نورنیوز ـ گروه فرهنگ و جامعه: سه ماه پس از آنکه موج مسمومیت ناشی از مصرف مشروبات الکلی تقلبی، استان البرز را با 17 فوتی و 191 مسموم، در صدر اخبار اجتماعی کشور نشاند، سخنگوی قوه قضاییه از محکومیت 4 نفر از 11 متهم این پرونده به مجازات اعدام خبر داد.
مسعود ستایشی در نشست هفته پیش خود با خبرنگاران، مجازات متهمان ردیف 5 تا 9 را نیز 5 سال حبس، متهم ردیف 10 را 3 سال و ردیف 11 را یکسال زندان اعلام کرد.
به این ترتیب یکی دیگر از امواج سهمگین مسمومیت با مصرف الکل تقلبی که هر از چندی، منطقهای از کشور را درگیر خود میکند به پایان روند قضایی خود رسید.
پایان روند قضایی اما باید آغاز پژوهش درباره چرایی و چگونگی این مسأله چالش برانگیز در میان اندیشمندان مسائل اجتماعی و فرهنگی کشور باشد.
تأسفبار اینکه؛ مثل بسیاری دیگر از آسیبهای اجتماعی که به مجرد ظهور، طیف وسیعی از اظهارنظرهای علمی یا شبه علمی در باب آنها عرضه میشود ولی خیلی زود فروکش میکند، این مسأله نیز بارها از سطوح خاموش به لایههای عینی و مشهود آمده و جریانی از تحلیلها را برانگیخته اما به زودی و بیآنکه به تصمیمسازی مشخصی برسد رو به خاموشی نهاده است.
اگرچه تاکنون آمار دقیق و قابل استنادی از میزان، گستردگی و نوع پراکندگی و شیوع مصرف مشروبات الکلی در میان طبقات مختلف اجتماعی منتشر نشده، اما چیزی که مسلّم است، دستِکم در بعد مصرف مشروبات تقلبی و آسیبهای ناشی از آن در شرایط نگرانکنندهای قرار داریم.
شاهد آنکه یک هفته پس از موج پرتلفات البرز، موج کوچکتری در حاجیآباد هرمزگان (با 19 مسموم) و سردشت (با 7 مسموم) سربرآورد.
قبل از البرز نیز موجهای بلند و کوتاهی داشتهایم از جمله موجی که از اسفند 98 تا نیمه فروردین 99 تمام کشور را درگیر کرد که به 3000 مسموم و 728 فوتی منجر شد.
پیش از آن نیز از 15 شهریور 97 تا نیمه آبان همان سال، 974 نفر در سراسر کشور با مصرف مشروبات الکلی دستساز و تقلبی مسموم شدند و 85 نفر به کام مرگ فرو رفتند.
نکته بسیار مهم این است که در همه این آمارها کلمه «بیش از» ابتدای هر عدد آمده است و این، حکایت از آن دارد که تمام این ارقام و اعداد به سبب تابو بودن موضوع و عدم مراجعه بسیاری از مسمومان الکلی به مراکز درمانی، احتمالا کمتر از اعداد واقعی است.
پیالهنوشان پنهانکار
سازمان جهانی بهداشت، برای خیلی از موضوعات جدول و نمودار و نمایه دارد از جمله برای پیالهنوشی کشورها. چند سال پیش بود که این سازمان گزارشی منتشر کرد و در خلال آن اقدام به انتشار آمارهای نگرانکنندهای از میانگین مصرف سرانه الکل در ایران اشاره کرد که بسیار عجیب مینمود.
البته این گزارش با واکنش برخی دستگاههای مسئول روبرو شد و بسیاری آن را بهدلیل عدم دسترسی سازمان بهداشت جهانی به آمار رسمی در ایران، غیر واقعی دانستند.
صرف نظر از آمار شگفتانگیز اعلام شده از سوی سازمان جهانی بهداشت، گهگاهی مسئولان ملی و محلی نیز آمارهایی در مورد مصرف مشروبات الکلی در کشور اعلام میکنند. مثلا عباس مسجدی، مقام ارشد سازمان پزشکی قانونی کشور اوایل تابستان امسال اعلام کرد ظرف سه ماه نخست سال، 644 مورد فوتی بر اثر مسمومیت الکلی داشتهایم که 30 درصدد بیشتر از سال پیش است.
سال 1390 وزارت بهداشت، پیمایشی انجام داد و اعلام کرد 5.6 درصد از جمعیت بزرگسال کشور تجربه دستِکم یک بار مصرف الکل را داشتهاند. این درصد، بیش از 3 میلیون نفر را شامل میشد.
اما حدود ۱۰ سال بعد یعنی سال ۱۴۰۰، تقی رستم وندی، رئیس وقت سازمان امور اجتماعی کشور اعلام کرد؛ طبق تخمینها تقریبا 10 درصد از جمعیت بزرگسال ایران الکل مصرف میکنند که نزدیک به 8 میلیون نفر را در بر میگیرد.
سن شروع مصرف الکل در ایران نیز ارقام معناداری دارد. آمار پیمایش سازمان امور اجتماعی کشور در سال 98 میگوید سن شروع مصرف 36 درصد از مصرفکنندگان، 11 تا 17 سال بوده است یعنی بیش از یک سوم مصرفکنندگان را نوجوانان تشکیل میدهند.
همین پیمایش نشان میدهد که از جامعه آماری 7000 نفری، بیش از 53 درصد تجربه دستِکم یک بار مصرف الکل را داشتهاند.
به تعداد تقریبی مصرفکنندگان الکل، از راه دیگری هم میتوان دست یافت: آمار خرید و فروش، واردات قاچاق، کشفیات الکلهای دستساز.
حدود 10 سال پیش یکی از مقامات ستاد مبارزه با قاچاق کالا گفته بود سالانه 80 میلیون لیتر مشروبات قاچاق وارد کشور میشود، آماری که میتواند حتی کمتر از اندازه واقعی باشد چراکه برخی گزارشها مصرف سالانه را 200 میلیون لیتر و چند سال بعد از قول یکی از مقامات وزارت بهداشت، 420 میلیون لیتر اعلام کردند.
اما طبق گزارش میدانی و محاسباتی که در گزارش سال 1401 روزنامه فرهیختگان آمده، مصرف سالانه مشروبات الکلی در ایران، به رقم عجیب 511 میلیون لیتر در سال رسیده است. تقریبا نیمی از این مقدار (51 درصد) را مشروبات دستساز تقلبی، 28 درصد آن را تولید خودی و خانگی و اندکی بیش از 20 درصد را واردات قاچاق این کالا تشکیل میدهد.
همین روزنامه در گزارش تحقیقیاش گردش مالی این بازار را 110 هزار میلیارد تومان برآورد کرده است. این ارقام و آمار اگرچه دقت مطلق و صددرصد ندارند اما میتواند به عنوان بخشی از واقعیت، کاملا هشدارآمیز باشد.
حتی اگر ضریب خطای 10 درصدی هم برای این آمار قائل باشیم باز هم به رقمی بیرون از حد انتظار برای یک جامعه اخلاقمدار میرسیم. اما اهل فرهنگ و تحقیق چگونه با این واقعیات مواجه شدهاند و چه تحلیل و راهکاری برای آن دارند؟
غیبت دلآزار مبلغان دین و محققان فرهنگ
جامعه ایران نمونهای از یک جامعه پیچیده، چندلایه و حتی تاحدی نامتجانس است. هر طیف و طبقهای از این جامعه پیچیده، دغدغهها و تمنیات و مطالبات خاصی را دنبال میکنند.
سبکهای زندگی متنوعی در ایران جاری است که درست مثل فاصله بیشینه و کمینه دمای هوایش، یک طیف طولانی را بر میسازد. جامعهای که در اقبال به مناسک مذهبی، خود را بسیار مشتاق و فعال و کنشگر نشان داده است قاعدتا نباید در معصیت مذهبی شرب خمر کارنامهای غیر قابل دفاع داشته باشد.
در ریشهیابی علل و عوامل این ناهنجاری اجتماعی به طور قطع کمکاریهای اقناعی و متقاعدکننده متولیان و مبلغان دینی و مذهبی دخیل است و باید مورد توجه باشد.
علاوه بر این، وجود شکاف میان کانونهای تبلیغ دینی با نسل نوپدید که در حال نزدیک شدن به مرحله تفاوت ادبیات است از دیگر عوامل مهمی است که نمیتوان از تاثیرات آن بر کاهش نفوذ کلام مبلغان دینی بر نسل رشد یافته در جهان شبکهای چشمپوشی کرد.
بدون شک در شرایطی که با حاکمیت نظام دینی تمام تریبونهای رسمی فرهنگ، اخلاق و مذهب در اختیار مبلغان مذهبی است، ساختارهای مسئول در حوزههای فرهنگی و مذهبی باید به عنوان اولین متهم پایین بودن بهرهوری فعالیتهای دینی و فرهنگی، پاسخگو باشند.
غیر از نهادهای تبلیغی و مذهبی، کارنامه نهادهای علمی و پژوهشی نیز در این عرصه چندان پربرگ و پربار نیست. ریشهیابی دقیق این آسیب اجتماعی، چیزی است که محققان و پژوهشگران مسائل اجتماعی ایران تا حد زیادی از آن غفلت کردهاند، یا اگر چنین تحقیقاتی صورت گرفته عمدتا مصرف کتابخانهای پیدا کرده و چه بسا روی میز تصمیمسازان و تصمیمگیران ننشسته است.
با این همه، نمونههای بسیار محدودی از جنس ریشهیابی این مسأله اجتماعی را میتوان یافت که کوشیدهاند به منطق رفتاری عاملان این آسیب راه پیدا کنند.
یک جامعهشناس جوان، چندی پیش در گفتوگویی مطبوعاتی، درصدد برآمد که آمار مصرف مشروبات الکلی را ریشه یابی کند. در تحلیل این جامعه شناس، 5 عامل میتواند این روند رو به افزایش را تبیین کند.
حسِ در جهان اول بودن، پرستیژجویی، لذت گمگشتگی و رهایی یا به عبارت دیگر لذت تعطیلی اخلاقی، جذابیت ذاتی هنجارگریزی و تخطی، و بالاخره نوستالژی فراگیر که دهه 50 را رقیب دهه 60 میکند و جوانان را ذیل تعبیر جامعه شناختی «محلی خوران» میگنجاند، 5 عاملی هستند که به زعم او واقعیت مصرف مشروبات در ایران امروز را تبیین میکند و فرایند «رؤیت پذیر شدن» آن را توضیح میدهد.
این درباره اصل مصرف مشروبات الکلی است. وقتی موضوع به مصرف مشروبات تقلبی میرسد کمکاری و اهمال پژوهشی و علمی در این عرصه بیشتر و دل آزارتر میشود.
حاصل تمام این غفلتها و تغافلهای علمی، پژوهشی، اقناعی و تبلیغی، آن است که معضل مصرف مشروبات الکلی خصوصا مصرف اقلام تقلبی و پرخطر آن، همچنان در لایههای نامشهود و پنهان جامعه میماند و تا موج بعدی تلفات ناشی از الکلهای خطرناک و ناخالص، زیر پرده ضخیمی از جمله بیتوجهی و غفلت پوشیده میشود.
رویکرد قضایی و جزایی و حقوقی، در جای خود محفوظ و موجه است اما مقدم بر قضا و جزا، این اندیشمندان علوم انسانی و نیز معلمان اخلاق و مبلغان ایمان و متولیان مذهبند که این میدان، چشم انتظار افق آفرینی و مفهوم پردازی و روشنگریشان است.
برای جامعه ای از جنس ایران، آمار مصرف مشروبات الکلی هرقدر هم که نازل و ناچیز باشد بازهم ناپذیرفتنی و دل آزار است. بیم آن میرود که با تعلل نهادهای دینی و علمی و پژوهشی در مواجهه با این مسأله اجتماعی، وضعیت فعلا کم رمق و ضعیف آن در روند قدرتیابی قرار گیرد. در چنان روزی به طور قطع ناکارامدی و شرمندگی نهادهای مسئول به مراتب بیش از شرایط فعلی خواهد بود.
نورنیوز