نورنیوز- گروه فرهنگ و جامعه: به رغم گذشت چند روز از لغو کنسرت علیرضا قربانی در اصفهان و همراهی و مساعدت مدیران ارشد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای حل این مشکل، هنوز خبر جدیدی در این زمینه منتشر نشده است. فعالان و مخاطبان موسیقی نجیب ملی، خوش دارند سلیقه گراییهای ناموجه و مصلحت سنجیهای نامعتبر، به ردیف برنامههای پرشمار موسیقی که در سراسر کشور در حال اجرا و برگزاری است، شوک وارد نکند و ضرباهنگ موسیقی ایران با کوک همیشگی اش بدون پارازیتهای مزاحم در جریان باشد.
غو کنسرت قربانی در اصفهان هرچند رخدادی تلخ و پرسش برانگیز بود اما چهره محبوب و مردمی عرصه موسیقی ملی، تور داخلی کنسرتهای خود را در شیراز ادامه داد و خاطره شبهای پرشوری را در پایتخت شعر و ادب ایران به یادگار گذاشت و قرار است به شهرهای دیگری همچون تبریز و ساری هم برسد. باید منتظر ماند و دید که تا آن زمان، مشکل برگزاری کنسرت او در اصفهان حل خواهد شد یا نه؛ و آیا مردم این شهر هنردوست هم میزبان نوا و نغمه این خواننده خوش صدا و نجیب خواهند بود یا نه. اما قصه لغو کنسرت اصفهان از کجا شروع شد و فراز و فرودش چه بود؟
به اصفهان رو ...
بهار و تابستان امسال برای اهالی موسیقی در حالی آغاز شد که موج فراگیری از اجراهای مختلف در تمام سالنهای بزرگ کشور به راه افتاده بود. شاخههای گوناگون موسیقی، از سنتی تا پاپ و کلاسیک برنامههایی را تدارک دیده و در نوبت اجرا قرار داده بودند. ساز موسیقی در ایران پس از چند سال پرفراز و نشیب، به کوک ترین صدای خود رسیده بود.
یکی از این کنسرتهای پرمخاطب و خوش اقبال، کنسرت "با من بخوان" به خوانندگی علیرضا قربانی بود که در چند شهر کشور اجراهای باشکوهی ترتیب داد و پس از این تور داخلی، به مدت سی شب در فضای باز کاخ سعدآباد برگزار شد. این برنامه هنری، هر شب جمعیتی نزدیک به 3000 نفر را پای رپرتوار موسیقی این خواننده نشاند. میزان و نوع استقبال مخاطبان از این کنسرت در حدی بود که ناظران و تحلیلگران بازار موسیقی، این برنامه را در زمره اجراهای کم نظیر و بی رقیب سالهای اخیر برآورد کردند. پرونده "با من بخوان" پس از 30 شب اجرای موفق، با فرارسیدن ایام عزاداریهای محرم و صفر، بسته شد اما همان زمان، وعده این بود که پس از وقفهیدوماهه، چرخ این کنسرت دوباره خواهد چرخید و این بار، به جای تهران، سایر شهرهای ایران میزبان کنسرت قربانی خواهند بود.
در تور پاییزی کنسرت علیرضا قربانی، یزد ایستگاه اول بود. او 7 شب و هرشب دو سئانس در این شهر اجرا داشت و در مجموع، جمعیتی بالغ بر 10 هزار نفر را پای صدای خود نشاند. قرار گروه بر این بود که پس از اجراهایی در کاشان و شهرکرد، قربانی در روزهای 21، 22، و 23 مهرماه در اصفهان به روی صحنه برود. اما هرچه چشم مخاطبان اصفهانی به راه ماند تا کنسرتی را که از مدت ها پیش در انتظارش بودند شاهد باشند خبری از اجرا نشد که نشد. روز 23 مهرماه بود که علیرضا قربانی در صفحه شخصی اینستاگرام خود، این متن را به اشتراک گذاشت و آغازی شد بر علنی شدن تلاشهای ناکام و بی فرجام او و گروهش در برگزاری کنسرت:
«روزگار غریبیست نازنین
متأسفانه طی روزهای گذشته علیرغم تلاش و پیگیریهای خارج از تصور تیم اجرایی برای برگزاری کنسرت در شهر اصفهان، مجوز کنسرت صادر نشد.
به عنوان عضوی از جامعه هنر مستقل کشور اعلام میکنم، کم سعادت بودیم از دیدار مردم شریف و هنرپرور اصفهان که سهم غیرقابل انکاری در فرهنگ و هنر این سرزمین و حال و هوای یگانهاش دارند. از همه عزیزانی که مثل همیشه با مهر برای حضور در کنسرت اشاره شده برنامهریزی کرده بودند، عذرخواهی میکنیم و با لطف پروردگار و امیدوار به رفع برخی موانع غیرمنطقی و با انرژی مضاعف به دیدارتان خواهیم آمد.
شرح سختی و مشکلات و پیچیدگیهای پیش روی این مسیر در این مقال نمیگنجد .»
چیزی که قربانی از آن با عنوان "موانع غیرمنطقی" یاد کرده بود هیچ گاه معلوم نشد دقیقا چه بوده و چه جنسی داشته است اما برخی از فعالان رسانهای عرصه موسیقی گمانههایی را در این باب مطرح کردند؛ از جمله اینکه برخی نهادها و چهرههای متنفّذ محلی شروطی را برای صدور مجوز برگزار کردند که قربانی نپذیرفته است. گرچه این موضوع در حد یک گمانه زنی رسانهای بود اما جالب این بود که هیچ شخصی، خواه از سوی گروه موسیقی و خواه از سوی نهادهای لغو کننده کنسرت، این گمانه را تکذیب نکردند. هرچه بود ماجرا چنان تلخ و بیرون از تحمل بود که قربانی در پایان پیامش با لحنی حسرت آلود و تظلم خواهانه گفت "شرح سختی ها و مشکلات و پیچیدگیهای پیش روی این مسیر در این مقال نمیگنجد." به این ترتیب پرونده کنسرت قربانی در اصفهان بسته شد. اما این، تازه اول راه بود تا مسولان ارشد حوزه فرهنگ به میدان بیایند و ماجرا را ارزیابی و پیگیری کنند.
جواب آواز مسئولان به هنرمندان
لغو یک کنسرت مجوزدار در اصفهان در شرایطی رقم خورد که وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، قریب به یک ماه پیش، در حاشیه یکی از نشستهای هیأت دولت در جمع خبرنگاران قاطعانه اعلام کرده بود که «در هیچ استانی برای برگزاری کنسرت مشکلی نداریم.» محمد مهدی اسماعیلی که تاکنون چند بار از عزم وزارت متبوعش برای حمایت از مجوزهای صادره از سوی وزارت فرهنگ خبر داده بود ،اکنون در مقابل لغو کنسرت یکی از بی حاشیه ترین هنرمندان عرصه موسیقی قرار گرفته است و طبعا جامعه هنری، انتظار واکنشی روشن و قانع کننده از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در این خصوص رادارد.
البته این انتظار بدون پاسخ نماند ومعاون هنری وزارت فرهنگ به موضوع لغو کنسرت قربانی در اصفهان واکنش نشان داد. محمود سالاری پس از رسانهای شدن خبر لغو کنسرت قربانی در اصفهان، به میدان آمد و ضمن انتقاد از لغو این کنسرت مجوزدار، "بروز برخی ناهماهنگی ها با ارشاد استان" را سبب این غائله دانست. او علاوه بر این، با علیرضا قربانی هم شخصا تماس گرفت و از او دلجویی و عذرخواهی کرد، کاری که مردادماه سال گذشته هم در جریان لغو کنسرت سیروان خسروی در اهواز انجام داده بود.
ماجرای پیگیری و دلجویی، محدود به معاون هنری وزارتخانه نماند. این بار نوبت سید محمد هاشمی، قائم مقام وزیر فرهنگ بود که به میدان بیاید و اعلام کند:« ما به لغو بی دلیل کنسرت ایراد جدی داریم. نباید این اتفاقها رخ بدهد و مجموعه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم در حال تعامل و پیگیری برای رفع مشکلات به وجود آمده است.»
سیم سلیقه گرایی پاره میشود؟
اکنون ورود دو چهره ارشد مدیریت فرهنگی کشور به ماجرای لغو سئوال برانگیز یک کنسرت مجوزدار، این پرونده را وارد فاز جدیدی کرده است. میتوان احتمال داد که مناقشه اصفهان هم با تعارفات و تعاملات دوستانه به سرانجام خواهد رسید و دیر یا زود مشکل رفع خواهد شد. این شیوه، پیش از این هم بارها آزموده شده است. گاهی اوقات و در برخی استان ها ثمربخش بوده، گاهی هم در دل صحنه گردانان چنین لغوهایی کارگر نیفتاده است. "تعامل" روشی اخلاق مدارانه برای رفع مشکلات است و در حد خود میتوان به آن توسل جست.
اما به نظر میرسد اکنون نوبت آن باشد که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و نهادهای بالادستی چون شورای عالی انقلاب فرهنگی، راهکاری قاطع و شیوه نامهای قانونی با ضمانتهای اجرایی و حقوقی قوی طراحی کنند تا پایانی باشد بر سلیقه گرایی مدیران و چهرههای متنفذ در سراسر کشور. تصمیم سازان محلی باید بدانند هر اقدامی که تدابیر نهادهای رسمی وقانونی پایتخت را متزلزل یا ملغی کند بلافاصله شائبه فدرالیسم یا حتی فئودالیسم فرهنگی را در ذهن شهروندان جان میبخشد و تثبیت میکند. حدّ کمال حکمرانی آنجاست که تصمیمات قانونی و مصوّب نهادهای عالی اجرایی، در تمام واحدهای تحت حکمرانی، به یک اندازه نافذ و جاری باشد تا شبهه نادیده انگاری قانون یا استفاده سلیقهای و ابزاری از قوانین ابلاغی رفع شود. این نکته به طور مشخص در حوزه هنر و فرهنگ، ضرورت مضاعفی دارد چراکه خلاقیت و آفرینشگری فعالان این حوزه، در هوای ابری سلیقه گرایی غروب میکند و به محاق میرود.
غیر از این موضوع که اقتضای حکمرانی خوب است، حاکمیت سلیقه و میل شخصی و جناحی، اولین چیزی را که منهدم و مضمحل میکند اعتماد عمومی مردم به اقتدار حاکمیت، و نیز اطمینان اهل فرهنگ به حمایت نهاد قدرت رسمی است. باید امیدوار بود که ماجرای لغو ناموجه کنسرت علیرضا قربانی، این برکت را درپی داشته باشد که نهادهای بالادستی، یکبار برای همیشه در صدد برآیند تا اعتبار و ارزش و وجاهت مجوزهای رسمی را دوباره به آنها برگردانند و فیصله بخش بودن شان را تضمین کنند.
نورنیوز