
علاوه بر این، با تغییراتی در هرم سنی و جهت گیری تخصصی مهاجران مواجهیم. در این تغییر مهم، مهاجرت از پدیدهای بزرگسال به پدیدهای جوانانه تبدیل شده است. شواهد قابل توجهی هم از مهاجرت متخصصان و نیروهای ماهر و کارآزموده و نیز نخبگان به چشم میآید. تراز 17 هزار دانشجوی ایرانی در خارج در سال2000 میلادی، به عدد 66هزار در سال 2020 رسیده است. برخی پژوهشگران مدعی شده اند تعداد دیاسپورای نخبگان ایرانی در خارج از کشور، عددی بالغ بر 2 میلیون نفر است.
این اعداد و ارقام،مطلقا دقیق و مستند نیستند اما آنها را نمی توان کاملا بیراه و بی پایه هم دانست. با نظر به واقعیات مشهود، میتوان ادعا کرد که مهاجرت به یکی از موضوعات جدی در بین نخبگان تبدیل شده است. به این اعتبار انتظار بیجایی نیست اگر کسی بگوید عالی ترین مقام اجرایی کشور وقتی به میان مدال آوران جوان و نخبگان آینده آمد، لازم بود به این موضوع نیز ورود کند.
نارساییها زیر سایه پیشرفتها دفن نشود
شک نیست که در ایران امروز، ارادهای در بالاترین سطوح نظام برای حمایت از جریان نخبگانی کشور وجود دارد. تأکیدات مقام معظم رهبری در این موضوع غیر قابل انکار است. در سطح دولت نیز، نگاه مثبتی به موضوع نخبگان دیده میشود. حاصل این حمایتها اتفاقات مبارکی مثل توسعه شرکتهای دانش بنیان بوده است. با اینهمه نقصهای نمایانی در این عرصه خودنمایی میکند. فهرست این نقصها البته بیرون از حوصله این جستار مختصر است اما از آن فهرست میتوان به یکی از مشکلات شایع اشاره کرد: بودجه.
هرچند کمبود بودجه، گلایهای عمومی در تمام دستگاههای اجرایی است اما تا وقتی معاون توسعه و منابع انسانی بنیاد ملی نخبگان، وضعیت اسفبار بودجه در این بنیاد را روایت نکرده بود تصور عمومی این بود که شکایت از کمبودهای بودجه در این نهاد از جنس گلایههای همیشگی و متعارف است. اما ماجرای بودجه نخبگان، جزئیاتی داشت که خواندن و شنیدنش آه از نهاد هر ایرانی علاقمند به توسعه کشور برمی آورد. فرشاد سلیمانی در بخشی از گفت و گوی مطبوعاتی خود با ذکر این نکته که سال گذشته بودجه بنیاد ملی نخبگان تقریباً نزدیک به 430 میلیارد تومان برای سال 1402 مصوب شده بود گفت:«سازمان برنامه و بودجه تا انتهای دیماه فقط 28 درصد از بودجه بنیاد ملی نخبگان را محقق کرده است که رقم آن 120 میلیارد تومان میشود! به همین دلیل بسیاری از طرحهای بنیاد ملی نخبگان متوقف مانده است و امروز حتی برای تأمین هزینه بیمه تکمیلی نخبگان و مفاخر ایران نیز به مشکل برخوردیم.»
در گلایه این مدیر ارشد، دو حقیقت دل آزار وجود دارد:
اول اینکه کل بودجه مصوب نهادی مثل بنیاد ملی نخبگان، در سال 1402 تنها 430 میلیارد تومان بوده که رقمی بسیار ناچیز است. این مبلغ،حتی از میزان هزینه کرد یک بانک دولتی برای تبلیغات سالانه اش هم کمتر است. بالاتر از این؛ با رقم 430 میلیارد تومان در بازار مسکن امروز،حتی یک ویلای نسبتا اعیانی هم قابل خریداری نیست.
دوم اینکهاز همان بودجه ناچیز 430 میلیاردی هم، تا آخر دی ماه که سه چهارم سال سپری شده فقط کمی بیشتر از یک چهارم،یعنی 28 درصد تخصیص یافته است. این درحالی است که به گفته فرشاد سلیمانی، بودجه سایر نهادها و دستگاهها بالای 65 درصد محقق شده است. به این ترتیب، بودجهای که حتی رقم کاملش نمی تواند آبی را گرم کند در فرازونشیبهای اداری، فرسایش پیدا میکند و در مقام تخصیص، دچار تنگناهایی میشود و بیش از 28 درصدش دست بنیاد ملی نخبگان را نمی گیرد. البته تمام نقصها و نارساییها به بودجه و تخصیص آن محدود نمی شود اما همین یک قلم میتواند غربت و مظلومیتی را که موضوع نخبگان کشور، در مقام عمل با آن مواجهند نشان دهد.
در شرایطی که آهن ربای دانشگاهها و مراکز پژوهشی غربی، با قدرت هرچه تمام تر سرمایههای علمی ایران را به خود جذب میکنند باید سیاست حفظ و تأمین نخبگان کشور، سیاستی بسیار جامع،هوشمندانه و سخاوتمندانه باشد. ایران اکنون به دلایل مختلف، به یکی از اصلی ترین کشورهای "مهاجر فرست" جهان تبدیل شده است. حجم قابل توجهی از این مهاجران را متخصصان و نخبگان تشکیل میدهند. شک نیست که در این سونامی مهاجرت ها، فضاسازی رسانههای ایران ستیز هم نقش دارد اما فارغ از این واقعیت غیرقابل انکار، باید به بازاندیشی در سیاستهای علم در ایران، و اتخاذ تدابیر مناسب برای بهره گیری از نخبگان هم توجه داشت. شاید تشکیل ستادی ویژه برای بررسی مهاجرت نخبگان، یکی از راهکارهای راهگشا باشد. سخنان رئیس جمهور، هرچند میتوانست کامل تر از این باشد، ظرفیت آن را دارد که تحرکی تازهای در نهادهای متولی ایجاد کند.
نورنیوز