نورنیوز - گروه فرهنگ و جامعه: سوژه و موقعیتی که «سرهنگ ثریا» در آن شکل میگیرد آنقدر جذاب هست که به تنهایی و بدون هیچ عامل دیگری، بتواند مخاطب را پای تماشای فیلم بیاورد. اما از اینجا به بعد و در مواجهه با یک اثر هنری، نخستین فیلم سینمایی «لیلی عاج» در مقام کارگردان، حرفهای زیادی برای گفتن ندارد. «سرهنگ ثریا» در ایده گیر افتاده و از یک جرقه خوب فراتر نرفته. برای همین سخت میشود آن را در میان خوبهای جشنوارهی امسال قرار داد.
ماجرای «سرهنگ ثریا» از یک تصویر آغاز میشود. تصویری از خانوادههای چشمانتظاری که پشت دیوارهای پادگان «اشرف» صف کشیده و میخواهند اعضای خانوادهشان را ببینند. تصویری تکاندهنده و واقعی از روزهای پس از سقوط صدام حسین، که راه کشور همسایه غربی را برای ایرانیها باز کردهبود و خانواده سربازان فرقه رجوی در پادگان اشرف را به عراق کشاند تا راهی برای آزادی فرزندانشان پیدا کنند. همین ایده و تلاش برای روایت روزگار این خانوادههای خسته میتواند به خلق یک فیلم جذاب و مخاطبپسند منجر شود؛ فیلمی که هم شستشوی مغزی و رفتارهای جنونآمیز منافقین را برای مخاطب بازگو کند، هم با یک قصه سرگرمکننده از یک کشوقوس خانوادگی میان مادری که میخواهد فرزندش را به زندگی عادی بازگرداند و فرزندی که تحت تأثیر پروپاگاندای منافقین مادرش را انکار میکند، تماشاگر را سر ذوق بیاورد. «سرهنگ ثریا» اما فقط نیمه اول این گزاره را به خوبی محقق میکند. سکانس افتتاحیه و فصل پایانی فیلم در خلق تصویرهایی زنده و دریادماندنی از زندگی کثیف سربازان رجوی موفق است اما فقدان قصه و ضعف در طراحی روایت، «سرهنگ ثریا» را زمین زده است.
مشکل «سرهنگثریا» فیلمنامه است. فیلم کند و کشدار است که مخاطب را در انتظار دیدن یک اتفاق، یک کنش و یا یک حرکت که به فیلم ریتم بدهد خسته میکند. تمام قصه در یک موقعیت جغرافیایی بسته و یک موقعیت ایستای دراماتیک روایت میشود. آدمهای پشت درِ اشرف منتظرند و میخواهند بچههایشان را ببینند. و بعدش؟ فیلم در این «بعد» است که میماند و در همراه کردن مخاطب ناموفق است. گرهگشایی فصل پایانی فیلم هم بیش از حد تصادفی است و بیشتر شبیه یک تمهید برای رهاشدن از موقعیت گرهخورده فیلم به نظر میرسد که منطقش برای تماشاگر روشن نیست. ماجرای وجود نفوذی در میان خانوادهها هم آنقدر قابل پیشبینی و از پیش لورفته طراحی شده که بعید است شگفتی خاصی برای مخاطب به همراه داشته باشد.
نقطه قوت فیلم، بازی خوب و باورپذیر «ژاله صامتی» است. صامتی در بازنمایی استیصال یک مادر منتظر موفق ظاهر شده و احتمالاً یکی از گزینههای جدی سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول زن باشد. جز او اما بقیهی بازیگران فیلم نقشآفرینی درخشانی ندارند. سرهنگ ثریا جز بازی صامتی و برخی جلوههای فنی مثل طراحی صحنه و صدا، نقطه قوت برجسته چندانی ندارد و ضربه را از فیلمنامه میخورد؛ از فیلمنامهای که نمیتواند یک سوژهی خوب را به یک فیلم خوب تبدیل کند.
نورنیوز