رسانههای خارجی: به ندرت پیش میآید که روندهای جهان، با چنین سرعت چشمگیری، وارونه شوند. تا همین شنبه گذشته، دریافت معقول آمریکا از خاورمیانه، موید الگوهای تنشزدایی و همگرایی بود ـ دولتهای عربی سُنّی در حال عادیسازی با اسرائیل بودند، عربستان سعودی و ایران آشتی میکردند، ترتیبات غیررسمی آمریکا، فعالیتهای هستهای ایران را مهار میکرد ـ یعنی روندهایی که سالها تضاد و تنش را فرو می نشاند.
اما امروز، در جنگ غزه، به نظر میآید که نزاع اسرائیل و فلسطین به جای آنکه پایان زودرسی داشته باشد، به احتمال بیشتر به کرانه باختری و جنوب لبنان هم کشیده شود تا یکی از متحدان اصلی آمریکا را به محاق اندازد و پیامدهایی برای آمریکا و جهان به همراه آورد.
اگر آمریکا بیش از این در جنگ دخالت کند، می تواند روند مورد علاقه ترامپ و بایدن برای کاهش حضور در منطقه خاورمیانه برای تمرکز بیشتر روی چین و همچنین جنگ اوکراین و روسیه را معکوس سازد.
حمله بیسابقه و با طراحی بسیار خوبِ حماس به اسرائیل، سنگینترین شکست بود که با بیش از 1200 کشته و بیش از 2700 زخمی اسرائیلی تاکنون، روند تازهای را شکل داد و امکان موفقیت راهبرد پیمانهای ابراهیمِ آمریکا را معلق گذاشته و آینده آنها را با ابهام روبرو کرده است.
روابط اسرائیل با شش کشور عرب و تلاشهای عادی سازی میان اسرائیل و عربستان سعودی، متوقف مانده و در وضعیت نامعلومی قرار دارد. واکنشهای گسترده در منطقه و در سراسر جهان اسلام، از جمله اندونزی بزرگترین کشور اسلامی، تاکیدی بر گرفتاریهای اسرائیل است.
این رخداد همچنین بر آنچه یک رابطه پایدار میان اسرائیل و روسیه بود، تأثیر خواهد داشت. تاکنون اسرائیل با جنگ اوکراین برخورد ملایمی داشت اما از روسیه در واکنش به حمله حماس، آن پاسخ مورد انتظار را دریافت نکرد.
در حالی که به نظر میرسد تهران، مستقیماً در حمله حماس دخالت نداشته، نشانههایی از آمادهسازی حزبالله، دلیل نگرانکنندهتری است بر این که حمله حماس با راهبرد دیرپای ایران تطابق دارد که بهواسطه نیابتیهایش به پایداری منطقه و تلاشهای یکپارچهسازی آن آسیب بزند. تلاشهای پنهان بایدن برای مهار برنامه هستهای ایران و معامله اخیر گروگانها، اکنون در حال تبدیل شدن به یک پاشنه آشیل سیاسی در آستانه انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۴ است.
دولت بایدن در نظر دارد که یک ناو هواپیمابر دیگر (یواساس ایزنهاور) را به دریای مدیترانه شرقی اعزام کند، اقدامی برای نمایش قدرت تا دیگران را از پیوستن به این جنگ منصرف سازد. آمریکا همچنین در حال ارسال مهمات به اسرائیل است که این نیز احتمالاً نشانه تعمیق حضور و دخالت آمریکا در خاورمیانه است.
این تصمیم، با پیامدهای راهبردی و سیاسی برای آمریکا همراه خواهد شد. با توجه به مسوولیت آمریکا در حفظ امنیت اروپا در برابر تجاوز روسیه و وعده کمک های نظامی و اقتصادی بیشتر در جنگ اوکراین، دولت آمریکا از اولویت راهبردی اصلی خود یعنی چین دورتر میشود.
اکنون به نظر میآید که همه چیز، در همه جا، همزمان به انفجار رسیده است. این مخمصه، همچنین نشانگر کاستیهای رویکرد پنتاگون به پایگاه صنعت دفاعی است، آنهم در حالی که اسرائیل و اوکراین خواهان دریافت تجهیزات هستند. جنگ حماس، احتمالاً بدگمانی فزاینده جمهوریخواهان به ارائه کمک بیشتر به اوکراین را تشدید خواهد کرد.
از دیدگاه ژئوپولیتیک، این جنگ، نویددهنده همگرایی غیررسمی بیشتر میان چین و روسیه (که هیچ کدام حمله حماس را محکوم نکردند) و ایران است که چنانچه جنگ اوکراین تشدید شود یا اقدامات نظامی تهاجمی چین در اطراف تایوان و دریای شرقی و جنوبی چین افزایش یابد، میتواند آسیبپذیریهای تازهای هم برای آمریکا خلق کند.
بسیاری از کشورهای جنوب جهان، همانند رویکردشان در جنگ اوکراین، خشونتها را محکوم کردند اما عامل ریشهای آن به ویژه اشغال طولانیمدت سرزمینهای فلسطینی را به اسرائیل نسبت میدهند. این رویکرد تکرار موضعگیری آنان در زمان تجاوز روسیه به اوکراین است که بسیاری در جهان جنوب، رویکرد نظامی مسکو را محکوم کردند اما با روسیه هم نظر بودند که سالها رویکرد تهاجمی ناتو، گزینه چندانی برای مسکو باقی نگذاشت. اگر جهان، پیش از حمله حماس، در مسیر دوقطبی شدن پیش میرفت، اکنون این روند سرعت بیشتری خواهد گرفت.
این وضعیت به کجا می انجامد؟
برای اسرائیل گزینههای خوبی وجود ندارد و اکنون نیاز دارد که حماس را به عنوان یک نیروی سیاسی و نظامی کاملاً از بین ببرد. این ممکن است به این معنا باشد که حمله زمینی اسرائیل منجر به اشغال غزه شود که در سال ۲۰۰۷ از آن خارج شده بود.
این کار به احتمال زیاد یک وضعیت ناپایدار و خشونتآمیز خواهد بود. در یک نقطه زمانی، فشارها برای آتشبس افزایش می یابد. ترکیه و مصر احتمالاً بهترین موقعیت را برای میانجیگری دارند اما روسیه و چین نیز پیشنهاد کمک خود را ارائه کردهاند.
کمتر محتمل به نظر میرسد که اسرائیل بتواند این شکست را به پیروزی تبدیل کند، چیزی که البته در جنگ یوم کیپور در سال ۱۹۷۳ اتفاق افتاد. شهرت اسرائیل به عنوان یک الهه ضدضربه و امن، آسیب دیده و حتی اگر ارتش اسرائیل احتمالاً بر حماس غلبه کند و شهر غزه را به تصرف در آورد، مجبور به اشغال آن خواهد بود.
در گذر زمان، همانند دیگر سناریوهای انتفاضه، مقاومت فلسطینی دوباره سر خواهد گرفت و در این صورت اسرائیل با تهدید یک جنگ شهری بیپایان به سبک الجزیره (با قربانیانی بیشتر فلسطینی تا اسرائیلی، اما همیشگی) روبرو خواهد بود.
در جنبه سیاسی، بنیامین نتانیاهو یک کابینه ملی جنگی ایجاد کرده تا دست کم به طور موقت شکافهای عمیقی که با برنامه اصلاحات قضایی ائتلاف لیکود در حکومت ایجاد شده بود، را ببندد. اما پس از پایان جنگ، بسیاری از حسابها باید تسویه شود.
پس از شکستهای مشابه در جنگ یوم کیپور سال ۱۹۷۳، یک کمیسیون اسرائیلی برای تحقیق در مورد گلدا مایر، نخستوزیری محبوبتر از بنیامین نتانیاهو، تشکیل شد و در نتیجه گلدا مایر کنارهگیری کرد.
هرچند نتانیاهو نشان داده که از توانایی شروع دوباره برخوردار است، بی گمان کمیسیونی برای بررسی خلاءهای اطلاعاتی و آمادهسازی نظامی تشکیل خواهد شد که ممکن است پایانی برای نتانیاهو و احتمالا شکلگیری یک دولت وحدت ملی، دست کم تا انتخابات بعدی باشد.
شاید که جنگ غزه پژواک بلندی در واشینگتن داشته باشد. جامعه اطلاعاتی آمریکا نیز برخلاف عملکردش در پیشبینی و ردیابی جنگ پوتین علیه اوکراین، با غفلت روبرو شد. ناکامیهای اطلاعاتی آمریکا اغلب منجر به تأمین بودجه بیشتر برای جامعه اطلاعاتی میشود، اما جلسات بازجویی کنگره که احتمالا علنی خواهد بود ممکن است برای سیآیای و شورای امنیت ملی آسیبرسان باشد.
جیک سولیوان مدیر شورای امنیت ملی آمریکا همین تازگی گفته بود: منطقه امروز نسبت به دو دهه پیش، آرامتر است.»
محبوبیت بایدن که پیش از این هم در افکارسنجیها پایین بود، تحت فشار بیشتری قرار خواهد گرفت و احتمالاً شانس انتخاب دوباره او در سال ۲۰۲۴ را تاریکتر خواهد کرد.
قبل از شروع جنگ، اقلیت رو به افزایشی از جمهوریخواهان در کنگره، مخالف کمک بیشتر به اوکراین بودند. اگر پیشروی ضدحملههای اوکراین متوقف شود، شاید افراد بیشتری در کنگره تعهد «به هر قیمت» کاخ سفید به اوکراین را زیر سوال ببرند.
این وضعیت ممکن است کمک به اسرائیل و اوکراین را در مقابل یکدیگر قرار دهد. به طور کلی، جنگ حماس و حمایت ایران از آن، به شاه بیت مهم گفتمان جمهوریخواهان تبدیل میشود و ممکن است سوژه ای را برای سخنرانیهای انتخاباتی ۲۰۲۴ جمهوریخواهان فراهم آورد که تلاش میکنند بایدن را بیکفایت نشان دهند.
ترامپ از قبل بایدن را به خاطر نرمش در برابر ایران مورد انتقاد قرار داده و ادعا میکند که همین نرمش، به حمله حماس منجر شده است.
برای مدتی، این باور وجود داشت که از زمان تعلیق جنگ علیه تروریسم و خروج ایالات متحده و ناتو از افغانستان، رقابت دولت با دولت، عنوان مناسبی برای بازی در امور جهانی است و هرچند گروههای تروریستی ناپدید نمیشوند، اما نقطه تمرکز ما تغییر کرده است.
اما اکنون، خوش آمدید به دنیایی که نه تنها دولت ها بلکه گروههای تروریستی، باندهای مواد مخدر، تاجران اسلحه و جانیان سازمانیافته نیز اهمیت دارند. این یک دنیای چندبحرانی است که در آن بازیگران زیادی شرکت دارند.
*روبرت مانینگ (Robert A. Manning) عضو برجسته پروژه بازنگری راهبرد بزرگ ایالات متحده در اندیشکده استیمسون
*ماتیو باروز (Mathew Burrows) مدیر هاب نگرش راهبردی مرکز استیمسون
اندیشکده استیمسون