نورنیوز ـ گروه فرهنگ و جامعه: تاریخ ادیان و مذاهب گواه این مدعاست که تمام ادیان و مکاتب بزرگ جهان در برههای از تاریخ اولیه حیات خویش به واسطه تحمل رنجها و مشقات فراوان توانستهاند به کادرسازی برای ادامه حیات و گسترش عقاید خویش بپردازند.
اگر نگاهی اجمالی به تاریخ مکتب انسان ساز تشیع بیاندازیم خواهیم فهمید که بیتردید دوران امامت امام موسی کاظم(ع) به عنوان هفتمین امام شیعیان مصادف با عصر تربیت نیروهای نخبه برای آینده تشیع است.
به مناسبت سالروز شهادت آن امام همام؛ در خصوص تحولات فرهنگی، سیاسی و اجتماعی دوران امامت ایشان در گفتگو با حجةالاسلام دکتر رمضان محمدی مدیر گروه تاریخ پژوهشگاه حوزه و دانشگاه به بررسی موضوع پرداختیم.
نورنیوز: با سلام. در یک نگاه کلی؛ تحولات مربوط به آن عصر و اقدامات امام موسی کاظم(ع) در دوران امامت خویش را چگونه ارزیابی میکنید؟
محمدی: بسم الله الرحمن الرحیم. بنده هم شهادت امام کاظم(ع) را تسلیت عرض میکنم انشاءالله که همه دوستداران امامت در این شهادت مأجور باشند و انشاءالله اجر همه ما تعجیل در فرج حضرت ولیعصر(عج) باشد.
بدون تردید عصر امام کاظم(ع) از زمانی که آن حضرت متولد شد تا زمانی که به شهادت رسید یکی از دورههای پر حادثه در تاریخ اسلام است. از یک طرف خاندان اموی نفسهای آخر خودش را میکشید و از طرف دیگر شورش گروههایی مانند خوارج و نیز اقدامات مدعیان خلافت و امامت چه از خاندان سادات و چه از بنیعباس نیز در جهان اسلام مشهود بود.
امام کاظم(ع) هم به موازات نقش محوری خود در تثبیت، تبیین و گسترش باورهای اسلامی و نیز رشد و بالندگی شیعه با الهام از اصول مندرج در قرآن و احادیث نقش ویژه داشتند و این گونه افکار عمومی به ویژه افکار شیعیان را هدایت میکردند. بنابراین امام(ع) در ابعاد سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بنیادهای مهمی را گذاشتند.
این بنیادهای ایجاد شده هم مبانی صحیح شیعی را ترسیم میکرد و هم نقدی بر قدرت سیاسی، فرهنگی و اقتصادی دستگاه خلافت حاکمه بود که به نحوی مشروعیت آن را زیر سؤال میبرد. از جمله این اقدامات فرهنگی، تعالی بخشیدن به دانش شیعی و تربیت شاگردان فراوان بود که برخی حتی تعداد آنها را تا 400 الی 500 شاگرد ذکر کردهاند.
یکی از ممیزات اصلی ائمه(ع) در تمام عمر با برکت خودشان عنایت خاص به مسائل فرهنگی به همراه تلاش برای استمرار و تبیین فرهنگ و تمدن اسلامی بود. لذا ما میتوانیم عصر امام کاظم(ع) را عصر تربیت نخبگان مؤمن و هدایت انقلابیون متعهد نامگذاری کنیم. لذا امام(ع) در این دوره کارهای بسیار فوق العادهای را پایهگذاری کردند.
مبارزات امام(ع) جلوههای مختلفی مانند تأکید بر عدم مشروعیت خلافت عباسی داشت. این مسئله با توجه به این که عباسیان سعی میکردند خودشان را به پیامبر اکرم(ص) منتسب کنند از اهمیت بالایی برخوردار بود. ایشان همچنین به شیعیان خیلی در خصوص رعایت تقیه سفارش میکردند و ایشان موظف بودند که اسرار شیعه را فاش نکنند. تقیه شامل حفظ اسرار امامت، حفظ رهبری و حفظ اسرار مؤمنین نیز بود و رعایت آن باعث میشد که دشمن متوجه فعالیتهای سیاسی امام(ع) نشود. حضرت میفرمود: «تقیه سپر الهی است.»
بخش دیگری از مدیریتهای سیاسی امام(ع) شامل نفوذ در دستگاه خلافت عباسی بود که در این خصوص میتوان به «علی ابن یقطین» اشاره کرد. امام کاظم(ع) خیلی اصرار داشت که علی ابن یقطین حتماً در پست خود در دستگاه خلافت عباسی باقی بماند و امورات شیعیان را تمشیت کند.
حضرت خطاب به علی ابن یقطین فرمودند: «هر کس مؤمنی را خوشحال کند مانند این است که خدا و ما را خوشحال کرده است.» آن حضرت به علی ابن یقطین فرمودند: «فإن لنا بک اٌنسّ ولإخوانک بک عزّ» یک راهبرد امام(ع) نیز مخالفت با همکاری با دستگاه خلافت عباسی بود که میتوان به عنوان نمونه به داستان «صفوان جمال» اشاره کرد که شتران خودش را به «هارون الرشید» خلیفه وقت عباسی کرایه داده بود و امام(ع) او را وادار کرد که شتران خودش را پس بگیرد.
پس ببینید این اقدامات سیاسی بیانگر مواضع سیاسی ایشان بوده است. علت آن هم این بود که بعد از رحلت رسول خدا(ص) رسالت تبدیل به خلافت و در عصر امویان آن را به پادشاهی و ملوکیت تبدیل کردند و حالا در سایه همین تفکرات برآمده از ملوکیت، تبعیض نژادی، قومگرایی و اندیشههای ناسیونالیستی و در نهایت خفقان سیاسی، یکی ار رسالتهای ائمه(ع) این بود که بالاخره امامت را به جریان اصلی خود در جامعه برگردانند و این خلافت و ملوکیت را از جامعه اسلامی دور کنند.
یکی از اقدامات بسیار خوب امام کاظم(ع) که واقعاً دستگاه خلافت را به عجز آورده بود به نحوی که آنها دیدند که چارهای جز به شهادت رساندن امام(ع) ندارند، تأسیس نهاد وکالت بود که به طور رسمی از عصر امام کاظم(ع) شکل گرفت و به تدریج اهمیت ویژهای پیدا کرد. این نهاد، یک مدیریت و رهبری واحدی برای شیعیان درست کرد و به این طریق از فشارها و مراقبتهای سیاسی دستگاه خلافت عباسی نسبت به اهل بیت(ع) کاست و بالاخره شیعیان را از تحیری که در ابتدای به قدرت رسیدن عباسیان گرفتار آن بودند نجات داد و به علاوه ترویج فرهنگ انتظار نیز توسط همین سازمان وکالت انجام شد.
از دیگر کارویژههای این سازمان، معرفی صحیح اهل بیت(ع) و اجرای سوگواری شهدای کربلا است. بنابراین سازمان وکالت موقعیت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی شیعه را تثبیت کرد و علاوه بر ارائه خدمات فراوان مالی به شیعیان فقیر، از نظر سیاسی نیز مشکلات شیعیان با دستگاه خلافت را حل کرد و از نظر فرهنگی جایگاه امامت را تبیین نمود.
لذا با این اقداماتی که امام کاظم(ع) انجام داد میبینیم که دستگاه خلافت یک مقدار خلع سلاح شد. یعنی امام(ع) در برابر هر عمل دستگاه خلافت، عکس العمل مناسب، به موقع و عمیقی داشتند. به عنوان مثال وقتی هارون میخواست مشروعیت خودش را در انتساب به پیغمبر اکرم(ص) نشان دهد کنار قبر مطهر پیامبر اکرم رفت و گفت: «السلام علیک یابن عم»، در آن زمان امام کاظم(ع) فرمود: «السلام علیک یا أب»، هارون گفت چطور؟ امام(ع) فرمود: «آیا تو میتوانی دخترت را به پیامبر اکرم(ص) تزویج کنی؟ هارون گفت: بله، امام(ع) فرمودند: «اما من نمیتوانم زیرا ایشان پدر من هستند.
بنابراین امام(ع) عکس العملهای به موقع و مناسبی در برابر هارون اتخاذ میکردند و در مقابل، دستگاه خلافت عباسی هم با توجه به اینکه پرقدرتترین دوره خلافت عباسی مربوط به عصر خلافت هارون است در مقابل شیعیان، به حبس و شکنجه سادات اکتفا مینمودند. با این حساب وقتی هارون الرشید در مدینه از امام موسی کاظم(ع) این عکس العمل را دید، ایشان را به عراق فراخواند و چهار بار به زندان انداخت. دوران زندان امام(ع) 4 سال هم طول کشیده است. همه ما به آزار و اذیتهایی که به ایشان در زندان روا داشته شد واقف هستیم. عاقبت همین مسئله نیز باعث شهادت ایشان شد.
نورنیوز: در این دوره، ما شاهد ظهور جریان واقفیه هستیم. راجع به ظهور این جریان و نقش آن در تحولات مربوط به تاریخ اسلام در دوران امام کاظم(ع) و پس از ایشان توضیح دهید؟
محمدی: جریان واقفیه یک جریان انحرافی در اسلام و مذهب شیعه بود. اگر ما بخواهیم به دورههای قبلتر بازگردیم میبینیم که شیعه با همواره به دلیل فشارهای سیاسی خلفا، با بحرانهای عمیقی مواجه بوده، به صورتی که مثلا در حضور امام حسن مجتبی(ع) در مسجد پیامبر، بالای منبر به حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) اساعه ادب میکردند، تا اینکه صبوریهای سنگین امام مجتبی(ع)، خون سیدالشهدا(ع) و دعاهایی که امام سجاد(ع) در ملاء عام قرائت میکردند، به تدریج درون افراد را فتح نمود و امام باقر(ع) آن بذر کاشته شده را درو کردند و شاگردان فراوانی از خود به یادگار گذاشتند.
امام صادق(ع) این شاگردان را هدایت کردند تا این که در زمان امام کاظم(ع) تربیت شاگردان و انقلابیون متعهد به بار نشست و این دوره دوران چیدن محصولاتی است که ائمه(ع) آن را به وجود آوردهاند. لذا میبینیم در این دوره وجوهات بسیاری به دست امام کاظم(ع) میرسد، به طوری که یاران هارون به او میگویند دو حکومت و دو خلافت با یکدیگر جمع نمیشود.
با توجه به جمع شدن اموال فراوان نزد امام کاظم(ع) بعد از شهادت ایشان بالاخره بخشی از این اموال در دست وکلای ایشان و کسانی بود که در نقاط مختلف از جانب ایشان به جمع آوری وجوهات میپرداختند. بخشی از اینها به واسطه مال دنیا فریب خوردند و گفتند امام کاظم(ع) آخرین امام شیعیان بوده و جانشین دیگری ندارد. عدهای هم فریب اینها را خوردند و رو به وقف آوردند اما بعد از این که امام رضا(ع) به امامت رسیدند، با استدلالات عقلایی ایشان و استناد به روایات قبل و بعد، بخشی از واقفیه بازگشتند اما بخشی نیز به راه خود ادامه دادند.
یکی از مشکلات دوره امام رضا(ع) همین ظهور جریان واقفیه بود. البته این جریان خیلی هم دوام نیاورد ولی بالاخره در یک برهه تاریخی این انحرافات در تاریخ تشیع و بین اصحاب ائمه(ع) به وجود آمد و مشکلاتی را نیز برای ائمه(ع) به همراه داشت.
نورنیوز: آیا در بین اصحاب امام موسی کاظم(ع) دعاوی مرتبط با بحث مهدویت هم مطرح شد؟
محمدی: این مسئله وجود داشته و یکی از اهداف تأسیس نهاد وکالت ترویج فرهنگ انتظار بوده است. این مسئله به همین نحو ادامه پیدا میکند تا زمینه ظهور حضرت مهدی(عج) را فراهم کند. یک بخشی از اصحاب امام کاظم(ع) نیز البته به تعداد کم، قائل به مهدی بودن آن حضرت بودند که خیلی رونقی پیدا نکردند. اما اصل این مسئله وجود داشته است. علت قائل به مهدی بودن امام کاظم(ع) هم مربوط به اغراض مادی و نیز وجود انحرافات فکری است. اما خود امام(ع) و نهاد وکالت ایشان در برابر اینها عکس العمل صحیحی دارند و به صورت صحیح به ترویج فرهنگ انتظار و مهدویت میپردازند.نورنیوز: اگر نکات دیگری ناگفته مانده بفرمایید.
محمدی: باید در اینجا چند نکته را در خصوص سیره اجتماعی امام موسی کاظم(ع) ذکر کنم. ایشان در سیره اجتماعی خودشان به آزاد کردن بردگان و تربیت آنها اهمیت میدادند. ما شاهد وجود برخی از اصحاب مانند «احمد ابن ابی خلف» در بین اصحاب آن حضرت هستیم که امام کاظم(ع) هم خودش و هم پدر، مادر و برادرش را خرید و آزاد کرد که پس از آزاد شدن جزو اصحاب و یاران امام کاظم(ع) شدند.
نکته مهم دیگر در سیره اجتماعی آن حضرت شیوه برخورد ایشان با نهاد «خانواده» است. برخورد و احترام ایشان با خانواده فوقالعاده است. امام(ع) به رعایت حقوق خانواده و دیگران تأکید داشتند. ایشان روایاتی نیز در خصوص نرمی و مدارا با مردم دارند و فرمودهاند: «مدارا با مردم و خوش اخلاقی شهرها را آباد میکند.»
حدیث دیگری از ایشان در خصوص خوش رفتاری با همسایه است: «لَیسَ حُسنُ الجوارِ کَفَّ الأذى ولکِن حُسنُ الجَوارِ الصَّبرُ عَلَى الأذى» خوش همسایگى تنها خوددارى از آزار دادن همسایه نیست، بلکه شکیبایى بر آزار دیدن از همسایه است.
اینها احادیثی است که موسی بن جعفر(ع) به لحاظ اخلاقی و تربیتی از خود به یادگار گذاشتهاند. ایشان همچنین به رعایت عدالت در بین فرزندان و مخصوصاً انتخاب اسم تأکید داشتند.
گفتگو از علی رحمانی
نورنیوز