نور نیوزـ گروه فرهنگ و جامعه: با مرگ تاسف آور داریوش مهرجویی، دوربین یکی دیگر از چهرههای هنری کشور از جمع گروه کم جمعیت سینماگران موج نو، برای همیشه خاموش شد.
عنوان «سینمایی موج نو» اشاره به آغاز دوره جدید از فیلمسازی در دهه ۵۰ میلادی در فرانسه دارد، عصری که کارگردانانی جوان قصد داشتند با تغییر در همه مولفههای سینمایی، طرحی نو در اندازند.
اواخر دهه ۳۰ شمسی در حالیکه سینمای ایران در قرق فیلمهای با شمایل قهرمانان بزن بهادر و ژانرهای کابارهای و پایان خوش (هپی اند) بود، پژواک سینمایی موج نو فرانسه مرزها را در نوردید و وارد ایران شد. «جنوب شهر» ساخته فرخ غفاری در سال ۱۳۳۷ چراغ این سینما را در کشور روشن کرد و اواخر دهه ۴۰ شمسی با فیلمهای «قیصر» و «گاو» به اوج رسید.
فرخ غفاری، ابراهیم گلستان، فریدون رهنما، داود ملاپور، داریوش مهرجویی، مسعود کیمیایی، خسرو هریتاش، امیر نادری، جلال مقدم، ناصر تقوایی، علی حاتمی، کامران شیردل، عباس کیارستمی، پرویز کیمیاوی، سهراب شهید ثالث، فریدون گله و محمدرضا اصلانی از جمله فیلمسازانی بودند که دستی بر موج نو در سینمای ایران داشتند و به آن غنا دادند.
اکنون سالهاست اکثر فیلمسازان موج نو در این فهرست، دنیا را ترک کردهاند و نیز چندی پیش بود که ابراهیم گلستان و داریوش مهرجویی به همقطاران خود پیوستند. اکنون از این جمع فقط بهرام بیضایی، ناصر تقوایی، بهمن فرمان آرا، امیر نادری، محمدرضا اصلانی و مسعود کیمیایی در قید حیات هستند.
این ۶ سینماگر موج نو چه کردند و امروز چه میکنند؟
بهرام بیضایی سال ۱۳۴۹ با «عمو سیبیلو» وارد موج نو سینمایی ایران شد و با فیلم «رگبار» در سال ۱۳۵۰ خود را تثبیت کرد.
«رگبار» با بازی مرحوم پرویز فنی زاده و پروانه معصومی چندین جایزه معتبر از جشنواره جهانی تهران را برای بیضایی و فنیزاده به ارمغان آورد. بیضایی پس از «رگبار»، چهار فیلم دیگر به ترتیب «سفر» (۱۳۵۱)، «غریبه ومه» (۱۳۵۲)، «کلاغ» (۱۳۵۶) و «چریکه تارا» (۱۳۵۷) را کارگردانی کرد.
پس از انقلاب و در سال ۱۳۶۴ با فیلم درخشان «باشو غریبه کوچک» فعالیت خود را از سر گرفت و سپس «شاید وقتی دیگر» (۱۳۶۶)، «مسافران» (۱۳۷۰) و «سگ کشی» (۱۳۷۹) را ساخت و با کارگردانی «وقتی همه خوابیم» در سال (۱۳۸۷) به فعالیت خود در ایران پایان داد و به آمریکا کوچ کرد.
ناصر تقوایی نیز با فیلمهای «آرامش در حضور دیگران» و «صادق کرده» در سال ۱۳۵۱ آغاز کرد و سپس «نفرین» را به روی پرده بود. سال ۱۳۶۵ با شاهکار «ناخدا خورشید» منتقدان را خیره کرد، اثری که موفق شد یوزپلنگ برنزی چهل و یکمین جشنواره بین المللی فیلم لوکارنو را کسب کند.
سپس فیلم «ای ایران» را ساخت و با «کاغذ بی خط»(۱۳۸۰) به سرانجام حرفه خود رسید.
طبق شنیدهها، تقوایی این روزها دچار آلزایمر شده و شاید فراموش کرده روزی سریال خیابان خلوت کن و همچنان تماشایی «دایی جان ناپلئون» را ساخته است.
بهمن فرمان آرا دیگر فیلمساز موج نو در قید حیات است که تهیه کنندگی آثاری از جمله «دایره مینا» داریوش مهرجویی و «کلاغ» بهرام بیضایی را داشته است.
فرمان آرا فیلم «شازده احتجاب» را سال ۱۳۵۳ و پس از «خانه قمر خانم» ساخت. «سایههای بلند باد» آخرین کار فرمان آرا در پیش از انقلاب بود.
او پس از بازگشت به ایران، سال ۱۳۷۸ فیلم «بوی کافور، عطر یاس» را ساخت و «یک بوس کوچولو» (۱۳۸۴)، «خاک آشنا» (۱۳۸۶) و «دلم میخواد» (۱۳۹۲) را اکران کرد. از ساخت «حکایت دریا» فرمان آرا هفت سال میگذرد.
این روزها فرمان آرا مشغول نگارش و ساخت سریال «داستان جاوید» برای پخش شبکه نمایش خانگی است.
امیر نادری نیز فعالیت خود را در سینما با عکاسی برای فیلم «بیگانه بیا» مسعود کیمیایی آغاز کرد اما میل ذاتی به سینما سبب شد سال ۱۳۵۱ «خداحافظ رفیق» را کارگردانی کند.
«تنگنا» و «سازدهنی» فیلمهای بعدی نادری بودند و سال ۱۳۵۲ با ساخت «تنگسیر» به اوج رسید. نادری در «تنگسیر»، اثر ساختار شکن با موضوعی قدغن را در داستان «زار ممد» روایت میکند که علیه ظالم میشورد.
«دونده» و «آب، باد، خاک» دو اثر نادری هستند که بعد از انقلاب در ایران ساخت. نادری پس از مهاجرت به آمریکا دست به ساخت چند فیلم نیویورکی زد.
«فانوس جادویی» آخرین فیلم بلند نادری در خارج از ایران است؛ او سالهاست که در ژاپن زندگی میکند.
از محمدرضا اصلانی به عنوان یکی از استعدادهای درخشان موج نو نام برده میشود، هنرمند خوش قریحهای که دستی بر شعر و مستند سازی نیز دارد.
اصلانی پس از چندین همکاری مشترک در مقام نویسندگی با کامران شیردل در فیلم سینمایی «صبح روز چهارم»، «باغ سنگی» پرویز کیمیایی و «تنگنا» امیر نادری، سال ۱۳۵۵ نخستین فیلم بلند خود را با عنوان «شطرنج باد» ساخت، اثری دیدنی که مناقشه و سهم خواهی در یک خانواده قجری را روایت میکند.
او سالها پس از «شطرنج باد»، دومین فیلم بلند خود را با نام «آتش سبز» (۱۳۸۶) ساخت. فیلی با درونمایه تاریخی و افسانهای که با بازیگرانی برجسته از جمله مرحوم عزت الله انتظامی و مهتاب کرامتی ساخته شد اما هرگز مانند «شطرنج باد» نشد.
اصلانی بعد از «آتش سبز» چند مستند را کار کرده است.
مسعود کیمیایی مشهورترین و پیشروترین کارگردان موج نو سینمایی ایران است. کیمیایی فعالیت در سینما را با دستیاری کارگردان آغاز کرد و سال ۱۳۴۷ «بیگانه بیا» را ساخت. اما با «قیصر» در سال ۱۳۴۸، سرنوشت کیمیایی و سینمایی ایران تغییر کرد.
پس از «قیصر»، مهمترین فیلم در کارنامه کیمیایی، «گوزنها» است. اثری ضد سیستم که پس از توقیف و سانسور اکران شد و ماجرای سینما رکس آبادان حین نمایش آن، برای این فیلم حاشیه ساخت. بسیاری از منتقدان از «گوزنها» به عنوان بهترین فیلم تاریخ سینمای موج نو در ایران یاد میکنند و در نتیجه نظرسنجی مجله فیلم در ۱۳۸۸ و ۱۳۹۸ نیز این گزاره تایید شد.
در کارنامه کیمیایی یک فیلم توقیفی با عنوان فیلم «خط قرمز» (۱۳۶۰) مشاهده میشود. «سرب» محصول سال ۱۳۶۷ یکی از بهترین فیلمهای کیمیایی بعد از انقلاب است که به ماجرای پشت پرده انتقال یهودیان به سرزمین موعود میپردازد. بازی درخشانهادی اسلامی و فریما فرجامی از نقاط قوت این اثر سینمایی است.
کیمیایی سال ۱۳۸۹ فیلم «جرم» را ساخت که سیمرغ بلورین بهترین فیلم جشنواره فیلم فجر را برای او ارمغان آورد. آخرین کار او سریال «خائنکشی» است که بصورت مینی سریال در شبکه نمایش خانگی پخش شد.
کیمیایی جلای وطن نکرده اما در فراق مهرجویی همقطار دیرین خود غمگین است چنانکه در مراسم تشییع کارگردان «گاو» گفت: نمیتوانم سخن بگویم، غیرممکن است از رفتن داریوش مهرجویی بگویم.
سخن آخر
سینمای ایران در شرایطی که در سالهای دهه ۵۰ به سمت ابتذال و کپی برداری از فیلمهایی با درون مایه جنسی پیش میرفت با ظهور سینماگران موج نو دستخوش تغییرات قابل توجهی شد. اگرچه بیشتر این هنرمندان این روزها یا از دنیا رفتهاند و یا دوره کهنسالی را سپری میکنند و شاید دیگر توانی برای فیلم ساختن نداشته باشند اما نمی توان نقش مهم آنان در مقابله با پیشروی سینمای مبتذل پیش از انقلاب را نادیده گرفت.
بسیاری از مردم، سینما را با آثار کیمیایی، مهرجویی، بیضایی، تقوایی و ... شناختند و جمع زیادی از سینماگران با الهام از آثار چنین هنرمندانی پای به عرصه سینما نهادند.
کارگردانان موج نو سینمایی ایران، در شرایطی که ذائقه حاکمیت به سمت سینمای مبتذل متمایل بود در شرایطی همراه با ریسک پای به میدان نهادند و محتمل بود که با آثار متفاوت خود، مورد نظر مردم واقع نشوند و پرونده حرفهای آنها برای همیشه بسته شود.
دهه چهل شمسی دهه ساخت فیلمهای کم محتوا و بازاری بود با المانهای فیلم فارسی، مانند دل بستن پسر جوان فقیر به دختر متمول، رقص و آواز و آدمهای شرور و در نهایت پایانی خوش و پیروزی قهرمان فیلم .سر آمد چنین فیلمهای «گنج قارون» بود. به نمایش در آمدن فیلمهایی چون «گاو»، تنها سه چهار سال بعد از «گنج قارون» میتواند تجسم دقیقی از نقش سینماگران موج نو درمقابله با سینمای مبتذل ارائه کند.
«گاو» اثری معنا گرا و متفکرانه با هنرپیشههای قدر اما کم شهرت بود که چون شگفتانهای در سینمای ایران ظهور کرد.
کارگردانان موج نو خوش اقبال بودندو سینمای آنها ادامه یافت امااین نکته را نیز نباید از نظر دور داشت، که فیلمسازان موج نو، گر چه جریان ساز شدند اما همواره ذیل آثار اولیه و مطرح خود قرار میگرفتند و سنجش میشدند.
همچنین باید اذعان کرد که در پرونده کاری این فیلمسازان میتوان یک نوسان را دید بدین معنا که اگر فیلم خوب و ارزشمند داشتند، فیلم کم ارزش و حتی ناکام در گیشه و ناموفق در جلب نظر منتقدان نیز داشتهاند.
کارنامه سینماگران موج نو مملو از آثاری است که برخی ارزشمند و گروه دیگری ضعیف و قابل انتقاد هستند اما موضوع مهمی که نباید از نظر دور داشت، نقش و کارکرد این گروه در پایه گذاری سینمای متفکر و غیر مبتذل در شرایط سخت سالهای پیش از انقلاب است. تاریخ سینمای ایران فراز و فرود قابل توجهی را تجربه کرده و اکنون با گذر از مرحله بلوغ به جایگاه رخ نمایی در منظومه بینالمللی هنر هفتم رسیده است.
اگرآثار سینماگران موج نو را فارغ از جنبههای اعتقادی محض مورد توجه و مداقه قرار دهیم، بی شک سینماگران این حوزه به ویژه در سالهای پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران نقشی تعیین کننده در بالندگی و تعالی سینمای متفکر کشورمان داشتهاند و از این حیث حق قابل تقدیری بر گردن سینما و فرهنگ ایران دارند.
نورنیوز