نورنیوز – گروه جامعه و فرهنگ: وقتی علیرضا زاکانی، شهردار پایتخت، در نشست تبیین طرحهای مدیریت آسیبهای اجتماعی کلان شهر تهران، برای توصیف ضرورت ساماندهی به وضعیت کودکان کار،از تعبیر "پاک کردن چهره شهر" استفاده کرد (میزان، 29 آذر 1402) موجی از انتقادها و واکنشهای منفی برخاست و شهردار به درک ناصواب از موضوع آسیبهای اجتماعی متهم شد. منتقدان میگفتند چنین تعابیری، نشان دهنده ناآشنایی مدیریت شهری با نحوه مواجهه با معضلات و آسیبهای اجتماعی است و اساسا تداوم پایدار این آسیبها ریشه در غلبه چنین نگرشها و رویکردهایی دارد. هرچند مطالعه کامل سخنان زاکانی، میتواند این شبهه را تاحد زیادی رفع کند اما به هرحال، با انتشار آن سخنان و نقدهای گستردهای که بر ادبیات او وارد شد موضوع کودکان کار که عمدتا در مناطق حاشیه شهرها سکونت دارند دوباره به موضوع روز مباحثات اجتماعی کشور تبدیل شد. اما حاشیه نشینی چیست و حاشیه نشینان کدام اند؟ و کودکان کار در این مناطق چگونه زندگی میکنند و با چه مخاطراتی مواجهند؟
حاشیه کجاست؟
زندگی در حاشیه شهرها همراه با آسیبهای فراوانی است که تبعات آن میتواند بر زندگی حاشیه نشینان و نیز ساکنان شهرهای بزرگ، تأثیرات منفی داشته باشد. فقر، اعتیاد، بزهکاری و انواع دیگری از آسیبهای اجتماعی سبب میشود حاشیهها مکانهای ناامن و نامناسبی برای زندگی باشند. این ناامنی بخصوص برای کودکان که آسیبپذیرترین قشر جامعه اند، بیشتر و تأثیرگذارتر است. کودکان حاشیه بالطبع بیش از سایر کودکان در معرض آسیبهایی قرار دارند که میتواند تمام زندگی آنها را دستخوش تغییر کند. آنها در سرپناههای غیراستاندارد و بعضا بی بهره از امکانات بهداشتی زندگی میکنند؛ در بسیاری موارد از تحصیل محروم اند و برای گذران زندگی و کمک به تأمین هزینه خانواده، به مشاغل کاذب روی میآورند. در کنار اینها گاه به راحتی طعمه بزهکاران و بیماران جنسی میشوند و کودکیشان در غباری از اندوه و حسرت به اتمام میرسد.
بر اساس تعریفهای رایج علمی، حاشیه نشینان کسانی اند که به دلیل مهاجرت از روستاها و شهرهای کوچک، در حاشیه شهرهای بزرگ ساکن شده و نتوانستهاند در نظام اجتماعی و اقتصادی شهرها جذب شوند. البته تنها مهاجران نیستند که جمعیت حاشیهنشین را تشکیل میدهند بلکه فقر هم دلیلی است که برخی ساکنان شهرها را از محدوده داخلی شهر رانده و به اجبار ساکن حاشیه میکند. دلیل حاشیه نشین شدن هرچه باشد، افراد را در یک محدوده جغرافیایی پرجمعیت و فاقد امکانات استاندارد گرد هم میآورد. در این میان کودکان نیز همچون بزرگترها جزو راندهشدگان از شهر و مطرود از امکانات شهری میشوند با این تفاوت که این رانده شدن، آنها را بیش از دیگران تحت تأثیر قرار میدهد. در واقع اگر بخواهیم تقسیم بندی در خود حاشیه داشته باشیم، کودکان را میتوان "طبقه حساس حاشیه" نام نهاد و یا آنها را "حاشیهنشینترین شهروندان" دانست.
بارهای سنگین برای شانههای کوچک
کودکان حاشیه کودکی را به شکلی متفاوت طی میکنند. برای آنها کار جزو جدایی ناپذیر دوران کودکی است چرا که چاره دیگری جز کارکردن ندارند. اعظم میراحمدی، فعال اجتماعی در حوزه کودکان در این باره به نور نیوز میگوید:«کودکان حاشیه نشین به دلیل فقر خانوادهها مجبورند خیلی زود وارد دنیای کار شوند. آنها معمولا یا والد ندارند و یا پدرانی دارند که قادر به تأمین معاش خانواده نیستند و به همین دلیل باید کمک خرج خانه باشند. گاهی نیز پدر و یا پدر و مادر هر دو درگیر اعتیادند و کودک باید علاوه بر تأمین معاش خانواده هزینه اعتیاد والدین خود را هم بپردازد. بسیاری از این کودکان معمولا به زبالهگردی مشغول میشوند و حتی از سنین 6 - 7 سالگی کار را شروع میکنند. بیشتر کودکان زبالهگرد ساکن حاشیهها، جزو اتباع خارجی اند اما کودکان ایرانی هم بین آنها وجود دارد. کودکان اتباع وضعیت به مراتب بدتری دارند چراکه بسیاری از آنان، عمدتا جای خواب هم ندارند و همان سقف ناچیز خانه هم بالای سرشان نیست. این کودکان معمولا در مکانهای غیراستاندارد و گاهی در انبارهایی که متعلق به صاحب کار است به صورت گروهی شب را صبح میکنند و در زمستان از سرما میلرزند. برخی از آنها حتی شب را در خیابان میمانند و از خستگی نای این که خودشان را به حاشیه شهر برسانند ندارند. انواع آزارها در خیابان، این کودکان را تهدید میکند و آنها در دفاع از خود ناتوانند. البته برخی کودکان اتباع هم با خانواده زندگی میکنند اما آنها هم وضعیت چندان مناسبی ندارند. کودکان حاشیه که به کار روی میآورند عموما ترک تحصیل میکنند و حتی از این که نام خود را بنویسند عاجزند. برخی از این کودکان هم شناسنامه ندارند و این هم معضلی است که در حاشیه وجود دارد.»
بازماندن از تحصیل از جمله آسیبهای حاشیهنشینی برای کودکان به شمار میآید. در این زمینه میتوان به گزارش مرکز پژوهشهای مجلس اشاره کرد که بر اساس آن در سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۰ حدود یک میلیون نفر از دانشآموزان یا از تحصیل بازماندند یا ترک تحصیل کرده بودند که حدود 70 درصد این کودکان بازمانده از تحصیل، به لحاظ اقتصادی در دهک اول تا پنجم قرار داشتند. حاشیهنشینان بی شک جزو دهکهای پایین جامعه قرار دارند و از این رو سهم عمدهای از کودکان بازمانده از تحصیل را به خود اختصاص میدهند.
کار کودکان حاشیه نسبتی مستقیم با ترک تحصیل آنها دارد؛ از این رو تلاش برای ساماندهی کودکان کار میتواند امید به تحصیل را در میان آنها افزایش دهد. چنین چیزی البته نیازمند فراهم کردن امکانات مناسب برای تحصیل این کودکان است. در همین زمینه چند روز پیش عبدالمطهر محمدخانی، سخنگوی شهرداری تهران در گفت و گو با ایسنا، مهمترین دستور کار نشست قرارگاه اجتماعی پایتخت را موضوع ساماندهی کودکان کار عنوان کرد و گفت چه کودکانی که بوسیله مافیای زباله مورد استثمار قرار میگیرند، چه آنهایی که سر چهارراهها و در خیابانها کار میکنند، نیازمند رسیدگی و امداد فوری هستند. به گفته او، مددکاری، حمایت از خانواده و فراهم کردن کمپهای نگهداری و مهارتآموزی کودکان، از دیگر موضوعات مهمی است که در دستور کار قرارگاه اجتماعی قرار دارد و نباید از رسیدگی و حمایتهای اقتصادی از خانوادههای آسیبدیده در این حوزه غفلت کرد.
یقینا ساماندهی کودکان کار به تنهایی نمیتواند آنها را از آسیبهای حاشیهنشینی مصون دارد و اگر ساماندهی در سطح کلان صورت نگیرد نمیتوان به نتایج بلند مدت آن امیدوار بود. به کلام دیگر تا زمانی که معضل حاشیهنشینی که دارای سابقهای طولانی است حل نشود، کودکان حاشیه همچنان در معرض انواع آسیبها قرار خواهند داشت.
قربانیان اصلی حاشیه
گرچه آمار مختلفی از جمعیت حاشیه نشین در کشور اعلام شده است اما بر اساس گزارش مرکز پژوهشهای مجلس درباره سکونتگاههای غیررسمی در ایران، از مجموع جمعیت کل کشور، ۱۹ میلیون و ۸۴۱ هزار و ۷۷۹ نفر در بافتهای ناکارآمد شامل سکونتگاههای غیررسمی، بافتهای تاریخی و بافت فرسوده ساکن هستند و حدود 32 درصد از این جمعیت در سکونتگاههای غیررسمی و بافتهای حاشیهای سکونت دارند. این یعنی ۳۲ درصد از این ۱۹ میلیون رسما حاشیهنشین هستند.
در گزارش دبیرخانه ستاد ملی بازآفرینی شهری پایدار (سال 1401) نیز جمعیت ساکن در سکونتگاههای غیررسمی ایران ۶ میلیون و ۲۲۶ هزار و ۳۷۷ نفر در مساحت ۵۹ هزار و ۳۸۱ هکتار ذکر شده که نشاندهنده تراکم بالای جمعیت در این مناطق است.
اگرچه آمار دقیقی از تعداد کودکان حاشیه نشین وجود ندارد اما با توجه به بافت جمعیتی مناطق حاشیهنشین میتوان تخمین زد که جمعیت کودکان ساکن در این مناطق بالاست؛ کودکانی که قربانیان اصلی حاشیهها به شمار میروند.
کودکان حاشیه، علاوه بر ورود اجباری به دنیای کار و ترک تحصیل، در معرض آسیبهای دیگری نیز قرار دارند. وجود افراد بزهکار در نزدیکی محل زندگی آنها خطری همیشگی برای این کودکان است. انواع آزارهای جسمی و روحی، این کودکان را تهدید میکند و خانوادهها هم معمولا درکی از این آسیبها ندارند و در صورت بروز آن در بیشتر موارد حتی قادر به حمایت از کودکان خود نیستند. این کودکان به راحتی میتوانند جذب شبکههای توزیع و فروش مواد مخدر شوند و خود در آینده به اعتیاد روی آورند.
برای حل مشکل مناطق حاشیهای و کم برخوردار طرحی با عنوان طرح 2020 در مرحله اجرایی قرار گرفته است. این طرح با هدف توانمندسازی و تحول محلات در ۲۰۲۰ محله کم برخوردار کشور از سال گذشته از سوی چهار نهاد کمیته امداد حضرت امام (ره)، ستاد اجرایی فرمان امام (ره)، سازمان بهزیستی و جمعیت هلال احمر در راستای گره گشایی از چالشهای موجود در مناطق حاشیهای اجرایی شده است.
علی آقا محمدی، رئیس ستاد توانمندسازی محلات کمبرخوردار، «شناسایی دانشآموزان جامانده از تحصیل و ایجاد مشوق لازم برای ادامه تحصیل آنها، تعریف دوره رایگان کسب و کار و ارایه مدرک با همکاری سازمان مدیریت صنعتی، ثبت افراد جویای کار و شناسایی ظرفیتهای شغلی جدید، توسعه بیمه سلامت و پزشک خانواده در حوزه سلامت و توسعه ورزش فوتبال خیابانی در محلات کمبرخوردار» را از مهمترین برنامههای این طرح عنوان کرده است.
با این راهکارها شاید بتوان به ساماندهی مناطق حاشیهنشین امیدی تازه پیدا کرد و بویژه برای کودکان این مناطق که کودکی خود را با انواع ناملایمات طی میکنند چشم انداز دلگرم کنندهای ساخت و در دلهای کوچک شان جوانههای نشاط و امیدواری را کاشت. این قربانیان کوچک را نباید عامل "خراب کردن سیمای کشور" دانست و راه رفع این آسیب اجتماعی را نباید "پاک کردن چهره شهر" از کودکان کار دانست. ساماندهی ریشهای و رسیدگی بنیادین به مناطق حاشیهای شهرها، قطعا راهکارها و تعابیر بهتر و رساتری برای مواجهه با این آسیب است.
نورنیوز