نورنیوز ـ گروه جامعه: اگر کسی در «آلبرتای» کانادا لباس مذهبی پوشیده باشد، ملزم نیست هنگام موتورسواری کلاه ایمنی روی سرش بگذارد؛ در هند نیز کلاه ایمنی فقط برای راکب موتورسیکلت الزامی است و سرنشینان میتوانند با مغز به زمین بخورند!
اگر بنزین موتورسیکلت شما در بزرگراههای «اوهایو»ی آمریکا تمام شود و شما در راه بمانید، نه تنها جریمه میشوید، بلکه ممکن است مجازات سنگینتری چون حبس هم در انتظارتان باشد.
«کامبوج» برای استفاده از چراغهای موتورسیکلت در شب قانون خاصی ندارد، ولی اگر در طول روز چراغها روشن باشد، جریمه میشوید. در «مینهسوتا» هم باید مراقب باشید که لاستیک موتورسیکلتتان همیشه تمیز و هم خشک باشد و اگر از جایی رد شدید که خیس یا کثیف بود، باید بایستید، لاستیکتان را برق بیندازید و بعد حرکت کنید؛ در غیر این صورت جریمه خواهید شد. در «مریلند» هم تا زمانی که سوار موتورسیکلت هستید، حق ندارید به کسی ناسزا بگویید؛ حتی به خودتان!
قوانین ویژه موتورسیکلتسواری در جهان، مانند برخی قواعد و مقررات در موضوعات دیگر، بعضا، دارای بندهایی است که بهنظر خندهدار میرسد. این ضوابط مضحک در مقابل قوانینی که رعایت آنها سلامت راکبان، سرنشینان، رانندگان و مسافران سایر وسایل نقلیه را تضمین کرده و درعینحال ضمن تسهیل تردد در خطوط جادهای، خطر سفرهای درونشهری و برونشهری را کمتر میکند، انگشتشمار است؛ با این حال اغلب موتورسواران در سراسر جهان به عدم رعایت مقررات مشهور هستند و برایشان آییننامه عادی و غیرعادی نیز یکی است و آنها از رویش رد میشوند.
فرقی نمیکند که برای تفریح و تفرج در خیابان اندرزگوی تهران گشتی زده باشید یا گذرتان به میدان گمرک افتاده باشد؛ فرقی نمیکند در پیادهروی خیابان ولیعصر در حال قدمزدن باشید یا از کوچههای باریک و قدیمی ناصرخسرو گذر کرده باشید؛ چه پشت فرمان و چه پیاده، بعد از چند دقیقهای که پا به خیابان بگذارید احتمالاً با رفتار خارج از قاعده و قانون یک موتورسوار مواجه میشوید؛ مواردی که از فرط تکرار، نهتنها دیگر شهروندان را غافلگیر نمیکند، بلکه متأسفانه در مواردی بهحالت «عادی» درآمده است.
برای دلایل این قانونشکنیهای ریز و درشت، میتوان فهرست بلندبالایی تهیه کرد، اما اگر بخواهیم به صورت خلاصه به این سوال جواب بدهیم که چرا شماری از موتورسواران مقررات راهنمایی و رانندگی را رعایت نمیکنند، باید گفت: چون میتوانند!
موتورسیکلتها میتوانند ورود ممنوع بروند؛ میتوانند در خط ویژه اتوبوس ویراژ دهند؛ میتوانند در بزرگراهها و تونلها خلاف جهت خودروها حرکت کنند؛ هیچ تابلوی ممنوعهای متوقفشان نمیکند؛ با دیدن پلیس راهشان را کج میکنند و خلاصه کلام، گاهی به نظر میرسد کل شهر را حق مسلم خود میدانند.
سنگینترین مجازات یعنی توقیف موتورسیکلت هم برای قانونشکنان وجه بازدارندگی ندارد. در این میان اگر موتورسیکلت بهواسطه دست به دست شدنهای غیرمحضری، مالک مشخصی هم نداشته باشد، راکبان متخلف را بیشتر ترغیب میکند که از خیر وسیله نقلیه قدیمی خود بگذرند.
قیمت پایین موتورسیکلت و هزینههای جانبی آن نسبت به سایر وسایل حملونقل، ترافیک نفسگیر خیابان شهرهای بزرگ و پرجمعیت و تغییر سبک خرید بخش قابل توجهی از مردم بعد از شیوع کرونا و افزایش سفارشهای برخط، سبب شده تا اقبال به این دوچرخههای بنزینی بیش از همیشه شود.
امروز موتورسیکلت، هم وسیلهای ارزان برای تردد است، هم اسباب تفریح و تفرج برخی جوانها به شمار میآید. این وسیلهی از هفت دولت آزاد، امروز بهواسطه قابلیت جابجایی مسافر و بار، به ابزار مهم یکی از مشاغل دوم و حتی اصلی برخی تبدیل شده است تا با آن چرخ زندگیشان را بچرخانند. بههمین دلیل بر اساس واپسین آمار اعلام شده، فقط در شهر تهران پنج میلیون و 400 هزار موتور سیکلت وجود دارد که تقریباً به اندازه شمار خودروهای پایتخت است.
آمار همچنین نشان میدهد نیمی از تصادفات منجر به فوت در تهران، موتورسوار هستند و نکته قابل تأمل اینکه 7 میلیون راکب موتور سوار در کشور گواهینامه ندارند و در صورت تصادف، علاوه بر خسران جانی، از پوشش مناسب بیمهای برای پرداخت دیه نیز برخوردار نخواهند بود.
باید توجه داشت اگر هر موتورسوار روزانه بهصورت میانگین فقط 2 تخلف داشته باشد، فقط در تهران هر روز بیش از 10 میلیون قانونشکنی انجام میشود که همین عدد بهتنهایی برای مخدوش کردن احساس امنیت در یک شهر کفایت میکند.
اگرچه انتظار عموم جامعه از پلیس بهعنوان بازوی انتظامی قانون، این است که نسبت به اجرا و اعمال قوانین بهویژه مواردی که ضامن سلامتی و جان مردم است، سختگیرانهتر عمل کند، اما به اعتقاد ناظران، به غیر از توقیف موتورسوران بهدلیل نقص مدرک و بعضا تنبیه محدود متخلفان و استفاده از آنها به عنوان دستیار پلیس در کنترل خطوط ویژه، عملا کار موثری از سوی پلیس انجام نمیشود.
هرچند عنوان میشود مماشات پلیس با موتورسواران متخلف، بهنوعی نرمش در برابر گروهی است که به لحاظ معیشتی جزو اقشار ضعیف و کمدرآمد محسوب میشوند، اما این استدلال چندان قانعکننده بهنظر نمیرسد؛ چرا که اولا با رعایت مقررات هم، امکان امرار معاش این گروه وجود دارد و ثانیا هیچ حمایتی بالاتر از حفاظت از امنیت جانی راکبانی نیست که با رانندگی پرخطر و قانونگریزانه، قبل از همه به خود لطمه میزنند.
بر همین اساس از پلیس انتظار میرود بهعنوان مجری قانون در برابر قانونشکنیهایی که امنیت راکبان و سایر شهروندان را با مخاطره روبهرو کرده، جدیتر باشد.
واقعیت ابن است که امروز مقابله قانونی با رفتارهای هنجارشکنانه موتورسواران به مطالبهای عمومی تبدیل شده که حتما باید مورد توجه نهادهای مسئول باشد؛ زیرا تا زمانی که موتورسیکلترانان آزادانه قانونشکنی میکنند، هم حق تقدم در همهجا و در هر شرایطی با آنهاست و هم بقیه شهروندان باید شاهد راکبانی باشد که روی اعصاب و سلامت مردم ویراژ میدهند و بهسیاق کمدین معروف میگویند: «اینجا کلش! واس ماس»
نورنیوز