نورنیوز - گروه فرهنگ و جامعه: عصر دیروز و در سومین روز از برگزاری جشنواره تئاتر فجر، در جریان اجرای نمایش خیابانی «لیلی و مجنون» در پهنه رودکی، اتفاق جالبی رخ داد. نمایش خیابانی «لیلی و مجنون» به کارگردانی بهنام کاوه از آبادان در پهنه رودکی اجرا شد و فرد زبالهگردی به نمایش پیوست که حضور و بودنش در جریان این نمایش، باعث شد مخاطبان و حاضران سرمای هوا را با گرمای محبت فراموش کنند. گویی شرایط مهیا شده بود تا دریابیم خیلی وقتها، تئاتر خودِ زندگی است.
این اتفاق باعث شد که مشخص شود هنر چه جایگاهی دارد و تئاتر و تعامل هنرمند این عرصه با مخاطب چه تأثیر عمیق و کارسازی میتواند داشته باشند.
حین اجرای نمایش خیابانی «لیلی و مجنون» بهنام کاوه بازیگر و کارگردان نمایش متوجه حضور یک زبالهگرد در پهنه رودکی میشود و با توجه به موضوع نمایشش که درباره زبالهگردی و فقر بود، ناگهان کاوه به سراغ مردی به نام رسول میرود تا از او بخواهد در اجرای نمایش او را همراهی کند.
مرد خجالت میکشد و نمیخواهد بیاید در جمع تماشاگران و داوران؛ اما با صحبتهای کارگردان نمایش حس امنیت و صمیمیت میکند و به جمع حاضر در پهنه رودکی میپیوندد و بعد از مدتی که نمایشنامه پیش میرود، بهنام کاوه به رسول میگوید داستان زندگیات را برایمان تعریف کن!
همه اشک را در چشمان رسول دیدند، دیگر از سر خجالت نبود، اشکی که او ریخت برای محبتهای مخاطبان و هنرمندان حاضر بود، رسول با بغض داستان زندگیاش را در چند جمله روایت میکند و ناگهان میرود.
با دور شدن رسول از محل اجرای نمایش، داوران و مخاطبان به بهنام کاوه اشاره میکنند که برود دنبال رسول و او را با خود دوباره به محل اجرا در پهنه رودکی بازگرداند. رسول و بهنام باز میگردند و نمایش، اجرایش را از سر میگیرد.
در پایان اجرا، بهنام کلاهش را از برداشت و به سمت حاضران گرفت تا هدیهای برای رسول در کلاه قرار دهند.
به گفته حاضران در محل اجرا و بهنام کاوه، بیش از یک میلیون تومان هدیه از طرف مخاطبان و هنرمندان تئاتر فجر برای رسول جمع و به او اهدا میشود.
تعامل با مخاطب و بازی گرفتن از مخاطبان حاضر در خیابان و محل اجرای خیابانی یکی از ویژگیهای نمایشهای خیابانی است که در اجرای نمایش «لیلی و مجنون» در جشنواره تئاتر فجر در مؤثرترین شکل شاهد آن بودیم.
بهنام کاوه، کارگردان نمایش خیابانی «لیلی و مجنون» درباره تعامل هنرمند تئاتر و مخاطب و ازایندست اتفاقات در اجراهای خیابانی توضیح داد: «چند وقتی است که من درباره این نمایش و سوژه آن فکر میکردم. سوژه من خیابان و آدمهای این خیابانهاست، آدمهایی که در سرما، گرما، باران، برف و... مشغول به فعالیت هستند.»
کاوه در مورد حضور رسول در نمایشش هم گفت: «خداوند نظارهگر ما بوده است و دستش را روی سر رسول کشید که در جمع ما حاضر شد، با او خندیدیم، گریستیم و لحظاتی را زندگی کردیم.»
وی ادامه داد: «داستان رسول الآن در جامعه جریان دارد و باید فکری برای حل این مسئله کرد.»
این کارگردان و بازیگر افزود: «در پایان اجرا کلاهم را درآوردم و همه یک یاعلی گفتیم تا هدیهای برای رسول جمع شود؛ بهجرئت میتوانم بگویم بیش از یکمیلیون تومان برای این عزیز جمع شد و درون کلاه ریخته شد.»
وی ادامه داد: «من برای بازی در نقش یک زبالهگرد، دو روز غذا نخوردم و از گرسنگی در این دو روز بسیار رنج بردم، با این کار سعی کردم تا به سوژه نمایشم بیشتر نزدیک شوم و قابلباور باشم.»
کاوه به داستان این نمایش خیابانی اشاره کرد و گفت: «شخصیت داستان فردی خیابانگرد است و از دل خیابان و مشکلات مردم که شبانه اتفاق میافتد و در بحث اقتصادی به وجود میآید، سخن میگوید. این فرد قصه خودش را روایت میکند، اینکه چه اتفاقاتی افتاده است و این موضوع را میگوید چرا نتوانسته است ازدواج کند و به آرزوهای کوچکی که اکنون برای ما تبدیل به آرزوهایی بزرگ شدهاند دست یابد.»
نورنیوز