نورنیوز ـ رسانههای خارجی: ایالات متحده نباید بخشی از یک نیروی تثبیت کننده پس از جنگ در غزه باشد. برخی پیشنهادها در واشنگتن برای تشکیل یک نیرو پس از جنگ به رهبری ایالات متحده در جریان است.
یک پیشنهاد از جانب جاناتان لرد از مرکز استراتژی جدید آمریکا تاکید میکند که مدیریت و رهبری ایالات متحده تنها گزینه «معتبر» است. به گفته لرد، «عملیات تثبیت در غزه به رهبری ارتش آمریکا برای شکست حماس ضروری است». این طرح علاوه بر دست کم گرفتن دشواری تأمین حمایت کافی در کنگره برای چنین مأموریتی، خصومت شدید محلی را که استقرار نظامی آمریکا در خاک فلسطین با آن مواجه و خطراتی که نیروهای آمریکایی در نتیجه با آن مواجه خواهند شد، در نظر نمیگیرد. یک نیروی تثبیت کننده به رهبری ایالات متحده اشغالگر خواهد بود و چنین تلقی میشود و حضور آنها احتمالاً باعث مقاومت از سوی فلسطینیها خواهد شد. چنین نیرویی بهجای تأمین امنیت و ثبات، میتواند به راحتی درگیر در درگیری جدیدی شود.
قرار دادن نیروهای آمریکایی در غزه خطر حملات بعدی آنها به این نیروها را به همراه دارد. حضور آنها میتواند مانند آهنربایی برای افراط گرایان عمل کند و جان آنها و غیرنظامیان فلسطینی را به خطر بیندازد. این یک اشتباه بزرگ برای دولت ریگان بود که تفنگداران دریایی را چهل سال پیش در اواسط جنگ پس از تهاجم اسرائیل به لبنان فرستاد. به همین خاطر اعزام نیروهای آمریکایی در غزه نیز اشتباه بزرگی خواهد بود.
یک نقش نظامی بزرگ برای ایالات متحده در غزه پس از جنگ، برای عموم مردم آمریکا آغاز کننده نخواهد بود. آمریکاییهایی که مخالف جنگ اسرائیل و حمایت آمریکا از آن هستند، نمیخواهند نیروهای آمریکایی را به مقابله با پیامدهای آن متعهد کنند. با توجه به اینکه نظرسنجیها نشان میدهد که آمریکاییها به طور گستردهتری نسبت به اعزام نیروهای آمریکایی بیشتر به منطقه محتاط هستند، این احتمال وجود دارد که بسیاری از آمریکاییهایی که از حمایت ایالات متحده برای کمک به اسرائیل حمایت کردهاند، هنوز نمیخواهند سربازان آمریکایی را بهعنوان بخشی از جنگ دیگر در معرض خطر قرار دهند.
اعزام به خاورمیانه هر مأموریت تثبیتکننده باید برای سالهای آینده از حمایت گسترده دو حزبی برخوردار باشد، و به سادگی هیچ اشتیاقی سیاسی در هیچ یک از طرفها برای پذیرش تعهدات خارجی مهم دیگری مانند این وجود ندارد. رئیسجهور هیچ مأموریتی برای انجام چنین تعهدی ندارد و تصور اینکه کنگره در یک سال انتخاباتی این مأموریت را تأیید کند، دشوار است.
لرد مدعی است که «حضور نظامی ایالات متحده در میدان میتواند به بایدن اهرم قابل توجهی برای پیشبرد روند صلح بدهد.» اما دیدهایم که بایدن، مانند اسلاف خود، مطلقاً از استفاده از اهرم فشار برای تحت فشار قرار دادن دولت اسرائیل برای انجام هر کاری امتناع میورزد. قرار دادن نیروهای آمریکایی در غزه ممکن است از نظر تئوری به واشنگتن اهرمی برای اسرائیل بدهد، اما وقتی اراده سیاسی برای استفاده از این اهرم وجود نداشته باشد، اهمیتی ندارد.
گروگان گرفتن نیروهای آمریکایی در یک فرآیند غیرجدی صلح، آمریکا را در یک استقرار بی پایان دیگر که هیچ ارتباطی با امنیت ایالات متحده ندارد، محبوس میکند. علاوه بر این، ایالات متحده به جای یافتن بهانه ای برای افزودن مأموریت های جدید، .باید به دنبال راههایی برای کاهش ردپای نظامی کلی خود در منطقه باشد.
نیروهای تحت رهبری ایالات متحده به دور از اینکه گزینهای «معتبر» باشد، از بسیاری از دولتهای منطقهای که واشنگتن درخواستهای آتش بس آنها برای آتش بس در غزه را نادیده گرفته است، حمایت اندکی خواهد داشت یا هیچ حمایتی نخواهد داشت.
ایالات متحده بارها و بارها این انتخاب را انجام داده است که بدون توجه به هر اتفاقی در کنار دولت اسرائیل قرار گیرد و بنابراین به عنوان یک بازیگر خارجی بی طرف هیچ اعتباری ندارد. ایالات متحده به عنوان عامل اصلی جنگ، حسن نیت و اعتماد خود را در منطقه وسیعتر از دست داده است. به همان اندازه که دولت بایدن دوست دارد همه چیز را به هر دو صورت داشته باشد، نمیتوان از جنگی که غزه را ویران میکند حمایت کرد و سپس به عنوان محافظ مردم پس از جنگ ظاهر شد.
شاید خیالی ترین بخش پیشنهاد لرد این باشد که یک نیروی تثبیت کننده به رهبری ایالات متحده در غزه ممکن است به شروع عادی سازی عربستان و اسرائیل کمک کند. این ابتکار دولت بایدن حتی قبل از شروع جنگ یک اشتباه جدی بود و تردید وجود دارد که دولت عربستان سعودی به زودی پس از جنگ به در آغوش گرفتن اسرائیل علاقه مند باشد.
حتی اگر ریاض مایل بود، توافق عادی سازی مورد بررسی از همان اشکالات عمدهای رنج میبرد که در وهله اول آن را برای ایالات متحده نامطلوب میکرد. اگر بایدن برای فروش تضمین امنیتی برای سعودیها قبل از جنگ با مشکل مواجه میشد، اگر همزمان به دنبال حمایت کنگره برای مأموریت غزه بود، با مقاومت شدیدتری از سوی کنگره مواجه میشد.
شرط هر گونه شانس موفقیت، برای یک ماموریت تثبیت کننده در آینده غزه این است که نباید به هیچ دولتی که مستقیماً در حمایت از کارزار نظامی اسرائیل دخیل بوده است، گره بخورد. ایالات متحده به عنوان تامین کننده اصلی تسلیحات و حامی دیپلماتیک اسرائیل، به طور منحصر به .فردی از ایفای نقش در ثبات پس از جنگ محروم است.
در حالت ایدهآل، دولتهایی که با فلسطینیها همدردی میکنند، مانند برزیل یا آفریقای جنوبی، میتوانند مشارکتکنندگان اصلی در یک مأموریت امنیتی باشند. اگر آن دولتها نتوانند یا نخواهند در آن شرکت کنند، سازمان ملل میتواند یک ماموریت حفظ صلح را با نیروهایی که از کشورهای عمدتا مسلمان یا سایر کشورهایی که در گذشته در عملیاتهای حفظ صلح سازمان ملل متحد شرکت داشتهاند، از جمله چین، سازماندهی کند.
ترکیه و قطر نیز ممکن است کمککنندگان ارزشمندی در تلاشهای ثبات و بازسازی باشند. جایگزینهای دیگری نیز در دنیای چندقطبی فزاینده وجود دارد و چندین گزینه مناسب تر از ماموریت تحت رهبری ایالات متحده وجود دارد.
برنامه ریزی برای آینده پس از جنگ غزه مهم است، اما برای ایالات متحده بسیار بهتر است که اکنون از نفوذ خود برای جلوگیری از بدترین نتایج قبل از کشته شدن بیشتر فلسطینیهای بی گناه توسط بمبها، گرسنگی و بیماری استفاده کند.
بهترین کاری که ایالات متحده میتواند برای کمک به ثبات بیشتر غزه پس از جنگ انجام دهد، فشار برای پایان دادن به جنگ در حال حاضر و رهبری تلاشهای امدادی گسترده برای جلوگیری از فاجعه انسانی در حال پیشروی است که جان میلیونها نفر را تهدید میکند.
نشر مطالب درستون «از رسانههای خارجی» به معنی تأیید محتوای آن نیست بلکه صرفاً با هدف اطلاعرسانی صورت میگیرد
ریسپانسیبل استیت کرافت