نورنیوز- گروه فرهنگ و جامعه: خبر مثل پتک بر سر خوانندگان فرود میآید. گرچه این اولین بار نیست که خبری با موضوع کودکان کار منتشر میشود اما انتشار آن از سوی مرکز پژوهشهای مجلس، نگاهها را به این مسأله کنجکاوترمیکند. طبق اعلام دفتر مطالعات اجتماعی مرکز پژوهشهای مجلس، 15 درصد کودکان کشور به نوعی درگیر کار هستند و از این رو کودک کار محسوب میشوند. گزارش مرکز پژوهشهای مجلس درباره اینکه چه تعداد از این رقم، کودکان ایرانی و چه تعداد کودکان اتباع هستند چندان صریح سخن نمی گوید اما سازمان بهزیستی کشور که متولی امر ساماندهی کودکان کار است، اعلام کرده که بیش از ۶۰ درصد از کودکان کار و خیابان را اتباع خارجی تشکیل میدهند.
در گزارش مرکز پژوهش ها این نکته هم غایب است که بر اساس کدام پژوهش یا پیمایش به رقم 15 درصد برای تعیین تعداد کودکان کار رسیده است. این گزارش در ادامه اعلام کرده بود که حدود 8 درصد کودکان کشور کار میکنند و با احتساب کودکانی که به کار خانگی مشغول اند، حدود 15 درصد از کودکان به این شکل کارگر محسوب میشوند. حدود 10 درصد این کودکان نیز به مدرسه نمیروند. درباب تخمینهای مرکز پژوهشهای مجلس یا سایر نهادهایی که در این زمینه اعلام نظر و ارائه آمار میکنند، نمیتوان پرسشهای روش شناسانه و راستی آزمایی مطرح نکرد اما عجالتا بیایید چندان در بند این نباشیم که تعداد این کودکان،دقیقا یا تقریبا چقدر است. ما با واقعیت مشهود و دل آزاری تحت عنوان "کودکان کار" مواجهیم که فارغ از عدد و آمار، اکنون یک معضل بالفعل بوده و چه بسا در آینده یک بحران بالقوه را رقم بزنند.
گزارش مرکز پژوهشها که مرداد ماه امسال منتشر شد، تأکید میکند که با آنکه بر اساس قانون حمایت از اطفال و نوجوانان مصوب 1399، بهرهکشی اقتصادی از کودکان و نوجوانان جرم انگاری شده، به کار گماردن کودکان همچنان ادامه دارد. البته همواره آمارهای مختلفی درباره کودکان کار اعلام شده چرا که به دلیل گستردگی کار کودکان اعم از کارگاهی و خانگی و نیز دشواری تخمین تعداد کودکان کار و خیابان که بخش عمده آنها را کودکان اتباع تشکیل میدهند، رسیدن به عدد واقعی تعداد این کودکان دشوار است. با این احوال حتی کمترین آمارها درمورد کودکان کار هم باید توجه به این مسأله را دوچندان کند.
کودکان کار، مرئیها و نامرئیها
برای آنکه به تعریف درستی از کودک کار دست پیدا کنیم، ابتدا باید بدانیم چه محدوده سنی برای کودکی درنظر گرفته شده است. بر اساس مادۀ یک کنوانسیون حقوق کودک که ایران نیز از جمله کشورهای امضا کننده آن است، به هر انسان کمتر از ۱۸ سال کودک گفته میشود. بر این اساس هر انسان زیر 18 سال که به کار گرفته میشود، کودک کار است. حالا میشود دید درستتری نسبت به آنچه در بازار کار کودکان در حال وقوع است داشت. ممکن است تصویر کودکان و نوجوانانی که عمدتا در شهرهای بزرگ و بویژه تهران مشغول به کارند، آنقدر برای ما تکراری شده باشد که کمتر به آنها توجه کنیم. کودکانی نظیر فروشندگان خیابانی و ضایعات جمعکنها که با وجود تعداد بالای آنها، حضورشان عمدتا نادیده گرفته میشود و از این رو میتوان به آنها لقب کودکان نامرئی را داد. البته کودکانی نامرئیتر هم وجود دارند که شما آنها را نمیبینید.
به گفته یکی از فعالان در زمینه کار کودکان، بخشی از کودکان درکارگاههای تولیدی مشغول به کار هستند. او در این باره میگوید:«صاحبان کارگاهها با وجود آن که میدانند به کارگیری کودکان جرم تلقی میشود، کودکان را در مشاغل مختلف مثل تراشکاری، ساخت و سر هم کردن قطعات، تولیدی پوشاک و کیف و کفش و غیره به کار میگیرند. دلیل آن هم این است که کودکان مزد کمتری میگیرند و قراردادی هم با آنها بسته نمیشود وکارفرما ازاین فرصت استفاده میکند تا به سود بیشتر برسد. این کودکان معمولا درکارگاههای غیراستاندارد و با شرایط نامناسب، ساعتهای طولانی کارمیکنند و درآمدی که کسب میکنند بسیار ناچیز است. کارفرما درزمان بازرسی کارگاه، کودکان را از جلوی دید بازرسان خارج میکند و به این شکل کار خود را قانونی جلوه میدهد. با این حساب معمولا آماری که از کودکان کار اعلام میشود کمتر از آمار واقعی تعداد آنهاست.»
اما چه چیزی سبب میشود کودکان به کار گمارده شوند؟ این فعال حوزه کودکان در پاسخ میگوید:«فقر، مهمترین عامل شیوع کار کودکان است. این کودکان درخانوادههایی با وضعیت اقتصادی بسیار نامناسب زندگی میکنند. گاهی والدین هم درگیر اعتیاد هستند و کودک مجبور به تأمین هزینه مواد مخدر آنها میشود. کودکان کار، خودشان هم درمعرض آسیب اعتیاد و دیگر آسیبهای اجتماعی قرار دارند. آنها کودکان رها شدهای در جامعه هستند که نمیتوانند از خود دفاع کنند بنابراین به راحتی مورد سوء استفاده قرار میگیرند.»
کودکان اتباع، میدان داران کار
سازمان بهزیستی کشور که متولی امر ساماندهی کودکان کار است، بیش از ۶۰ درصد از کودکان کار و خیابان را اتباع خارجی اعلام میکند. این در حالی است که عدم اصلاح قوانین و سیاستگذاریها در حوزه اتباع، مانع از ساماندهی جدی در حوزه کار کودکان از سوی این سازمان عنوان میشود.
«کودکانی که به کار جمعآوری ضایعات مشغول اند، عمدتا تبعه افغانستان هستند که یا همراه پدر و عموی خود و یا به تنهایی به ایران وارد میشوند و در کارگاههای جمع آوری ضایعات به کار گرفته میشوند.»
این را یکی دیگر از فعالان اجتماعی میگوید که سالهاست در حوزه کودکان مشغول تحقیق و پژوهش است. او ادامه میدهد:«کودکان افغانستانی گاهی در سنین خیلی پایین و حتی زیر هفت سال با گذر از راههای خطرناک وارد ایران میشوند تا به وسیله پیمانکارهای جمع آوری ضایعات به کار گرفته شوند. این شکل از مهاجرت غیرقانونی بعد از وقایع سیاسی افغانستان بیشتر هم شده است. البته در میان کودکان ضایعات جمعکن، کودکان ایرانی هم وجود دارد اما بیشتر آنها افغانستانی و تعدادی نیز پاکستانی هستند. زمانی که طرحهای ساماندهی کودکان کار اجرا میشود، این کودکان چون خانواده و متولی ندارند وضعیتی بلاتکلیف پیدا میکنند و عمدتا دوباره به خیابان برمیگردند. آنها در شرایط نامناسبی زندگی میکنند و محل اسکانشان به صورت گروهی و عمدتا اسفناک است. غیر از عدم دسترسی به تغذیه و بهداشت مناسب، خیلی وقت ها مورد آزار از سوی بزگسالان قرار میگیرند که اثرات ناخوشایند آن همیشه در کل زندگی با این کودکان خواهد بود و ممکن است از خود آنها فردی آزارگر در بزرگسالی بسازد. به همین دلیل لازم است برای تضمین داشتن جامعهای سلامت، به تمام کودکان که کودکان کار هم جزئی از آنها هستند، توجه کافی داشت.»
بر اساس اعلام مرکز آمار و اطلاعات راهبردی وزارت تعاون، در سال 98 تنها در شهر تهران یک سوم زبالهگردها یعنی چیزی حدود 4 هزار و 700 نفر را کودکان تشکیل میدادند که البته در سال 1401 بر اساس آمارها تعداد این کودکان به دلیل افزایش مهاجرت اتباع افغانستانی، به صورت تصاعدی بالا رفته و حتی برخی رشد 10 برابری را برای آن اعلام میکنند.
ناکامیمزمن در ساماندهی
همزمان با بالا رفتن تعداد کودکان کار و خیابان، طرحهای ساماندهی این کودکان از سوی بهزیستی و شهرداری اجرا میشود که بنا بر شواهد موجود و نیز اعلام متولیان امر، عملا طرحهایی شکست خوردهاند چنانکه احمد احمدی صدر، مدیرعامل سازمان رفاه، خدمات و مشارکتهای اجتماعی شهرداری تهران آذرماه سال گذشته اعلام کرد که با وجود آن که طی سال گذشته ۳۲ بار طرح جمعآوری این کودکان توسط بهزیستی اجرا شد اما در واقع طرح شکست خورد. البته شهرداری متولی ساماندهی کودکان کار نیست و دراین زمینه در قالب کاهش آسیب کمک میکند و به استقرار پایگاههای کاهش آسیب کودکان کار میپردازد اما همچنان که متولی اصلی یعنی بهزیستی با مشکلات و کاستیهای فراوانی در ساماندهی کودکان کار مواجه بوده، شهرداری نیز نتوانسته گامهای چندان اثربخشی در این زمینه بردارد.
گرچه بهزیستی متولی اصلی ساماندهی کودکان کار است، اما گروههای مردم نهاد و حتی تک تک شهروندان میتوانند در کاهش آسیب کار کودکان، کارساز باشند. برای این کار لازم است کار کودکان به هیچ عنوان و از سوی هیچ فردی به رسمیت شناخته نشود یعنی بپذیریم که کودکان، کاری جز تحصیل و بازی ندارند و کارکردن کودکان هرگز امری عادی و رایج نیست. امید است با این تصور بتوان کم کم به صورت جدیتر عمل کرد و تصویر ناخوشایند کار کودکان را در جامعه تغییر داد.
نورنیوز