نورنیوز - گروه فرهنگ و جامعه: روزی که کریستیانوی پرآوازه اعلام کرد قصد دارد «لیگ جزیره» را ترک کند و با یک قرارداد نجومی به یکی از تیمهای باشگاهی «شبهجزیره» عربستان بپیوندد، رسانههای جهان نوشتند که «فوتبال، روح خود را فروخت»، اما حالا و بعد از گذشت چندماه، ناظران معتقدند سعودیها نه بهدنبال «روح فوتبال» بودند و نه رونالدوی افسانهای؛ بلکه آنها بهدنبال ترسیم سیمایی جدید از عربستان سعودی هستند که در آن از «جمال خاشقجی» و زنانی که حق نداشتند رانندگی کنند، اثری نیست.
عربستان در همین چند سال اخیر هم میزبانی مسابقات فرمول یک و هم برگزاری مسابقات بوکس قهرمانی جهان را بهعهده گرفت؛ مسابقات گلف برگزار کرد و همزمان میلیونها دلار برای ساخت اتومبیلهای مسابقات فرمول یک صرف کرد.
ریاض رقم مشابهی را هم برای بازیهای ویدئویی در نظر گرفته است. این جاهطلبیهای پرهزینه، تنها بخشی از ولخرجی ورزشی سعودیها بود که از سال ۲۰۲۱ اوج گرفت. از زمانی که اعلام شد ریاض از محل «صندوق سرمایهگذاری عمومی عربستان» در ازای پرداخت ۳۹۱ میلیون دلار، باشگاه نیوکاسلیونایتد را خریدهاست. برخی زمزمهها نیز حاکی از این بود که این صندوق از طریق یک شرکت سهامی آمریکایی، درصدی از سهام باشگاه چلسی را نیز در اختیار دارد.
همزمان با این تحولات عربستان سعودی مالکیت چهار باشگاه فوتبال این کشور یعنی «الاتحاد»، «الاهلی»، «النصر» و «الهلال» را به یکی از بزرگترین صندوقهای ثروت ملی در جهان یعنی همان «صندوق سرمایهگذاری عمومی عربستان» واگذار کرده است.
از محل همین صندوق بود که رونالدو، ستاره پرتغالی منچستر یونیایتد با رقم افسانهای ۳۸۰ میلیون یورو در دقیقه برای «النصر»، «کریم بنزما» برای «الاتحاد» و «نیمار» برای الهلال خریداری شد. حتی «لیونل مسی» ستاره نامدار آرژانتینی نیز از این ثروت نفتی بیبهره نماند و در ازای دریافت ۲۵ میلیون دلار در شبکههای اجتماعی، سفر به عربستان را بهعنوان یک کشور مجلل تبلیغ میکند. بهتازگی نیز از «محمد صلاح» بهعنوان یکی از جواهرهایی رونمایی شده که سعودیها قصد خریدش را داشتند.
بر اساس آمارهای رسمی، عربستان سعودی ۶ میلیارد دلار صرف این بریزوبپاشهای ورزشی کرده و این عدد ۴ برابر ارقامی است که در ۶ سال گذشته هزینه شده است.
این کشور میگوید سرمایهگذاریهای ورزشیاش در راستای تحقق چشماندازی است که برای سال ۲۰۳۰ طراحی شده است و میکوشد از این رهگذر ضمن تنوع بخشیدن به اقتصاد، سرمایهگذاری خارجی و اشتغال را نیز افزایش دهد و برای مردم کشورش که عمدتاً گرفتار چاقی و اضافه وزن هستند، تناسب اندام به ارمغان بیاورد. ادعایی که بسیاری از جمله اروپاییها با دیده تردید به آن مینگرند و پیشبینی میکنند عربستان با وجود همه سرمایهگذاریها در نهایت به یک کشور «خریدار فوتبال» تبدیل میشود نه هیچ چیز دیگر.
برخی نیز میگویند ممکن است «دوپینگ فوتبالی»، راه میانبری باشد تا سعودیها با آن، چهره خود را بهبود بخشیده و با تقویت وجهه خارجی، قدرتشان در بازیگری منطقه ای و بین المللی را افزایش دهند. حال سوال اینجاست چرا در میان تمام کریدورهای ارتباطی، عربستان سعودی روی فوتبال دست گذاشته است؟
در جواب این سوال باید گفت امروز فوتبال فقط محبوبترین سرگرمی جهان نیست، بلکه در روند دگردیسی خود با رخنه تدریجی و لایهای میان نسلهای مختلف به «زبان مشترکِ» طبقه کارگر جوامع و کشورهایی تبدیل شده که هیچ پیوند اجتماعی یا فرهنگی با یکدیگر نداشتند.
فوتبال در دوران جدید، علاوه بر اینکه کنار تلویزیون، فیلم و موسیقی یک پای ثابت فرهنگ به شمار میآید، بهعنوان یک ظرفیت ارتباطی با دیگران نیز تعریف میشود. بههمین دلیل دولتها و صاحبان سرمایه، همواره از فوتبال بهعنوان ابزاری برای پیشبرد اهداف غیرِ ورزشی خود اعم از اقتصادی، سیاسی و حتی امنیتی سود جستهاند.
بهعبارت سادهتر؛ برخلاف باور عمومی و ابتدایی، فوتبال از ابتدا بازی پنهانی بود که در زمین سرمایهداران جریان داشت و هیچوقت متعلق به مردم نبوده و نیست. اما آنچه باعث شد این حقیقت از پشتپرده بیرون بیاید و علنیتر شود، ظهور بازیگران جدید این میدان از غرب آسیاست که مدل سنتی یعنی تمرکز استعدادها در انگلستان، ایتالیا، اسپانیا، برزیل و آرژانتین را تغییر داده است.
حال سوال اینجاست که آیا تازهواردان باشگاه سرمایهداری فوتبال میتوانند مدلی که از ابتدای دهه ۱۹۹۰ در جهانِ مستطیل سبز حاکم بود را تغییر داده و به قطب تازه این ورزش محبوب تبدیل شوند؟
پاسخ اروپاییها بهویژه کشورهایی که نزدیک 3 دهه سهامدار اصلی فوتبال بودند به این سوال منفی است. این کشورها معتقدند پولپاشی سعودیها تنها میتواند یک دوره طلایی بازنشستگی برای ستارههایی رقم بزند که دوران اوج خود را سپری کرده و حال نه مهارتشان در زمین چمن، بلکه نامشان را نیز به دلارهای نفتی فروختهاند. اما برخی ناظران دیگر معتقدند خریدهای عربستان اگرچه طبیعتاً تا حدودی به بهبود وضعیت تیمهای باشگاهی و ملی این کشور میانجامد، اما هدف اصلی سعودیها از این خریدهای گران قیمت، تضمین نتایج مسابقات ورزشی یا ارتقای رنکینگ خود در جدول فیفا نیست؛ بلکه عربستان با دلارهای نفتی هم «فوتبال» خرید وهم «نفوذ فوتبالی»!
اگرچه آنچه تا امروز در محافل و رسانههای ورزشی درباره «عربستانِ جدید» مطرح شده، بیشتر گمانهزنی بوده اما حالا این کشور در آستانه نخستین آزمون فوتبالیاش بعد از خرید ستارهها میتواند به نتایج آزمونی مهمتر در گسترهای به وسعت صدها میلیون نفر مخاطب فوتبال در جهان، امیدوار باشد. کمتر از دو هفته دیگر لیگ قهرمانان آسیا برگزار میشود و سعودیها بهواسطه نام پرطمطراق بازیکنان خارجیاشان از همین حالا تمرکز و توجه دنیایِ فوتبال را به خود جلب کردهاند.
شروع رقابتهای غرب آسیا اما حاشیه مهم دیگری نیز دارد که قبل از هرچیز نشان میدهد «فوتبال» و «سیاست» اگرچه از هم جدا هستند، اما فاصله زیادی از هم ندارند. توافق سیاسی چندماه پیش ایران و عربستان سعودی در پکن که با حضور دبیران شورای عالی امنیت ملی ایران و عربستان و چین در برابر دوربینهای رسانههای جهان اعلام شد در نوع خود شگفتیهای زیادی را بهدنبال داشت و توجهات زیادی را در سراسر جهان به خود جلب کرد اما حالا و با توافق جدید تهران و ریاض برای حل و فصل موضوع میزبانی بازیها و برگزاری مسابقات تیمهای باشگاهیشان در زمینهای دو کشور نگاههای به مراتب بیشتری به دور جدید روابط ایران و عربستان معطوف خواهد شد.
دو هفته پیش بود که قرعهکشی مرحله گروهی فصل ۲۰۲۴-۲۰۲۳ لیگ قهرمانان آسیا در مقر AFC در شهر کوالالامپور مالزی برگزار شد و پرسپولیس تهران، سپاهان اصفهان و نساجی مازندران، سه نماینده ایران در این دور از مسابقات رقبای خود را شناختند. بر اساس اعلام کنفدراسیون فوتبال آسیا، مرحله گروهی این رقابتها از ۲۷ شهریور آغاز میشود و یک روز بعد از آغاز بازیها، پرسپولیس از ایران و النصر از عربستان به مصاف هم خواهند رفت. درچارچوب همین رقابتها الاتحاد و کریم بنزما هم به مصاف سپاهان میرود و الهلال با نیمار نیز در مقابل نساجی مازندران قرار میگیرد. بعد از قرعهکشی بود که عنوان شد ممکن است مانند هفت سال گذشته مسابقات میان نمایندگان دو کشور، در زمینی بیطرف و کشوری ثالث برگزار شود. رویهای که از سال ۲۰۱۶ با درخواست و شکایت عربستان آغاز شده بود.
همزمان کشورهایی که خاورمیانه امن، ثبات منطقهای و توسعه همکاریها را در تضاد کامل با منافعشان میبییند، ادعا میکردند کدورتی که از سال ۲۰۱۶ روابط ایران و عربستان را تیرهوتار کرده بود، عمیقتر و ریشهدارتر از این است که با چند دور مذاکره و یکی دو توافقنامه رفعورجوع شود. بر همین اساس در آستانه برگزاری لیگ قهرمانان آسیا، پوشش رسانهای گستردهای درباره «زمین بازی» آغاز شد.
بهرغم گمانهزنیها اما کنفدراسیون فوتبال آسیا در نهایت رسماً اعلام کرد که از این پس دیدارهای نمایندگان فوتبال ایران و عربستان سعودی در لیگ قهرمانان آسیا در خاک دو کشور برگزار خواهد شد؛ به این ترتیب هم «غائله ساختگی میزبانی» ختم به خیر شد و هم گزارشها و تحلیلهای بافته شده ای که قرار بود درصورت برگزاری بازیها در کشور ثالث پمپاژ شود، پنبه شد و مستطیل فوتبال، سبز ماند. البته ناگفته پیداست که حل و فصل غائله ۷ ساله میزبانی نمیتواند به صورت طبیعی انجام شده باشد و به طور قطع در پس اعلام این خبر تعامل تازهای میان دو طرف شکل گرفته است که فارغ از ماهیت ورزشی آن، نشان میدهد تهران و ریاض تصمیم گرفتهاند، مسیر گفتگو و رایزنی را برای باز کردن گرههایی که در تمام سطوح وجود دارد، برگزینند.
کمتر از دو هفته دیگر پرسپولیس تهران در استادیوم آزادی میزبان تیم «النصر» عربستان و ستاره پرتغالیاش، کریستین رونالدوی افسانهای خواهد بود. فارغ از نتیجهای که در پایان مصاف دو تیم مطرح غرب آسیا در مستطیل سبز به دست میآید، نخستین امتیاز این بازی بهنام دیپلماسی موفق منطقهای ثبت خواهد شد؛ زیرا نه تنها طلسم هفت ساله بازی تیمهای فوتبال دوکشور در ورزشگاههای ایران و عربستان میشکند، بلکه تسری مواهب یک توافق از آوردگاه سیاست به میدان ورزش نشان میدهد پیمان تازه میان دو قدرت منطقهای، برخلاف ادعاها، «تشریفاتی» و «تزئینی» نبود. پیمانی که یک روز در آغاز به کار سفارتخانهها و کنسولگریها اثرات خود را نشان میدهد و روز دیگر در سفر بالاترین سطوح وزارت خارجه دو کشور جدیت خود را به رخ کشید. حال «زمین بازی» لیگ قهرمانان آسیا، به نشانهای نمادین از تغییر «زمین بازی» سیاست و روابط بین ایران و عربستان سعودی بدل شده است. بر همین اساس برای نخستین بار رقابتهای فوتبالی پیشرو در غرب آسیا، نگاه و تمرکز توامان محافل سیاسی و ورزشی را به خود جلب کرده است؛ زیرا از یک سو مستطیل سبز، نقطه تلاقی سیاست، فوتبال و البته تبلیغات برای سعودیهاست و از سوی دیگر نمایش برد دیپلماتیک و مانور عینی و ملموس تغییر روابط ایران و عربستان.
حال تحلیلگرانی که تحولات منطقه را دنبال میکنند، در دل مناسباتِی احیاء شده، نشانههای نظمی تازه میبینند که در آن دو کشور نه در روند رو به رشد «عادیسازی» روابطشان بلکه در شُرُف «اسکلتبندی» جدید برای خاورمیانهای هستند که دیگر نمیخواهد زمین یک «بازی بزرگ» برای قدرتهای خارج منطقه باشد. خاورمیانهای که در تلاش است با عبور از بحرانهای نظامی، درگیریهای نیابتی و آتشبسهای شکننده، پایهها و پیوندهایی بیافریند که منطقه را از رقابتهای «ژئو پلیتیک »به سوی همکاری های« ژئو اکونومیک» پایدار هدایت کند.
نورنیوز