نورنیوز - گروه فرهنگ و جامعه: برنامه اینترنتی نقطه با مشارکت موسسه راوینو، خانه اکران و اداره فیلم و نمایش بسیج هر شب پذیرای مهمانان جشنواره بینالمللی فیلم فجر در برج میلاد است.
مهمان اول این برنامه «ابوالفضل همراه»، بازیگر سینما و تلویزیون بوده که با فیلم اخراجیهای ده نمکی در سال ۸۵ به شهرت رسید. وی در این برنامه به بایستههای فیلمهای جشنواره فجر و همچنین لزوم نقش محوری قهرمان در این فیلمها اشاره میکند.
ابوالفضل همراه با اشاره به تحریم جشنواره توسط برخی افراد، به حضور پرشور مردم در سالنهای نمایش اشاره کرده و در این باره افزود: اگرچه بحث تحریم جشنواره فجر در برخی از رسانهها مطرح شده بود، ولی حضور مردم در سالنهای نمایش و حتی همین سالن همایشهای برج میلاد نشان داده که مردم ایران اصولاً به تماشای نمایش و فیلم علاقه دارند. اگرچه شاید در جشنواره امسال نامهای زیادی حضور نداشته باشند، ولی من معتقدم که امسال ستارههایی خواهیم داشت که در سپهر سینمای کشور جایگاه خود را پیدا خواهند کرد.
او افزود: فیلم اولیهایی که مشارکت خوبی در جشنواره امسال داشتند و همین امر لزوم پوستاندازی در فیلمهای جشنواره فیلم فجر را به خوبی نشان میدهد. در واقع نامهایی که هرسال به جشنواره فجر آمده و همه جوایز را به نام خود میزدند کنار رفته و نسل جدیدی وارد چرخه سینما شدهاند که برخی از کارهایشان یک سروگردن از کارگردانهای مطرح، بالاتر بود.
همراه به مسئله لزوم ریلگذاری صحیح فرهنگی در صنعت سینما توسط مسئولین و متولیان فرهنگی اشاره کرده و در این باره گفت: در تمام کشورهای دنیا صنعت سینما تابع سیاستهای آن کشور بوده و حتی ما در هالیوود میبینیم که ظرفیت گستردهای برای نظام ایالاتمتحده آمریکا در راستای رسیدن به اهدافش ایجاد میکند. البته این امر مختص به هالیوود نیست، در سینمای هند، کره و هنگکنگ هم همینطور است. اینکه کشور کره یکی از کشورهای پیشرفته به حساب میآید بخشی از آن به دلیل صنعت سینما بوده که توانسته پا به پای هالیوود فیلم بسازد به نحوی که برخی از آثارش همچون اسکوئید گیم، جهانی شود و سالهاست که آثار سینمایی و سریالهای کره توانسته جزو پربینندهترین کارهای دنیا با امتیاز بالایی در رتبهبندیهای جهانی شود.
این بازیگر تلویزیون و سینما به نقش صنعت سینما در صادرات فرهنگی کشورها نیز اشاره کرده و افزود: همانطور که گفتم، سریالها و فیلمهای کرهای یکی از شاخصههای انتقال فرهنگ این کشور به سراسر دنیا بوده واصلا این ذات فیلمسازی در جهان است. شما همین مدل فیلمسازی را با کشور خودمان مقایسه کنید، ببینید چقدر فیلمهای ما منتقلکننده فرهنگ بومی ایران بوده؟! ما سالهاست که جمهوری اسلامی ایران را در فیلمهایمان سانسور کردهایم و فیلمسازی به سوی جشنوارههای خارجی سوق پیدا کرده است. منفعتهای شخصی و اخذ جایزه از جشنوارههای خارجی جایگزین انتقال فرهنگی و باورهای ملی شده است.
او سیاه نمایی را وجه مشترک برخی از فیلمهای یک دهه اخیر دانسته و این باره میگوید: سالهاست که سیاه نمایی اگزجره شده در فیلمهای ایران موجب شده تا تصویری افسرده از کشورمان به جهان مخابره شود. اگر قرار است که آینده سینمای ایران به سمت مسیر درستی برود باید ابتدا سینمای ملی خود را داشته باشیم و هویت واقعی از کشورمان در فیلمها به نمایش در آوریم. چرا فیلمسازان ما به سمت فیلمهای ابزورد میروند؟ ما میتوانیم مشکلات جامعه را به زبان شاعرانهتری هم در فیلمها به نمایش بگذاریم، دقیقه نکتهای که در فیلمهای سایر کشورها به خصوص آمریکاییها مشاهده میشود، پایان بیان مشکلات و سختیها یک امیدی موج زده میشود در اکثر فیلمهای خارجی که این مقوله در فیلمهای ما شکل نگرفته است. بهطور کلیتر بیان کنم؛ اصلاً در همین جشنوارههای فیلم فجر انصافاً چقدر فیلمهای ساخته شده با ماهیت نامگذاری فجر انقلاب اسلامی همخوانی داشته است؟ به جز فیلمهای ارگانی ساخته شده تقریباً هیچکدام این قرابت را نداشتهاند. در واقع ما داریم یک کپیبرداری ناقص و اشتباه از آثار غربی را در فیلمهایمان به نمایش میگذاریم.
ابوالفضل همراه در برنامه اینترنتی نقطه به لزوم نقش پررنگ قهرمان در فیلمها اشاره کرده و حاج قاسم سلیمانی را یک ظرفیت اصیل در راستای این قهرمان سازی میداند.
او در این باره تصریح کرد: در همه جای دنیا قهرمان در سینما به عنوان یک عنصر اصلی بوده، ولی این عنصر در کشور ما از دهه ۷۰ به بعد کمرنگ و کمرنگتر شد. البته این چند سال دوباره برخی کارگردانها همچون آقای مهدویان و آقای حجازی فر که از دوستان قدیمی بنده هستند به سوی قهرمان محوری داستان سوق پیدا کردهاند که جای بسی خوشحالی دارد. موقعیت مهدی؛ لاتاری، ایستاده در غبار و... حتی سریالهایی همچون یاغی اینها داستانهای قهرمان محوری بودند که اتفاقاً مورد استقبال شدید مخاطبان قرار گرفتند. به نظرم در سینمای آینده و ملی ما بحث قهرمان محوری باید مورد مطالبه جدی قرار گیرد. ما در کشورمان قهرمان کم نداشتیم که محوریت داستان باشد. نمونه بارز آن حاج قاسم سلیمانی است که قهرمان بیبدیل بوده، کاراکتری که شاید یک کار ان هم بادیگارد، از وی الهام گرفته باشد. ما نیازی به ساختن قهرمانهای موهومی که در واقعیت وجود ندارند همچون سوپرمن و بتمن نداریم، چون کشورمان امثال حاج قاسمی دارد که در واقعیت وجود داشته است.
نورنیوز