نورنیوز - گروه اقتصاد: جمهوری اسلامی ایران یکی از کشورهایی است که در سالهای اخیر و در میانه تحولات بنیادین بینالمللی در معرض این قرار گرفته است تا تصمیم بگیرد و جای خود را در آینده جهان تعیین نماید. در این میان، ایجاد هر رابطه جدید و ورود به هر پیمان بلندمدتی، میتواند درست مثل پیمانها و روابط سرنوشتساز سابق به معنای تثبیت کشورها در رابطههایی به مدت قرن جدید پیشرو باشد. این حساسیت باعث میشود تا بپرسیم تحت چه شرایطی، روابط جدید ایران میتوانند بازتولید ماهوی روابط سابق نباشند؟
دکتر «حمیدرضا فرتوکزاده» اقتصاددان و استاد دانشگاه در پاسخ به این سوال راه تبدیلشدن ایران به یک بازیگر جدی اقتصادی را در نظم جدیدی میداند که نمونه تاریخی دارد. نظمی که به اعتقاد او میتواند راه برونرفت اقتصاد ایران از تله پیچیدگی مرکب و نظم آنگلوساکسونی باشد؛ یعنی «ایلاف» یا همان پیمان صلحی که پیش از بعثت پیامبر، میان قریش و سایر قبایل شبهجزیره عربستان منعقد شد و تجارت را جایگزین خصومت کرد.
این استاد دانشگاه در پاسخ به این پرسش که چرا ایده ایلاف را در دوران جدید قابل تکرار میداند، میگوید: « من در بررسیها و مطالعات خود به این داستان رسیدم که در جزیره العرب و سالها پیش از بعثت پیامبر، کسی آنقدر اراده و نفوذ کلام و ابزارسازی داشته که بتواند با قبایلی که به هم رحم نمیکردند و اموراتشان از طریق غارت میگذرد، یک پیمان تجاری و اقتصادی ببندند و برایشان بازار مشترک درست کنند؛ مانند اتحادیه اروپای امروز. در حال حاضر اتحادیههای زیادی ساخته شده که برخی از آنها کارکرد دارند و برخی بیاستفاده ماندهاند، ولی ایلاف واقعاً کار میکرد. ایلاف آنقدر کارکرد داشت که خداوند در سوره فیل برای حفظ این سنت بر سر مردم عربستان منت میگذارد که اصحاب فیل را نابود کرد.»
او در ادامه به نقش کلیدی جد پیامبر اکرم (ص) در این پیمان تجاری اشاره کرده و میافزاید: «حضرت هاشم، فرزندان زیادی داشت و پیامبر ما فرزند عبدالله فرزند عبدمناف است، اما چرا به خاندان پیامبر، بنیهاشم میگویند؟ زیرا ایشان بهواسطه این پیمان تجاری به یک برند تبدیل شده بودند. باید توجه داشت که هاشم نام ایشان نبود، بلکه لقب ایشان بود. هاشم به معنای کسی است که نان را خرد میکند و به گرسنگان میدهد. جناب هاشم با ایده ایلاف توانست بزرگترین برند مکه و مدینه و شبه جزیره عربستان شود. این برند متعلق به همه مسلمانان است و به یک قوم خاص اختصاص ندارد.»
دکتر فرتوکزاده در ادامه با تأکید بر اینکه ایده «ایلاف ایرانی» شبیه ایلاف سنتی است، اما تفاوتهایی نیز دارد، گفت: «ایلاف ما کاملاً ایرانی و در عین حال اسلامی است. ما نمیخواهیم امروز در مکه بنشینیم و مدل گذشته را در جزیرهالعرب پیاده و تهاتر کنیم. بلکه میخواهیم این نسخه را بهروز کرده و از تمام مواهب سنتی و جدید آن بهرهمند شویم».
به گفته او وقتی از پلتفرم معاملاتی مستقل از دلار سخن میگوییم یعنی به دنبال طرفهای تجاری هستیم که هم آنها نیاز و تقاضای موثر برای محصولات ایرانی داشته باشند و هم شرکتهای ایرانی، متقاضی محصولات آنها باشند. چنین شرکای تجاری در نظم آنگلوساکسونی در دسترس شرکتهای ایرانی نبودند. حتی در دوران رژیم پهلوی که هیچگونه تحریمی بر سر راه شرکتهای ایرانی نبود. ولی ما در دوران تحریم هم مدل مشابهی را با چینیها دنبال کرده و میکنیم. چرا که چینیها هم مانند غربیها واردکننده مواد خام و نیمهخام و صادرکننده کالاهای صنعتی هستند. بنابراین در کارکردن با شرکتهای چینی هم نمیتوانیم از چرخه معیوب خامفروشی خارج شویم. البته این به معنی کارنکردن با چینیها نیست؛ همچنان که کارکردن با آنگلوساکسونها را هم نفی نمیکنیم، بلکه به دنبال ایجاد تعادل و کاهش وابستگی تدریجی به پلتفرم دلاری هستیم. برای این منظور باید طرفهای تجاری جدیدی را بیابیم که ماهیتاً مکمل اقتصاد صنعتی ایران بوده و از تعرض و دستاندازی آنگلوساکسونها در امان نسبی باشند. اینجاست که اهمیت پنجره فرصت ایلاف معلوم میشود.
توضیحات دکتر فرتوکزاده، چند سوال جدی را بهدنبال دارد؛ از جمله اینکه آیا منظور از «ایلاف ایرانی» مبادلات به شکل تهاتری است؟ درست است که سنت ایلاف در زمان خود مدرن بود، اما آیا پیادهکردن این ایده، بازگشت به گذشته نیست؟ این ایده در شرایط فعلی تا چه حد امکان عملیاتیشدن دارد و برفرض که چنین ایدهای عملیاتی باشد، سازوکار اجرایی آن چیست؟
در گفتار بعدی به این سوال پاسخ میدهیم.
نورنیوز