سایر رسانهها: همانطور که رهبر انقلاب امسال به مسئولان آموزش و پرورش گوشزد کردند؛ سیاست اصلی در آموزشوپرورش باید سودمند بودن آموزشها برای آینده کشور باشد. یعنی مسئولان این حوزه بررسی کنند کشورمان در آینده به چه تخصصهایی بیشتر نیاز دارد. در همین خصوص یکی از محورهای مهم در برنامهریزیها پیرامون آموزش و پرورش، مسئله ارتقای مهارتآموزی به دانشآموزان و همچنین توجه به علم نافع میباشد که در بخشهایی از سند تحول نیز به آن اشاره شده است.
سال گذشته رهبر انقلاب بحث علم نافع را مطرح کردند. ۱۲ اردیبهشت امسال هم ایشان با اشاره به این مسئله میفرمایند: «یک وقتی چند سال پیش، یکی از دوستانی که در این کارهای آموزش و مانند اینها بود میگفت ما در کشور خودمان، به حسب نسبت جمعیّت، بیشتر از آمریکا مهندس داریم! آنها روی چه چیزی بیشتر کار میکنند؟ روی علوم انسانی؛ چرا؟ برای خاطر اینکه آنچه دنیا را اداره میکند علوم انسانی است؛ سیاست است، مدیریّت است، اینها است که دارد سیاستهای دنیا و حرکتهای دنیا را پیش میبرد و اداره میکند؛ روی این بیشتر تکیه میکنند. حالا من نمیخواهم این را توصیه کنم؛ من نمیخواهم بگویم جلوی مهندسی را بگیریم یا مثلاً علوم انسانی را چه کار کنیم؛ نه، باید این ملاحظه را کرد که کشور امروز و فردا به چه چیزی احتیاج دارد، ما این جوان را برای چه چیزی بایستی تربیت کنیم. علم نافع، علمی که برای آینده کشور نافع باشد؛ این باید جزو اصلیترین دغدغههای مسئولان آموزشوپرورش باشد.»
برای تحقق این مهم، به طور کلی چه نسبتی بین آموزشهای نظری و عملی در مدارس باید برقرار باشد؟
دکتر حیدر تورانی، رئیس اسبق سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی در پاسخ به این سؤال میگوید: «علم نافع علمی است که استعدادهای نوجوانها و جوانها را شکوفا میکند و با سرمایهسازی، برای آینده او موجب پیشرفت و تعالی میشود، اما باید عملیاتی شود؛ مثلاً، بچهها باید موضوعاتی مثل سبک زندگی اسلامی، تعاون و همکاری اجتماعی، فعالیتهای جهادی و... را در مدرسه تمرین کنند. چه اشکالی دارد که دانشآموز خودش کلاس خودش را تمیز کند و یاد بگیرد نظافت کند. باید یاد بگیرد که بوفه مدرسه را اداره کند تا قانونپذیر شود. باید اینجور مهارتها را به بچهها یاد بدهیم و خود بچهها در کارهای مدرسه مشارکت کنند. اینها مسائلی است که خیلی از کشورها تمرین میکنند. بچهها را وادار میکنند تا یک شغلی مثل برقکشی بلد شوند. بچهها باید قانون، مطالعه و تحقیق سبک زندگی را در مدرسه یاد بگیرند.»
او ادامه میدهد: «وقتی میگوییم سبک زندگی اسلامی، بلد نیستیم این را آسان یادشان دهیم؛ مثلاً به بچه میگویند شما باید حیات طیبه داشته باشی. این حیات طیبه یعنی چه؟ نباید اصلاً اینگونه مطرح کنیم. باید به سراغ چیزهای آسان برویم. وقتی صحبت از معلم خلاق و فداکار میشود، ما فکر میکنیم معلم فداکار، یعنی کسی است که برای ما کلیهاش را بدهد. نه! معلم فداکار کسی که زودتر از دانشآموزش سر کلاس برود و دیرتر از دانشآموز از کلاس بیرون بیاید. بچهای که درسش ضعیف است به او کمک کند. اگر دانشآموزی غیبت کرد، به او زنگ بزند و جویای احوالش شود. ما باید این معیارها را بگذاریم و نمره دهیم. اینجوری است که بچه مهارت زندگی یاد میگیرد. اینها چیزهایی است که باید عملیاتی شود.»
ضرورت عملیاتی شدن همه بندهای سند تحول
به گفته کارشناسان، هرچند بهروزرسانی و گفتمانسازی سند تحول بسیار اهمیت دارد اما مهمتر از آن این است که تصمیمات و قوانین مندرج در سند تحول با طراحی برنامههای عملیاتی به مرحله اجرا برسد.
در حال حاضر یکی از مهمترین وجوه سند تحول توجه ویژه به جایگاه معلم است. شأن معلم به نحوی است که لازم است همه آحاد جامعه باید احترام ویژهای برای آن قائل باشند.
دکتر تورانی در این باره میگوید: «معلم میتواند تعلیمدهنده خوبی باشد. بالاخره فرصت بسیار بزرگی در اختیار معلم است و یکسری تعلیمپذیرهایی دارد که میتواند حرفهایش را به تعلیمپذیرها بزند. زمانی این تعلیمپذیری اثرگذاری بیشتری خواهد داشت که شأن و شخصیت فردی و اجتماعی معلم از حیث معنوی و مادی و اجتماعی حفظ شود و ارتقاء پیدا کند. به هر حال، شأن اجتماعی معلم از حیث مادی و معنوی خیلی تأثیرگذار است و باید حرفش شنونده خوبی داشته باشد. اگر آموزش و پرورش محور توسعه کشور باشد، معلم محور توسعه آموزش و پرورش است.»
رئیس اسبق سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی میافزاید: «رهبری فرمودند که باید مشکلات معلمان با تدبیر، دانایی، همت، مجاهدت و شکیبایی حل شود. این حرف درستی است. حالا خود آقا که نباید بیاید اینها را عملیاتی کند. مدیر آموزشوپرورش، کارشناسان و دانشگاهیان باید این واژههای تدبیر، دانایی، همت، مجاهدت و شکیبایی را تعریف و عملیاتی کنند. باید بگویند که تدبیر و دانایی و همت و مجاهدت یعنی چه؟! اینها نباید در ویترین برود. ما فقط جملات قشنگ ایشان را پلاکارد و تابلو و قاب میکنیم و در اتاق جلسات میزنیم. این کارها اصلاً نیازی نیست. شما باید عملیاتی کنی.»
جایگاه مهم دانشگاه فرهنگیان برای تربیت معلم
باز مهندسی سیاستها و باز تنظیم اصول حاکم بر برنامه درسی تربیت معلم، یکی از بندهای سند تحول بنیادین آموزش و پرورش است که برای تحقق آن، در این سند راهکار استقرار نظام ملی تربیت معلم و راهاندازی دانشگاه ویژه فرهنگیان مورد تأکید قرار گرفته است. از سوی دیگر تربیت نیروی انسانی یکی از الزامات تحقق این سند است و مسئله کمبود معلم مسئلهای بوده که در دورههای مختلف برای رفع آن تلاش شده است.
«دکتر حسین خنیفر» رئیس سابق دانشگاه فرهنگیان با اشاره به ریشههای تاریخی کمبود معلم اظهار میدارد: «بحث کمبود معلم سه مرحله تاریخی دارد؛ یکی قبل از سال ۱۳۵۷ و وقوع انقلاب که در دهههای ۴۰ و ۵۰ با کسر معلم مواجه بودیم و بحث سپاه دانش و سرباز معلم در این مرحله مطرح شد. در دهه۶۰ دوره زرینی داشتیم که حدود ۵۰۰ مرکز تربیتمعلم تأسیس شد و توانستیم صدهزار معلم را برای ۳۵میلیون جمعیت داشته باشیم. دوره سوم سال۱۳۹۰ است که خود این دوره یعنی دهه ۹۰ به دو دوره تقسیم میشود؛ از سال ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۶ یک دوره و از سال ۱۳۹۶ تا ۱۴۰۰ دوره دیگر است. از سال ۱۳۹۰ که دانشگاه فرهنگیان تأسیس شد، از ۴۰۰ مرکزی که راهاندازی شدند ۳۰۲ مرکز تعطیل شد و ۹۸ مرکز باقی ماند. جمعیت دانشآموزی در سال ۹۴، ۱۴میلیون نفر بود و اکنون ۱۶ میلیون نفر است؛ یعنی حدود یکششم جمعیت کنونی کشور در کلاسهای درس هستند.»
او ادامه میدهد: «از سال ۹۲ تا ۹۶ میزان پذیرش دانشجو در دانشگاه فرهنگیان به سههزار نفر رسید، درحالیکه ظرفیت پردیسها پنجهزار نفر بود. ما نیازمندی همه استانها را تکبهتک، میز به میز و صندلی به صندلی دیدیم و در سطح ملی این موضوع بررسی شد. ۱۹۰ هزار معلم کم بود و از طرف دیگر، در سال ۱۳۹۷ در دانشگاه فرهنگیان ۲۵ هزار نفر دانشجو پذیرش شد تا پس از چند سال در زمینه کمبود معلم، مشکلاتمان رفع شود. در چهار سال گذشته هر سال ۲۵ هزار نفر در این دانشگاه پذیرش شدهاند و نزدیک ۲۰ تا ۳۰ هزار نفر هم براساس ماده ۲۸ پذیرفتیم. در حال حاضر شرایط پذیرش دانشجویان نسبتاً مناسب است.»
رئیس سابق دانشگاه فرهنگیان میگوید: «زیرساخت دانشگاه فرهنگیان ۲۵ هزار نفر است و بیش از آن ظرفیت ندارد. میوه و ثمره تربیت دانشجویان این مرکز به مرور خودش را در نظام آموزش و پرورش نشان خواهد داد. رهبر انقلاب بر نقش مهم مراکز تربیت معلم و دانشگاه فرهنگیان در تربیت نیروی انسانی لازم تأکید داشتهاند. ایشان در ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۷ در این دانشگاه فرمودند که دانشگاه فرهنگیان کماً و کیفاً گسترش پیدا کند و تقویت شود. دولتها هم در برابر این دانشگاه وظایفی دارند و نباید صرفاً به تخصیص یک ردیف بودجه اکتفا کنند و این دانشگاه را رها کنند. معلم قشری است که اگر تربیت شود در کشور باقی میماند و سودش برای نسلهای کشور است.»
وظایف مهم دانشگاه فرهنگیان
مراکزی مانند دانشگاه فرهنگیان و دانشگاه شهید رجایی در حال حاضر بهعنوان مرکز تربیت معلم برای تحقق اهداف سند تحول بنیادین وظایف سنگینی به عهده دارند. خنیفر در این باره توضیح میدهد: «اولین وظیفه آنها تهذیب، تعلیم و سپس تربیت است یعنی ما اگر بتوانیم معلم مهذب تربیت کنیم، در آینده میتوانیم ادعا کنیم که مربیان خوبی خواهند شد. معلمی باید در دانشگاه ما تربیت شود که در تراز نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران قرار بگیرد و حکمت شرقی داشته باشد. او باید پایی در علم روز داشته باشد ولی ذهنش در نظام ارزشی حرکت کند.»
او اضافه میکند: «دوم، مهارتی باید باشد. معلم ماهر یعنی معلمی که نسبت به دانشجویان سایر دانشگاهها یک سر و گردن بالاتر باشد. معلم کارورز و معلمی که دارای دانش و بصیرت باشد. دانشگاه فرهنگیان دانشجویانی میخواهد که هم بصیرت علمی و هم بصیرت ولایی داشته باشند، یعنی بتواند نسل آینده را با جهاد تبیین و آگاهانه تربیت کنند، با بیانیه گام دوم آشنا کنند و بر اساس سند تحول بنیادین آنها را پرورش دهند. یعنی معلم اهل فکر و دانا لازم داریم؛ یعنی معلمی که حقیقت را بیان کند و بتواند دانشآموزان را از نظر ذهنی تقویت کند و به قدرت برساند. وظیفه این دانشگاه تهذیب، تربیت انقلابی و نهایتاً تقویت بازوهای علمی است و به این وظیفه عمل میکند. کسی را نیاز داریم که به جای موزه دانش، آموزه آن را انجام بدهد.»
رئیس سابق دانشگاه فرهنگیان، مهمترین چالشها در عرصه کیفی تربیت معلم و مهمترین مسئله را بعد از امکانات، محتوا دانسته و تصریح میکند: «تولید محتواهای آموزشی مخصوص تربیت معلم با نگاه مهارتی لازم است. هیئت علمی هم باید بهروز و تکمیل شود و مسئولان باید نیروی لازم این کار را تأمین کنند.»
ضرورت توجه همزمان به هویت دینی و ملی
یکی دیگر از ویژگیهای مهم برای تربیت معلمِ مورد نیاز مدارس، آشنایی با هویت ملی و دینی کشورمان است. هویت ملی بدون هویت دینی و اسلامی معنی نمیدهد.
دکتر تورانی، رئیس اسبق سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی معتقد است: «به دلیل وجود بعضی از نگاههای استراتژیک در کتب درسی ما، هویت ملی خیلی کمرنگشده، برای اینکه ما احساس میکردیم که باید هویت دینی بچهها را زیاد کنیم و این اشتباه بود و نباید این اتفاق میافتاد. نه فقط مباحثی که مربوط به ایران یا بعد از انقلاب است، بلکه قبل از انقلاب هم مهم است. قبل از انقلاب هم خیلی از این فداکاریها را داشتیم. مگر اینهمه مبارز مثل شهید دلواری، ستارخان، باقرخان، آیتالله میرزای شیرازی، آیتالله سعیدی و... مال بعد از انقلاب بودند؟ مبارزانی که در گذشتههای بسیار دور حقطلبی کردند، مگر مال الان هستند؟ باید آنها به بچهها معرفی شوند.»
او میگوید: «ما هویت ملی و دینی و هویت جهانی داریم. دانشآموز در جهانی زندگی میکند که بعدها هم او با این جهان کار دارد و هم جهان با او کار دارد. اینها به نظرم غفلتشده، حتی یک جاهایی کمرنگ هم شده است. باید هم از طریق کتابهای درسی و هم کتابهای غیردرسی به این مسائل دقت میشد. به کتابهای درسی گذشته کار ندارم، اما الحقوالانصاف روی کتابهای درسی در این چند سال بهخصوص این دو دهه خیلی کارهای خوبی شده است؛ اما چرا ما همچنان انتظار داریم که کتاب درسی باید همه چیز را محقق کند. کتاب درسی یک تستِ متن است. مگر متن چقدر قدرت دارد؟ آنقدری که فیلم و سخنرانی و معلم و برنامههای آموزشی قدرت دارند، کتاب قدرت ندارد. نمیگویم کتاب بیاهمیت است. اینکه ما همهچیز را از کتابهای درسی بخواهیم، غلط است.»
روزنامه کیهان