نورنیوز - گروه اقتصاد: بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول با ارائه گزارشهای جداگانهای از ارتقاء سه شاخص حکمرانی و همچنین صعود یک پلهای اقتصاد ایران در رنکینگ اقتصاد بینالملل خبر دادند. بر اساس گزارش بانک جهانی وضعیت ۳ شاخص حکمرانی در ایران شامل ثبات سیاسی، وضعیت دولت ایران نسبت به شاخص کنترل فساد و حاکمیت قانون طی سال گذشته میلادی نسبت به سال قبل از آن بهبود و ارتقاء داشته است. صندوق بینالمللی پول نیز با انتشار گزارشی اعلام کرد که ایران با یک پله صعود، بیستویکمین اقتصاد دنیا شد.
بانک جهانی از بازوهای تخصصی و کارشناسی سازمان ملل متحد است که عمری افزون بر ۷۵ سال دارد و سال هاست که گزارشهای ادواری جامعی در باب موضوعات مختلف از جمله کیفیت حکمرانی کشورهای دنیا استخراج و منتشر میکند. مراد از تعبیر حکمرانی خوب در ادبیات بانک جهانی، "طراحی، تصویب و اجرای آشکار سیاستهایی است که به بوروکراسی شفاف دولتی، پاسخگو شدن نهادهای اجرایی، افزایش مشارکتهای اجتماعی مردم و بالاخره تقویت برابری همه شهروندان در برابر قانون" منجر شود. بانک جهانی برای اینکه عیار حکمرانی کشورها را محک بزند و یک تخمین کمّی و نزدیک به واقع از میزان مطلوبیت آن فراهم بیاورد ۶ شاخص را طراحی کرده است که از این قرارند: پاسخگویی و مسئولیت پذیری، ثبات سیاسی و نبود خشونت و تروریسم، کارآمدی دولت، کیفیت مقررات و قوانین، حاکمیت و اجرای قانون، کنترل فساد.
گزارش منتشر شده از سوی بانک جهانی حاکیست که کشورما در ۳ شاخص دیگر شامل "حاکمیت قانون، کیفیت قوانین و پاسخگویی و مسئولیتپذیری" تنزل پیدا کرده است. نکته مهم و شایان توجه این است که شاخصهای تعیین شده از سوی بانک جهانی و صندوق بین المللی پول ن میتواند معیار کاملا دقیق و قابل استنادی برای همه کشورها باشد؛ چرا که برخی از این شاخص ها متناسب با شرایط فرهنگی و اجتماعی خاص برخی کشورها ممکن است ماهیتا دارای تفاوتهای معنی داری با شاخصهای مورد نظر بانک جهانی باشد و از این رو ارزیابی ها را تحت تأثیر انحراف معیارهای تعیین کننده قرار دهد.
ریشههای یک تردید شایع
صرف نظر از میزان پایایی نتیجه ارزیابیهای انجام شده از سوی نهادهای جهانی در خصوص وضعیت حکمرانی و شرایط اقتصادی ایران، موضوعی که در این یادداشت سعی داریم به آن بپردازیم این است که اساساً در شرایطی که وضعیت حکمرانی خوب در ایران طی سال ۱۴۰۱ در سه شاخص مهم بهبود داشته و جایگاه اقتصاد ایران نیز با ارتقاء روبهرو بوده، چرا این روند مثبت و رو به رشد، چراغ امیدی چنانکه باید در دل شهروندان روشن نمیکند و هلهلهای بر زبان شان جاری نمیسازد؟
برای کالبد شکافی این عارضه که نتیجه ادراک شهروندان است باید بدانیم که شکل گیری ادراک حاصل شناخت افراد از رخدادها وپدیدههای مختلف است. بخشی از شناخت ما از پدیده ها حاصل مشاهدات و تجربیات مستقیم است و بخش مهم دیگر آن را رسانهها رقم میزنند.
مدتهاست که ایرانیان به آمار و دادههای آماری، خصوصاً آماری که از موفقیتها و کامیابیها حکایت دارند سوءظن دارد. در مقابل یافتههای آماری، مقاومتی توأم با انکار نشان میدهند و در برابر اعداد و ارقام آن، دیرباور و بیاعتماد هستند. واقعاً چقدراز این احساس شایع، واقعی و چقدر از آن حاصل ادراکی است که رسانه ها با دستکاری شناخت مخاطبانشان بهوجود میآورند ؟
سالها است که تقریباً هیچ آماری، خصوصاً آمار مثبت و امیدبخش، شوق و اعتمادی در بخش زیادی از جامعه برنمیانگیزد و حتی چه بسا سوءظن ها را نیز بیشتر میکند. این روند طی چند سال گذشته تبدیل به عادت ذهنی گروهی از جامعه شده و امید اجتماعی را تحت تأثیر قرار داده است. به نظر میرسد احتمالات زیر را میتوان مجموعهای از دلایل و عللی دانست که هرکدام به تناسب ارزش و قدرت خود، باعث بروز مقاومت روانی و ذهنی ایرانیان در قبال آمارهای مثبت شده است.
احتمال اول این است که گزارشهایی که از سوی مراجع داخلی و خارجی منتشر میشود هرچند مثبت است و از روندی روبه رشد حکایت دارد اما قدر مطلق عددی آنها بالا نیست و صرفا نشان دهنده تغییر است و نه تحول، لذا رشد و بهبود شاخص ها در حدی نیست که شادی برانگیز باشد.
احتمال دوم این است که چون طی سالهای گذشته به دلیل تحریمهای همه جانبه و گسترده و همچنین وجود برخی ناکارآمدیهای آزار دهنده در دستگاههای اجرایی شتاب توسعه و پیشرفت کشور کاهش یافته مردم میگویند، روندهای رو به رشد باید در حدی باشد که تفاوت معنی داری در جایگاه کشور در مقایسه با سایر کشورهای هم سطح ایران ایجاد نماید. به زعم بخشهای قابل توجهی از مردم، آن رشدی شایسته ذوق کردن و شاد شدن است که باعث جهش ایران در ابعاد اقتصادی، معیشتی و... شود.
سومین احتمال این است که مردم عقیده دارند همین رشدهای اندک نیز میتوانست سبب ساز شادمانی ملی باشد مشروط براینکه برگشت ناپذیر میبود و استمرار میداشت. برای رشدهای موقتی که به شهادت تجربیات گذشته مجددا با بازگشت همراه بوده، چرا باید ذوق زده شد؟ بارها پیش آمده است که بهبود و ارتقایی در شاخصهای حکمرانی خوب تجربه کرده ایم اما به دلیل مقطعی و گذرا بودن این رشدها دوباره به وضعیتهای سابق برگشتهایم. آیا رشدهای اخیر از قماش همان بهبودهای مقطعی و موقتی نیستند؟
احتمال چهارم این است که برخی از مردم، اساسا صحت آمار، حتی آمار نهادهای رسمی جهانی را مورد تشکیک قرار میدهند. آنها میگویند نهادهای بینالمللی که بسیاری از آنها حضور مستقیم در فضای داخل کشور ندارند، مواد و مصالح تحلیلهای خود را از آمارهای نهادهای رسمی کشور که حاصل تعریف نهادهای داخلی از نرخ ارز، تورم، رشد و... است تهیه میکنند و نمیشود به این آمارها نیز به عنوان نظر یک نهاد کارشناسی بیطرف نگریست.
پنجمین احتمال در سوء ظن مردم نسبت به آمارهای رشد و بهبود، به تجربه مستقیم آنان از معیشت خود بر میگردد. به بیان دیگر به دلیل بالا نبودن عدد رشد شاخصها، تأثیر آن در زندگی عینی و تجربی شهروندان محسوس و معنی دار نیست و این عامل در تردید نسبت به صحت آمارها میافزاید. شهروندان دوست دارند اثر بهبودهای آماری را در سفره معیشت یومیه خود به نحو ملموس حس کنند و چون فکر میکنند تغییر چندان مثبتی در این زمینه شاهد نبودهاند برای قبول آن آمارها مقاومت روانی دارند.
موضوع بعدی که به تنهایی اثر تعیین کنندهای بر شکل گیری شناخت واقعی و یا ساختگی شهروندان نسبت به وضعیت حاکم بر زندگی اشان دارد نحوه و جهت گیری اطلاع رسانی مستقیم و همچنین فضاسازی رسانهها است. توجه به این مهم که صدها شبکه ماهوارهای، خبرگزاری و پایگاههای خبری به زبان فارسی به صورت مستمر مشغول تولید محتوای جهت دار و منفی برای تأثیرگذاری بر شناخت و سپس ادراک ایرانیان هستند به خوبی میتواند نشان دهنده این واقعیت باشد که در کنار مجموعه عوامل ذکر شده، تصویرسازی رسانهای به چه میزان در ایجاد ادراک فلاکت در ایرانیان موثر باشد و موجب عدم پذیرش ذهنی هرنوع تغییر مثبت شود. این ادراک سازی مستمر و متراکم که در چند جبهه فعالیت میکند و از چند منفذ به پمپاژ ذهنیت فلاکت اقتصادی در ایران مشغول است اجازه شنیدن آمارهای مثبت اقتصادی را به مردم ن میدهد چه رسد به قبول و باور به آنها را. این رسانهها با توقع آفرینیهای حداکثری، هرگونه بهبود و ارتقای شاخصها را ناچیز و بی ارزش جلوه میدهند و باور به رشد را در ابری غلیظ از تردید محو میکنند.
بهترین تبیین از شرایط واقعی کشور ، تبیینی است که نه از علل و عوامل درونی غفلت کند و نه ردپای پررنگ رسانههای بیگانه را نادیده بگیرد.
آمار، دانشی دروغین یا ابزاری تبلیغی در دست حاکمیتها نیست. آمار، بنیان توسعه خواهی، و درعین حال آیینه توسعه یافتگی است. وقتی بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول، بر بهبود وضعیت اقتصادی و ارتقاء برخی از شاخصهای حکمرانی خوب درایران صحه میگذارد معنایش این است که در مسیر توسعه گام بر میداریم ولو با شیبی آرام و آهسته. چیزی که در این میان مهم است پرهیز از استفاده ابزاری و گزینشی از علم آمار است. رسانههای بیگانه، از این علم سلاحی برای کشتار جمعی افکار عمومی در جنگهای رسانهای میسازند. آندرو لنگ، از صاحبنظران علم آمار گفته است "برخی، آمار را چنان به کار میگیرند که مرد مست تیر چراغ برق را؛ دنبال استفاده از روشنایی اش نیستند بلکه فقط برای نیفتادن به آن تکیه میکنند."
در چنین شرایطی ودر کنار تلاشهای دامنهداری که از سوی دستگاههای مختلف برای ارتقاء شرایط حکمرانی و ایجاد تحول معنیدار در شرایط اقتصادی، معیشتی و اجتماعی کشور در جریان است، نقش رسانههای مستقل، حرفهای و مردمی برای ایجاد شناخت واقعی در افکار عمومی نسبت به شرایط حال و چشمانداز آینده کشور بسیار حائز اهمیت است. بیشک بدون توجه به سرمایه اجتماعی که حاصل امید، اعتماد و مشارکت مردم است، شکلگیری هرگونه تغییر و تحول مثبت نمیتواند رضایت عموم مردم به عنوان رکن اصلی حکمرانی خوب را تأمین نماید.
نورنیوز