نورنیوز- گروه سیاست: با گذشت چهار دهه از زمان آغاز جنگ ایران و عراق در شهریور 1359، همچنین تداوم تهدیدات و خطر تکرار جنگ در سه دهه گذشته، این پرسش وجود دارد که؛ چگونه میتوان با استفاده از تجربه وقوع جنگ با عراق، از تکرار جنگ در آینده، بر پایه قدرت بازدارندگی، جلوگیری کرد؟ چنانکه قابل مشاهده است، منطق حاکم بر این پرسش، با توجه به تحولات جنگ غزه و نگرانی از گسترش جنگ و تکرار آن در آینده، طرح شده است. فرض من بر این است که منطق وقوع جنگ تابع «تغییر در معادله بازدارندگی» است که بر اثر تحولات و با تغییر در محاسبات صورت میگیرد. علاوه بر این، تلاش برای «ایجاد بازدارندگی» بر اثر تصاعد بحران، موجب وقوع جنگ خواهد شد. بنابراین پاسخ به پرسش یادشده با تاکید بر «مفهوم بازدارندگی» و با نقد از نظام پژوهشی- تبلیغاتی در حوزه مطالعات جنگ ایران و عراق صورت خواهد گرفت که در این جستار به برخی موارد آن اشاره خواهم کرد؛
1- هماکنون «تولید آگاهی» درباره «علت وقوع جنگ با عراق» در آثار منتشر شده و گفتمان رسانهای-پژوهشی برای شکلدهی حافظه جمعی، بر پایه دشمنی تاریخی عراق با ایران، جاهطلبی صدام و تحریک امریکا استوار است. با وجود صحت ادلّه سیاسی-تاریخی و انطباق آن با رویکرد تبلیغاتی، در عین حال نتیجه آن با دلایلی که به آن اشاره خواهد شد، با ضرورتهای فهم از منطق وقوع جنگ و استفاده از تجربه آن برای جلوگیری از تکرار جنگ در آینده، مبنی بر تاثیر «تضعیف قدرت نظامی ایران» بر اثر پیروزی انقلاب و تغییر در معادلات بازدارندگی، همخوانی ندارد.
2- با فرض اینکه علت حمله عراق به ایران، به دلیل «ضعف قدرت نظامی» ج.ا.ایران و از دست دادن قدرت بازدارندگی در برابر عراق بود، تهدیدات کنونی علیه ج.ا.ایران، برخلاف گذشته، حاصلِ «نگرانی از قدرت بازدارندگی و تهاجمی» ج.ا.ایران و ضرورت تغییر آن در آینده ارزیابی میشود که ناظر بر شکلگیری تهدیدات جدید و احتمال وقوع جنگ جدید در منطقه است.
بنابراین هماکنون ماهیت تهدیدات و معادلات قدرت، در مقایسه با گذشته تغییر کرده است، به همین دلیل استفاده از تجربه جنگ با عراق برای مواجهه با تهدیدات، به روش بررسیهای تاریخی-تبلیغاتی در چارچوب مفهوم جنگ دفاعی و مشروعیت آن، امکانپذیر نخواهد بود.
3- مهمترین دلیلِ نقد رویکرد تاریخی-تبلیغاتی به مساله جنگ، بیتوجهی به پویایی منطق جنگ در مناسبات دو یا چندجانبه است که با تاثیرپذیری از زمینههای تاریخی، شرایط حاکم و تغییر در معادلات و محاسبات بازیگران، زمینههای وقوع جنگ را فراهم میکند. تحولات «جنگ غزه» در شرایط کنونی، به عنوان یک نمونه آشکار، بیش از گذشته این موضوع را روشن کرده است که منطق وقوع جنگ با هر زمینه تاریخی و در هر شرایطی، تابع «تغییر در معادلات بازدارندگی» است. این مساله نتیجه سرنوشتساز جنگ غزه را در نسبت با احتمال گسترش جنگ یا تکرار جنگ جدید در منطقه، از اهمیت راهبردی برخوردار کرده است. در واقع زمان و دامنه جنگ غزه، متاثر از هدف دستیابی به بازدارندگی تعیین خواهد شد.
4- بر پایه ملاحظات یادشده، چنانکه اشاره شد، نگرش کنونی به علت وقوع جنگ بر پایه مفهوم تجاوز و در نتیجه مشروعیت دفاع، مانع از فهم منطق وقوع جنگ، به عنوان یک امر استراتژیک خواهد شد. بنابراین استفاده از مفاهیم پیشین، حتی اگر برای تبیین تاریخی از جنگ لازم باشد، در شرایط کنونی نمیتواند از ضرورت دستیابی به بازدارندگی از وقوع جنگ و مدیریت آن، پشتیبانی کند. با فرض صحت این ارزیابی، این پرسش اساسی وجود دارد که؛ چگونه میتوان با تغییر رویکرد و روششناسی بررسیهای تاریخی-سیاسی از علت وقوع جنگ با عراق، زمینههای فهم از مساله جنگ و احتمال وقوع آن را در آینده، به عنوان یک امر استراتژیک، در چارچوب مفهوم بازدارندگی فراهم کرد؟
*پژوهشگر تاریخ دفاع مقدس
روزنامه اعتماد