نورنیوز ـ گروه بینالملل: نظرسنجی جدید «یواِساِیتودی» و دانشگاه سافولک نشان میدهد که شکاف بر سر تلقی شهروندان آمریکایی نسبت به آنچه نقش مدیریت واشینگتن در معادلات جهانی خوانده میشود، شدیدا افزایش یافته است.
این نظرسنجی نشان میدهد که ۴۶ درصد از شهروندان آمریکایی خواستار نقشآفرینی خاص واشینگتن در بحرانهای بینالمللی و جهانی هستند، حال آنکه ۴۷ درصد از آنها مخالف این نقشآفرینی و در مقابل، حامی تمرکزگرایی آمریکا در داخل کشور هستند، که این به معنای بازگشت جامعه آمریکا به «دکترین مونروئه» است.
این مسئله یک بار خود را در انتخابات سال ۲۰۱۶ میلادی نشان داد، جایی که بسیاری از شهروندان آمریکایی بدون آگاهی نسبت به ماهیت ترامپ، مقهور شعار تمرکزگرایی او بر داخل کشور و پرهیز از صرف هزینههای هنگفت در حوزه سیاست خارجی شدند.
بحث در مورد نقشی که ایالات متحده باید در سرتاسر جهان ایفا کند، از زمان تاسیس این کشور وجود داشته، اما اکنون در سال ۲۰۲۳ میلادی، نسل جدید آمریکا گرایش بیشتری نسبت به تمرکز بر درون دارد.
این در حالی است که مشی عملیاتی هر دو حزب دموکرات و جمهوریخواه دقیقا خلاف این مطالبه عمومی است.
هم اکنون جهان شاهد شکلگیری ادبیاتی خاص در حوزه سیاست خارجی آمریکا است و جمله «چرا به کشورهای خارجی پول میفرستیم؟» تبدیل به یک سوال پررنگ در فضای مجازی داخل آمریکا شده است.
«داستین گیبونز» ۳۴ ساله، یک مدیر گارانتی خانه از «کوئین کریک» در ایالت آریزونا در این خصوص به «یواِساِیتودی» میگوید: ما نمیتوانیم بر معضلات داخلی خودمان غلبه کنیم. ما حتی نمیتوانیم بحرانهای آینده را برای شهروندان آسیبپذیر پیشبینی کنیم. در چنین شرایطی چرا باید بر سایر نقاط دنیا تمرکز داشته باشیم؟
درست در چنین شرایط و بستری، رئیسجمهور آمریکا به دکترینهای شکستخورده یا محکوم به شکستی فکر میکند که بازی خود را بر آنها استوار ساخته است. بایدن حتی نمیداند باید در قبال تحولات جاری جهان، چه دکترین خاصی را تدوین یا بازسازی کند!
دکترین مونروئه یک دکترین سیاسی آمریکایی بود که در دسامبر ۱۸۲۳ توسط «جیمز مونروئه» رئیسجمهور وقت آمریکا اعلام شد و بر پایه آن، دولت ایالاتمتحده آمریکا تصمیم گرفت که از دخالت در جنگهای بین قدرتهای اروپایی و مستعمرات آنها خودداری و از سوی دیگر وقوع جنگ در قاره آمریکا را بهعنوان حرکتی خصمانه تلقی کند.
دکترین مونروئه تا حدود یک قرن جایگاه ویژهای در سیاست خارجی آمریکا داشت تا اینکه «توماس وودرو ویلسون» با واردکردن آمریکا به جنگ جهانی اول خط بطلانی بر این دکترین کشید.
اکنون اما بحران جدیتری در مقابل حکمرانان آمریکایی وجود دارد که نمیتوان آن را کتمان کرد و آن اینکه؛ واشینگتن اساسا قدرت خلق دکترین جدید یا ترکیبی در نظام بینالملل را به دلیل خطرپذیری بالا و تغییر مناسبات بنیادین قدرت در جهان (به ضرر آمریکا) از دست داده و از همین رو بیشتر آمریکاییها اقبال و گرایش بیشتری نسبت به دکترین مونروئه پیدا کردهاند.
در چنین شرایطی، دکترینهای ابداعی یا ترکیبیِ امثال ترامپ و بایدن، نهتنها منجر به تسلط واشینگتن بر نقاط مختلف دنیا نخواهد شد، بلکه بهمثابه عاملی تسریعکننده در مسیر انزوای بینالمللی آمریکا محسوب میشود و این حقیقتی است که دیر یا زود لابیهای پنهان و آشکار قدرت در آمریکا با آن مواجه خواهند شد.
نورنیوز