رسانههای خارجی: حمله حماس، نه تنها مسیر منازعه فلسطین- اسرائیل را تغییر داد بلکه همچنین پویشهای کل خاورمیانه را نیز دگرگون کرد. این تحول، راهبرد تنش زدایی ایالات متحده آمریکا در منطقه را به گِل نشاند، دولتهای عربی و ایران را در موقعیت دشواری قرار داد و همچنین درها را برای دخالت بیشتر چین و روسیه باز کرد. در این سه سال، دولت باید تلاش داشت از دامنه حضور خود در خاورمیانه بکاهد و به عنوان بخشی از راهبرد "چرخش به آسیا"، بر چین متمرکز شود.
برای رسیدن به این منظور، ایالات متحده تلاش داشت تنشها در منطقه را با تسهیل عادی سازی روابط عربستان سعودی و اسرائیل و نیز کاهش تنش با ایران "سرد" کند. همچنین امید داشت که نفوذ چین در منطقه را به چالش اندازد و با تاسیس کریدوری که هندوستان، خاورمیانه و اروپا را به هم متصل میکرد، نقش هند را تقویت کند. این پروژه، دو بخش داشت: یک کریدور شرقی که هندوستان و کشورهای عربی خلیج (فارس) را به هم متصل میکرد و کریدور شمالی که کشورهای منطقه را از مسیر اردن و اسرائیل به اروپا میرساند. قرار بود که این کریدور، واکنش آمریکا باشد به ابتکار کمربند و جاده چین.
حمله حماس، پایانی ناگهانی بر این طرحها گذاشت. نخست، عملا فرایند عادی سازی میان عربستان و اسرائیل را متوقف کرد و به انجام رسیدن تدابیر امنیتی منطقهای را خفه کرد. دوم، این حملات همچنین آمریکا را وادار کرد تا سیاست خود برای کاهش حضور نظامی در منطقه را وارونه کند و به بزرگترین تقویت نظامی در منطقه از زمان جنگ با داعش دست بزند. سوم، تلاشهای آمریکا برای تنش زدایی با ایران هم به پایان رسید. درست همین یک ماه پیش بود که دو کشور به توافقی برای مبادله زندانیان و آزادی شش میلیارد دلار از دارایی های مسدود شده ایران دست یافتند. امید به این بود که این توافق ایران را ترغیب کند تا شبه نظامیانش در سوریه و عراق را از دست زدن به حملات بیشتر علیه نیروهای آمریکایی باز دارد.
تحولات هفته گذشته نشان میدهد که این تدابیر، پابرجا نماند. گروههای مسلح طرفدار ایران در سوریه و عراق حملاتی را به پایگاههای نظامی آمریکا انجام دادند و شماری از پرسنل آمریکایی را مجروح کردند. همه اینها به این معناست که آمریکا در معرض ریسکِ یک جنگ منطقه ای دیگر در خاورمیانه قرار دارد.
حمله حماس و جنگ اسرائیل در غزه، همچنین دولت های منطقه را در موقعیت دشواری قرار داد. در یک سوی، آمریکا به متحدان عربش، که برخی شان روابط با اسرائیل را عادی کرده اند، فشار آورده تا حماس را محکوم کنند. تنها امارات و بحرین چنین بیانیه هایی صادر کردند. در دیگر سوی، کشتار بدون تبعیضِ غیرنظامیان فلسطینی توسط اسرائیل، افکار عمومی عربی را به خشم آورده و همچنین فشاری را متوجه دولت های عربی می کند تا در همبستگی با فلسطینیان، گامی بردارند. نشانه هایی نیز در دست است که فشار افکار عمومی، رهبران عرب را در مسیر مخالفت با خواسته های آمریکا قرار داده است.
در حال حاضر، دولت های عربی طرفدار آمریکا، با توسل به لحن و شعارهای تند، در تلاش برای خاموش کردن خشم عمومی هستند اما اگر اسرائیل به یورش مرگبارش به غزه ادامه دهد، لحن و شعار کفایت نخواهد کرد و آنها مجبور خواهند شد با معکوس کردن عادی سازی روابط با اسرائیل، دست به اقدام بزنند که این کار خشم آمریکا را بر می انگیزد.
بی عملی رهبران عربی در حفاظت از فلسطینی ها می تواند به موج تازه ای از بی ثباتی منطقه ای بیانجامد. افکار عمومی عربی از گذشته هم به دلیل ناکامی سیاست های اقتصادی به خشم آمده بود و کشتار بدون تبعیض فلسطینیان هم تنها به شعله ور شدن بیشتر این خشم خواهد انجامید. یک بار دیگر، حمایت آمریکا از بیرحمی های اسرائیل در غزه، در حال تضعیف رژیم های عربی ای است که تحت حمایت آمریکا هستند.
ایران نیز خود را در موقعیت دشواری می بیند، البته به دلایلی متفاوت. رهبری ایران از حمله هفتم اکتبر حماس ستایش کرده در حالی که هر گونه دخالتی در آن را تکذیب کرده است. تهران محتاطانه تلاش می کند که وارد یک درگیری مستقیم با اسرائیل یا آمریکا نشود و همزمان از حماس حمایت کند. اسرائیل اعلام کرده که هدفش در غزه، انحلال گروه مقاومت فلسطینی است یعنی تغییر رژیم در این باریکه که موجب می شود تهران یک متحد مهم را در منطقه از دست بدهد. این است که تهران با انتخاب دشورای میان سکوت و تماشای تضعیف یا نابودی حماس با ترغیب حزب الله لبنان به مداخله در جنگ و اعمال فشار بر اسرائیل در جبهه شمالی دست به گریبان است. دخالت حزب الله هم پیامدهای سنگینی برای این متحد تهران دارد.
از اینها گذشته، حمایت بی قید و شرط آمریکا از اسرائیل در قتل عام فلسطینی ها در غزه، جایگاهش در جهان اسلام را نیز بیشتر تضعیف می کند و به روسیه و چین فرصت نقش آفرینی می دهد... به نظر می رسد که آمریکا در حال شلیک کردن به پای خود است: به جای محدودکردن چین و روسیه در خاورمیانه، به آنها کمک می کند تا جایگاهشان را تقویت کنند. واشنگتن همچنین طرح های خود برای خاورمیانه را ناکار می کند از جمله طرح کریدور اقتصادی خاورمیانه – اروپا.
گستره ی دگرشی که حمله حماس در پویش های خاورمیانه ایجاد کرده، به توانایی و اراده آمریکا در مهار اسرائیل بستگی دارد. اگر آمریکا بر دولت اسرائیل فشار نگذارد که جنگ غزه را متوقف کند، محاصره آن را بردارد و گفت وگو با فلسطینی ها را آغاز کند، چه بسا که کل منطقه شعله ور شود.
یک امکان واقعی وجود دارد که این منازعه گسترش یافته و لبنان، سوریه، یمن و عراق را هم در بر بگیرد و نیز به خیزشی توده ای در بقیه جهان عرب بیانجامد. این کار نه تنها به اتحادهای منطقه ای آمریکا آسیب می رساند، بلکه همچنین درها را برای دخالت عمیق تر روسیه و چین در منطقه باز خواهد کرد.
* ترجمه از دیپلماسی ایرانی
نشر مطالب درستون «از رسانههای خارجی» به معنی تأیید محتوای آن نیست بلکه صرفاً با هدف اطلاعرسانی صورت میگیرد
الجزیره انگلیسی