عملیات بیسابقه «طوفانالاقصی» که «تحقیر بزرگ» صهیونیستها نام گرفت، آنان را به اتخاذ رویکرد «مظلومنمایی» واداشته است؛ راهبردی که تلاش میکند با تبلیغات گسترده رسانهای، جای «ظالم» و «مظلوم» را تغییر دهد و اینگونه القا کند که رزمندگان جبهه مقاومت زنان و کودکان را هدف قرار دادهاند. راهبرد صهیونیستها بر این مبنا استوار شده است که با فضاسازیهای رسانهای و بهنمایش درآوردن چهرهای «مظلوم» از خود، دولتهای غربی را به کمک هرچه بیشتر علیه جبهه مقاومت وا میدارند. در چارچوب چنین سیاستی هم بود که صهیونیستها در روزهای اخیر بر کلیدواژه «حمله حماس به زنان و کودکان» تمرکز ویژهای داشتند. ایندرحالی است که جنبش حماس با انتشار بیانیهای، ادعاهای رسانههای غربی مبنی بر حمله رزمندگان مقاومت به کودکان و غیرنظامیان صهیونیست را تکذیب کرد و آن را روایتی ساخته دست رسانههای صهیونیستی- غربی دانست. از سوی دیگر خبرنگاران صهیونیست هم پس از بازدید از سرزمینهای اشغالی، مجاور نوار غزه اعلام کردند هیچ دلیلی مبنی بر اینکه «حماس کودکان را سر بریده است» ندیدهاند. در مقابل اما آمارهای رسمی نشان میدهد طی چند روز اخیر و در جریان حملات وحشیانه رژیم صهیونیستی به ساکنان نوار غزه، بیش از ۳۰۰کودک و ۲۰۰زن به شهادت رسیدهاند؛ آماری که از واقعیت ماجرا پرده برمیدارد. در چنین شرایطی اما تغییر راهبرد رسانهای صهیونیستها دربردارنده نکات مهمی است. نکته اینجاست که رژیم صهیونیستی زمانی که احساس قدرت میکرد، تصاویر جنایتهای خود را در سطح بینالمللی منتشر میکرد و میکوشید از این طریق برای خود هیمنه امنیتی ایجاد کند.
براساس چنین رویکردی هم بود که وقتی جوخههای مرگ صهیونیستها در سال 1948به روستای فلسطینی «دیریاسین» حمله کردند، مردان را مقابل چشم کودکان، کودکان را مقابل دیدگان مادران و بعد هم مادران را قتلعام کردند و پس از این جنایت، چند روستایی را زنده نگه داشتند تا بهعنوان شاهد به دیگر روستاها و مناطق بروند و ابعاد گسترده این جنایت را برای دیگران روایت کنند. صهیونیستها قصد داشتند با ترساندن روستاییان، آنان را وادار به ترک خانه و کاشانهشان کنند تا راه برای اشغالگریشان هموار شود.
اکنون اما تغییر از آن رویکرد، به طرح ادعاهایی درباره «جنایت علیه زنان و کودکان یهودی»، نشاندهنده ضعف مطلق صهیونیستهاست. این موضوع از برگشتن صفحه معادلات و تحولات به سود جبهه مقاومت حکایت دارد و گویای شرایط شکننده رژیم صهیونیستی است. در واقع «تبلیغات معکوس» از «وضعیت معکوس» در سرزمینهای اشغالی خبر میدهد. بررسیهای تاریخی ثابت میکند هنگامی که صهیونیستها پیروز میدان هستند، صحنههای ترحم به فلسطینیان را به تصویر نمیکشند و تلاش میکنند جنایاتشان را از موضع اقتدار به نمایش عمومی بگذارند. در تحولات اخیر اما شاهد بودیم صهیونیستها میکوشیدند با انتشار تصاویر هدفدار، اینگونه القا کنند که با زنان و کودکان فلسطینی با ملاطفت برخورد کردهاند. ایندرحالی است که آنان در گذشته همواره ایجاد تصویری حقبهجانب را در دستور کار داشتهاند. در واقع نگرش محوری صهیونیستها بر این مبنا استوار شده است که اصولا فلسطینیان حق حیات ندارند و بردگان صهیونیستها محسوب میشوند. اما اینکه اکنون شاهد در پیش گرفتن سیاست «مظلومنمایی» از سوی آنان هستیم، نشاندهنده تغییر وضعیت در سرزمینهای اشغالی است و شاهدی بر این مدعا محسوب میشود که صهیونیستها از «احساس قدرت» به «احساس ضعف مطلق» رسیدهاند.
نکته مهم این است که در مجموع، فلسفه صهیونیستها بر این مبنا شکل گرفته که همه جهانیان باید در خدمت و بندگی آنان باشند؛ رویکردی که حتی در فیلمهای دهه60 و 70میلادی هم شاهد نمودهایی از آن هستیم و نشاندهنده نژادپرستی مطلق صهیونیستهاست. دههها اشغالگری آنان، نتیجهای جز کشتار و جنایت، بهویژه علیه زنان و کودکان فلسطینی نداشته و نسلکشی آنان در «قانا» و «صبرا» و «شتیلا» تنها نمونههایی از اقدامهای جنایتکارانه و نژادپرستانه رژیم صهیونیستی بهشمار میروند.
*کارشناس مسائل جهان اسلام
روزنامه همشهری