نورنیوز ـ گروه بینالملل: جام جهانی فوتبال در 9 دهه گذشته، هر چهارسال یکبار برگزار شده است، اما هفتاد سال نخست، فاقد هویتی بود که امروز بهعنوان نشان تجاری یا همان «برند» شناخته میشود؛ یعنی هیچ عنصر تصویری یا شعار خاصی نبود که بازیهای آن دوران را نمایندگی کند.
نشان تجاری یک رویداد، توجهها را به سمت معنا و مفهومی که پشت آن وجود دارد، جلب میکند؛ باعث برانگیختن هیجان میشود و بین مخاطبان و آن اتفاق ویژه، پیوند ایجاد میکند؛ برای نمونه کمتر کسی میتواند نماد جام جهانی سال 1990 را فراموش کند که یک طراحی سهبعدی از توپ فوتبال به رنگ پرچم ایتالیا بود؛ یا جام پیچوتاب خورده فیفا بهعنوان لوگوی جام جهانی ژاپن در سال 2002 یا شکلکهای رنگی و هیجانانگیز آلمانها در جام جهانی 2006.
پشت ظاهر خوش آبو رنگ و حتی کودکانه لوگوها، هویتی وجود دارد که از آن برای معرفی و شناساندن یک کشور، یک فرهنگ یا یک مفهوم ویژه استفاده میشود؛ مانند پنج حلقه رنگی ساده برای پرچم المپیک.
از دهه 1930، مسابقات جام جهانی فوتبال با تصاویر خاصی که نماد و نشانه کشور میزبان باشد، همراه شد و امروز هواداران فوتبال، اعم از پیر و جوان یا ثروتمند و فقیر و حتی باسواد و بیسواد بهمحض دیدن نماد هر کدام از ادوار جام جهانی آن را بهخاطر میآورند.
لوگوهای جام جهانی، در دو سه دهه گذشته معمولا بازتاب دهنده روحیات، خلقیات، باورها و حتی رویاهای کشور میزبان است؛ به همین دلیل است که جام جهانی فوتبال تا امروز نمادهای زیادی داشته؛ از شیر، پلنگ و گرگ گرفته تا فلفل هالوپینو و یک پرتقال نارنجی.
نماد واپسین جام جهانی فوتبال، عروسک سرزنده و بازیگوشی به نام «لعیب» بود که در ذهن هواداران فوتبال بهعنوان نامونشانی از کشور میزبان یعنی قطر نقش بست. هر یک از لایههای این تصویر، بخشی از فرهنگ و زندگی مردم این کشور را نشان میداد؛ از سرپوش عربی و زمستانیاش گرفته تا طرح مواجی که تداعیکننده مناظر بیابانی قطر بود.
دوحه با شعارها و هشتگهایی چون «در انتظار یک شگفتی» و «یک غافلگیری بزرگ» به استقبال مهمانان این رویداد ورزشی رفت و البته همه را با زیرساختهای مدرن و مجللش شگفتزده کرد؛ در یک ماه بازیها، «لعیب» هم به مهمانان خارجی خوشآمد گفت و با بازیگوشی خود جام جهانی قطر را با نشاط و شادی پیوند زد.
اما کشوری که تا همین 100 سال پیش تحتالحمایه انگلیس بود و حتی اجازه نداشت کشورش را به غیر بریتانیاییها نشان دهد، با غیر بریتانیاییها معامله کند و حتی درباره خاک و سرزمینش نیز صاحب اختیار نبود، چگونه دنیا را غافلگیر کرد؟
شگفتانه قطر برای دنیا
برای یافتن پاسخ باید به 28 سال پیش بازگردیم؛ زمانی که شیخ «حمد بن خلیفه» بهعنوان رهبری تحولخواه روی کارآمد. او یکسال بعد از استقرار، کلنگ تأسیس تلویزیون «الجزیره» را به زمین زد و رسانهای را تأسیس کرد که رابطه دنیای عرب و ارتباطات به قبل و بعد از آن تقسیم شد. رسانهای که گرچه از آن بهعنوان «سیانان جهان عرب» یاد میشود، اما کارکردی فراتر از یک تلویزیون یافت و نه تنها انحصار رسانهای عربستان را شکست، بلکه این کشور را به یک بازیگر جدی در دنیای عرب تبدیل کرد.
امیر قطر بهدرستی دریافته بود برای کشوری که دستش از مولفههای قدرتسازی نظیر جمعیت، وسعت سرزمینی، موقعیت ژئوپلیتیک و نیروی نظامی قدرتمند خالی است، راهی جز بهرهگیری از مولفههای قدرت نرم وجود ندارد. در همین راستا بود که به قیمت انحلال وزارت اطلاعات کشور تحت مسئولیتش، تریبون الجزیره را برای انتقاد باز کرد.
رویکرد او خیلی زود جواب داد و الجزیره به یکی از رسانههای معتبر و محل وثوق شهروندان عرب کشورهایی چون عربستان سعودی، اردن، لبنان، مراکش و... تبدیل شد و با وجود تلاش برخی شیخنشینها برای ممنوعیت پخش آن، راه خود را در جهان عرب باز کرد.
این راه سال 2006 به دنیای انگلیسیزبانها نیز پیوند خورد و ظرف چند سال «الجزیره» رسانهای شد که در 50 کشور 60 دفتر، 3000 کارمند از 30 ملیت داشت و تا سال 2011، 220 میلیون خانواده در 100 کشور به تماشای آن نشسته بودند و هر ماه 22 میلیون بیننده در سراسر جهان را به خود مشغول کرد؛ یعنی حدود 20 برابر جمعیتی که آن زمان در قطر زندگی میکردند. بر همین اساس بود که گفته میشد «الجزیره» کشور بزرگی است که در یک کشور کوچک یعنی قطر جای گرفته است.
بسیاری معتقدند بعد از تاسیس و گسترش «الجزیره»، میزبانی جامجهانی دومین گام جدی دوحه در راستای تقویت قدرت نرم از رهگذر استفاده هوشمندانه از مولفههای ارتباطی تاثیرگذار بر افکار عمومی جهان بود.
گام اول را «شیخ حمد» برداشت و قدم دوم، کار وارث و فرزند او «شیخ تمیم بن حمد» بود که برخلاف سنت پادشاهی و سیره عربها، در 33 سالگی به صلاحدید پدر بهجای او عبای امیری قطر را روی دوش انداخت و با برگزاری جام جهانی بدون هیچ حاشیهای نشان داد خلف شایستهای برای خاندان آل ثانی است.
بر همین اساس ساعات پایانی شامگاه یکشنبه 27ام آذرماه سال گذشته، اگرچه لیونل مسی به نمایندگی از تیم ملی آرژانتین جام طلایی 2022 را بالای سر برد، اما این قطر بود که عنوان قهرمان واقعی جام جهانی را از آنِ خود کرد.
کوچکترین کشوری که تاکنون جام جهانی در آن برگزار شده، توانست با این رویداد ورزشی برای خود نیکنامی، قدرت نرم و یک نشان تجاری ارزشمند بخرد و شرایطی را فراهم کند تا دستانش به عنوان قهرمان اصلی این رویداد بینالمللی بالا رود، آن هم درست چند سال بعد از اینکه از سوی متحدانِ عرب خود یعنی عربستان سعودی، بحرین، امارات و مصر تحریم شده و در محاصره قرار گرفته بود.
بدون شک، دوحه برنده جام جهانی بود، چون توانست از این رویداد ورزشی بستری بسازد که اثرات ماندگار سیاسی، مذهبی، فرهنگی و اقتصادی آن با صرف رقم نجومی 220 میلیارد دلار، سالها چون هالهای نورانی این کشور کوچک را احاطه خواهد کرد.
قطر سال گذشته با ورزشگاههای پیشرفته، متروی مدرن، مراکز خرید مجلل، اسکلههای تفریحی، جزیرههای خصوصی، فرودگاههایی با ابهت و نظایر آن، جامعه جهانی را مبهوت زیرساختهایی کرد که ظرف چند سال توسعه یافته بودند، همان زیرساختهایی که در ماههای منتهی به جام جهانی، از آنها بهعنوان گورستان کارگران خارجی یاد میشد!
قطر پیش از میزبانی جام جهانی به دو ویژگی شناخته میشد؛ نخست اینکه یکی از صاحبان ذخایر و صادرکنندگان اصلی انرژی از جمله نفت و گاز در جهان است؛ دوم اینکه پایگاه نظامی ایالت متحده آمریکا در غرب آسیاست. اما به محض اینکه نامش بهعنوان میزبان جام جهانی مطرح شد، تیر انتقادات حقوقبشری به سوی دوحه نشانه رفت.
رسانههای اروپایی بهویژه بریتانیایی عنوان کردند در یکی دو سال منتهی به جام جهانی 6500 کارگر مهاجر از کشورهای هند، پاکستان، نپال، بنگلادش و سریلانکا درخلال آمادهسازی زیرساختهای مرتبط با جام جهانی جان باختهاند. اعداد و ادعایی که هم قطریها آن را رد کردند و هم ناظران، آن را بخشی از اعلام نارضایتی پدرخوانده سابق این کشور تلقی نمودند.
البته جدال قطر و انگلیس تنها در سطح رسانه باقی نماند. زمانی که قطر اجازه نداد تیم فوتبال انگلیس و سایر تیمهای اروپایی در حمایت از همجنسگراها با بازوبندهای رنگینکمانی وارد زمین بازیهای جام جهانی 2022 شوند، انگلیس هرگونه تبلیغ محیطی و میدانی وابسته به این کشور را در لندن ممنوع اعلام کرد.
دوحه نیز در واکنش اعلام کرد سرمایهگذاریهایش را به شهرهای دیگر بریتانیا غیر از لندن منتقل خواهد کرد. این تهدید با توجه به سهم ده درصدی قطریها از املاک، هتلها، فروشگاه و ساختمانهای مجلل انگلیس، برای بریتانیا گران تمام شد و نشان داد قطر دیگر نه روی نقشه بلکه در واقعیت نیز بند نافش را از این کشور اروپایی بریده است.
با این اوصاف برخی مسائل که در خلال جام جهانی پیش آمد، میتوانست مانند یک سیاهچاله، هم سرمایه 200 میلیارد دلاری و هم اعتبار و وجههای که قطر به دنبال آن بود را ببلعد؛ دوحه اما با مهارتی قابل توجه، هم مهمانان اروپایی و آمریکاییاش را بهشکلی مدیریت و راضی کرد و هم از شعائر مذهبی خود کوتاه نیامد که نمونه آن پخش قرآن در مراسم افتتاحیه، ایجاد محدوده خاص برای استفادهکنندگان از نوشیدنیهای الکلی و پخش اذان در اماکن محل مسابقات بود.
دستاوردهای جام جهانی برای قطر
بر اساس آمار اعلامشده از سوی قطریها، این کشور کمتر از 20 میلیارد دلار از جام جهانی درآمد کسب کرده است، چیزی کمتر از ده درصد رقمی که برای بزرگترین رویداد فوتبالی جهان هزینه کرده بود. اما لبخند عمیق رضایت بر لبان «لعیب» نشان از این داشت که دوحه به آنچه از این سرمایهگذاری بزرگ میخواست، دست یافته است.
درست از زمانی که سوت نخستین بازی جام جهانی در ورزشگاه «البیت» نواخته شد، قطر دیگر یک کشور ذرهای نبود که برای پیدا کردنش روی کره جغرافیایی باید ذرهبین به دست گرفت. کشوری که وسعتش بهاندازه دو استان تهران و البرز است و در خوشبینانهترین وضعیت دو برابر شهر کرج جمعیت دارد که البته 90 درصد آن نیز مهاجران خارجی هستند.
همین مساحت کوچک و جمعیت اندک بود که در خلال حمله صدام حسین به کویت، تلویحا به خاندان آلثانی هشدار میداد که در صورت حمله نظامی همسایههای بزرگتر به کشورشان، در چه وضعیت ناخوشایندی گرفتار خواهند شد.
محاصره این کشور از سوی ائتلاف عربی در سالهای نه چندان دور نیز نشان داد، دوحه نمیتواند حتی روی تعصب نژادی اعراب منطقه هم حساب کند. توجه امرای قطر به ظرفیتهای جدید بازیگری در جهان امروز برای تولید قدرت نرم، موجب شد که در بازه یکماهه جام جهانی 2022 که تیم ملی کشورهای نامآشنا و توسعهیافته جهان دنبال توپ میدویدند و در پی فتح جام بودند، قطر بتواند در قابی جدید و تاثیرگذار و خارج از صفبندیهای سیاسی سنتی در جهان روی سکو برود و با صرف 200 میلیارد دلار، گرانترین سلفی تاریخ را با فوتبال بگیرد.
نورنیوز