نورنیوز ـ گروه فرهنگ و جامعه: در جرمشناسی، مجرم یقه سفید شخصی است که با سوء استفاده از موقعیت شغلی، اجتماعی یا اقتصادی خود به ارتکاب جرائم غیر خشن یا جرائم مبتنی بر آی کیو مبادرت میورزد.
در مقابل مرتکبین جرائم خشن خیابانی که نوعاً محصول احساسات زودگذر و هیجانات لحظهای است را مجرمین یقه قرمز مینامند.
در سالهای اخیر، تمرکز محافل دانشگاهی بر جرائم یقه سفیدان و تبیین آثار و تبعات آن باعث شده به نقش، اهمیت و علل ایجاد جرائم یقه قرمزها و نقش آن در سلب آسایش و امنیت عمومی کمتر پرداخته شود.
از منظر حقوق کیفری، هرگونه استفاده نامطلوب از قدرت، نوعی خشونت است. خشونت در معنای عام از یک نگاه تلخ یا کلام گزنده آغاز و دامنه آن تا درگیری فیزیکی و خاتمه دادن به حیات طرف مقابل گسترش مییابد.
با پایان یافتن دوران انتقامجوییهای قبیلهای و انقضای تاریخ دادگستری خصوصی، قرنهاست وظیفه مجازات مجرمین به دولتها واگذار شده و طرفین به حکم محاکم گردن مینهند.
عوامل متعدد محیطی و زیستی در بروز و ظهور خشونت موثر بوده و شیوه مدیریت آن نیز در شاخههای مختلف علوم انسانی نظیر اخلاق، فقه، جامعهشناسی، روانشناسی، جرمشناسی و حقوق کیفری به تفصیل مورد بحث قرار گرفته است.
مدل جدید نقض هنجارهای اجتماعی در اغتشاشات اخیر و آغشته بودن اقدامات برخی آشوبگران به شدیدترین انواع خشونتهای کلامی و فیزیکی و حتی توسل به شکنجه و انواع روشهای وحشیانه جهت سلب حیات افراد مختلف، لزوم توجه به برخی ریشههای فرهنگی موضوع را بیش از پیش نمایان میسازد.
استقرار مولفههای فرهنگی در مبحث مدیریت پدیدههای مجرمانه از ارکان اساسی پیشگیری از جرم محسوب میشود. برای نمونه، تولید محتواهای متعدد و متکثر فرهنگی و محتوای فراوان رسانهای با تمرکز بر لزوم استفاده از کمربند ایمنی و ایجاد پذیرش اجتماعی و همراه ساختن افکار عمومی و ایجاد اقناع اجتماعی در این حوزه، زمینه را برای تبدیل آن به یک هنجار قانونی فراهم ساخت.
فرآیند تغییر فرهنگ عمومی در این حوزه به شکلی است که تا حدود یک دهه قبل، در صورت برخورد دو وسیله نقلیه، پیاده شدن طرفین در حالت مسلح به قفل فرمان یا چماق زیرصندلی، امری طبیعی مینمود، اما با ارتقاء سطح فرهنگ عمومی در این عرصه، در حال حاضر توافق طرفین در صحنه تصادف و تعیین روشهای جبران خسارت یا منتظر ماندن جهت حضور مامور راهنمایی و رانندگی جهت اعلام مقصر به امری کاملاً رایج و هنجاری متمدنانه تبدیل شده است.
تحلیل همین نمونهها، ما را به نقش تولید محتواهای فرهنگی در مدیریت رفتارهای اجتماعی و اهمیت تمرکز بر کیفیت تولید محتوا در عرصههای مختلف حکمرانی رهنمون میسازد.
در همین راستا تولید محتوا با محوریت نفی خشونت و لزوم مدیریت رفتار و کنترل خشم با تاکید بر لزوم توسل به مراجع رسمی جهت احقاق حق و پرهیز از هرگونه انتقامگیری شخصی در حوزه امنیت و عدالت کیفری از اهمیت به سزائی برخوردار است اما محتوای برخی سریالها در شبکههای نمایش خانگی که اتفاقاً با اقبال مطلوب مخاطب نیز همراه بوده به گونهای طراحی شده که قهرمان داستان به همراهی تیمی متشکل از اراذل و اوباش مجرب، در سایه نقش کمرنگ پلیس و نظام رسمی عدالت کیفری، با ضرب و شتم و ربایش و شکنجه و ارتکاب انواع جرائم خشن نسبت به احقاق حقوق خود یا دیگران اقدام میکنند و فیلمنامه نیز به شکلی نوشته شده که همراهی مخاطب با قهرمان شکنجهگر داستان را به دنبال دارد.
به عبارت دیگر ایجاد زمینه برای بازگشت به زمان قبل از استقرار دادگستری خصوصی و تبلیغ نظام انتقامگیری شخصی، مسالهای است که زنگ هشدار برای متولیان مدیریت پدیدههای مجرمانه در کشور را به صدا درآورده و بر همین اساس بررسی مفاد داستانها از منظر جرمشناسی و تعیین نقش آنها در قبحزدایی از عناوین مجرمانه و جلوگیری از ارائه فیلمنامههای متضمن تشویق توسل به روشهای خشن جهت احقاق حق امری ضروری است.
در همین راستا؛ تولید و تکرار محتواهایی از این دست، ضمن شکستن قبح ارتکاب جرائم خشن در سایه فرهنگ برگرفته از محتوای تولیدات رسانهای، حتی عذاب وجدان حین یا بعد از ارتکاب خشونت را نیز از بین میبرد.
جلوهای از این خشونت قرون وسطایی در فرآیند به شهادت رسیدن شهدای امنیت در آشوبهای اخیر به وضوح قابل رویت بود، جایی که متهم در پاسخ به سوال قاضی مبنی بر چرایی کشیدن بدن شهید عجمیان بر روی زمین به صراحت و بدون نشان دادن حتی اندکی تاثر یا پشیمانی میگوید او دیگر مرده بود!!
نورنیوز