سایر رسانهها: دکتر «سیدرضا صدرالحسینی» کارشناس و تحلیلگر ارشد مسائل غرب آسیا به ردیابی نقش ایران اینترنشنال در فرایند کلید زدن پروژه تجزیه طلبی در ایران میپردازد.
به نظر شما نقش تلویزیون ایران اینترنشنال از ابتدای تأسیس در سال ۱۳۹۶ش تا به امروز نسبت به تحولات منطقه چگونه است و موضع این رسانه در قبال جمهوری اسلامی ایران چگونه بوده است؟
صدرالحسینی: در واقع تلویزیون ایران اینترنشنال برای مقابله با مقاومت ایجاد شد و در همه تحولات منطقهای و داخلی مربوط به جمهوری اسلامی به گونهای برخورد نموده که در واقع از نظر رسانهای نقاط قوت ایران و محور مقاومت را به نقاط ضعف تبدیل نموده است و در مقابل کوچکترین کاستیهای موجود در مسائل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی را برجسته نموده است در حقیقت وظیفه این شبکه تخریب اذهان عمومی و استفاده حداکثری از عملیات روانی و رسانهای است و همچنین نقش تخریب کننده محور مقاومت و جمهوری اسلامی ایران را بازی میکند و در خیلی از موارد تلاش کرده براساس جنگ شناختی شرایطی را برای اذهان عمومی و بینندگان خودش ایجاد کند که ضمن نشان دادن ظاهری دلسوزانه و بیطرفانه در قالب انجام وظایف حرفهای سعی و تلاشش بر این مسئله معطوف بوده است که بتواند گسلهای اجتماعی موجود در ایران را افزایش دهد و تعمیق کند و این گسلها را به یک چالش جدی برای جمهوری اسلامی تبدیل کند.
متأسفانه علیرغم برنامهها و زیرساختهای فکری سکولار ایران اینترنشنال به شدت به دنبال تخریب مذاهبی است که در ایران وجود دارند و ایجاد تفرقه بین قومیتها، نسلها و حتی جنسیتها در دستور کار این رسانه قرار دارد. به علاوه اقدام دیگر این رسانه برنامه سازی در خصوص همه آن چیزی است که این رسانه تصور میکند، میتواند به وسیله آن بر روی گسلهای اجتماعی حرکت کند و به وسیله آن در ایران تشنج و اغتشاش ایجاد کند. این کار با هزینههای بسیار هنگفتی که این رسانه چه در حوزه صوتی-تصویری و چه در حوزه خبرنگاری و یا بهره برداری از اخبار دروغ شبکهها و رسانههای دیگر از جمله رسانههای آمریکایی و عبری صورت میگیرد. تلاش ایران اینترنشنال بر این مسئله معطوف است که بتواند ضمن جذب حفظ و افزایش بینندگان خودش به شیوههای گوناگون باورها، ارزشها و مبانی انقلاب اسلامی را تخریب کند.
ما امروزه شاهد این هستیم که اصطلاح پروژه سوریه سازی ایران در محافل سیاسی و رسانهای بسیار تکرار میشود و گفته میشود که این پروژه توسط حامیان ایران اینترنشنال کلید خورده به نظر شما حامیان اصلی این پروژه چه کسانی هستند و نکته مهمتر این که مگر در سوریه چه اتفاقی افتاد که ما از پروژه سوریه سازری ایران صحبت میکنیم؟
صدرالحسینی: واقعیت این است که با یک جستجوی عادی حامیان سیاسی و مالی این رسانه کاملاً مشخص میشوند. در حقیقت تجربه سالیان طولانی در حوزه مدیریت رسانه توسط انگلیسیها و نیز جریان پترو دلارهای عربستان به همراه اشراف مدیریتی آمریکا را میتوان پشتیبانان اصلی این رسانه دانست. البته نقش لندن به عنوان پایتخت یکی از کشورهایی که سالیان سال در حوزه استعمار غرب آسیا نقش اساسی را بازی میکرده نباید فراموش شود. انگلستان تجربیات قابل توجهی هم از جهت نیروی انسانی و هم تکنولوژی آموزشی و فناوریهای رسانه در اختیار ایران اینترنشنال گذاشته شد. این امکانات توسط بیبیسی و سایر رسانههای فارسی زبان مقیم انگلیس که پیش از این مشعول به نفرت پراکنی برعلیه ایران بودند در اختیار ایران اینترنشنال قرار گرفت و ما امروزه تجمیع همه این تجربیات را در ایران اینترنشنال مشاهده میکنیم.
اما در ارتباط با پروژه سوریه باید به این نکته توجه داشته باشید که در سال ۲۰۱۱م اتفاقاتی در سوریه رخ داد که با اغتشاشات اولیه و به ظاهر درخواستها و مطالبات برخی بخشهای جغرافیایی مثل حمص در سوریه این مسأله آغاز شد و بلافاصله رسانههای ضد مقاومت و ضدسوریه که سالهای سال در خط مقدم مقاومت بود این اعتراضات به اغتشاشات خیابانی تبدیل شد در واقع افزایش مطالبات تظاهر کنندگان و کشته سازی به همراه حملات بسیار خشن به مراکز دولتی در ضمن تصویر سازی از این که دولت سوریه به جای پاسخ به مطالبات حقه مردم آنها را با شدیدترین وجه مورد تهاجم نیروهای مسلح خودش قرار میدهد. البته این که در ماههای اول به دلیل عدم آشنایی دولت با نوع اغتشاشات و تظاهرات خیابانی خشن یک برخوردهایی بین نیروهای مسلح و مردم سوریه که تعدادی از مسلحین هم در بین مردم بودند به وجود آمد اما شکاف به این شدت نبود که در عرض مدت کوتاهی سلاحها، امکانات مخابراتی بیسیم و افرادی در آن کشور پدیدار شوند که اصلاً در ساختار نظامی سوریه وجود نداشتند. این اسلحههایی که مردم کوچه و خیابان و نیروهای مسلح با آن کشته میشدند در ساختار سازمانی نیروهای مسلح وجود نداشت.
بنابراین از همان جا مشخص شد که این غائله یک غائله بیرونی است و کشورهای پیرامونی و فرامنطقهای از این اغتشاشات با همه امکانات خودشان چه در حوزه دیپلماتیک، چه در حوزه پشتیبانی تسلیحاتی و به ویژه در حوزه رسانه حمایت کامل کردند. در زمان بسیار کوتاهی یک تلویزیون موقت با زمان ۴ تا ۶ ساعت در روز و تکرار برنامه در آنجا ایجاد شد که تصاویری را از کوچه و برزن و مناطق مختلف خیابانی ارسال میکرد که مورد پشتیبانی سعودیها بود.
پس آن شبکههای العربیه و الهدف ایجاد شدند و این تلویزیون موقت یا کم ساعت که برنامههای تکراری میگذاشت دائماً برنامههای خودش را افزایش داد. و در حقیقت باید بگوییم این رسانه بود که در سوریه جنگ را آغاز کرد. اعتراضات و اغتشاشات وجود داشت اما موضوع جنگ و موضوع فراخوان نیروهای مختلف به همراه تحریک بخشی از مردم به همراه فشار مضاعف به افکار عمومی اعم از مقامات، مسئولین و عموم مردم را این رسانهها انجام دادند و کار به جایی رسید که دیگر هر گردانی از تروریستها یک مجموعه رسانهای برای خود داشتند و این نشان دهنده تأثیر رسانه بر افزایش آتش اغتشاشات بود. همه حرفها و صحبتها این بود که این رسانهها از تحلیلگرانی دعوت میکردند که تقاضای اسقاط نظام سیاسی سوریه و تجزیه این کشور را داشتند.
قصد من از ارائه این توضیحات تطبیق این موارد با اتفاقات اخیر ایران است این مواردی که من خدمتتان گفتم با تغییراتی بسیار کوچک و با توجه به این که بیش از ۱۰ سال از آن ایام میگذرد و فناوریهای رسانهای قویتر شده است و شرایط جغرافیایی جمهوری اسلامی تفاوتهایی با کشور سوریه دارد همین مسائل را امروز در ایران شاهد هستیم و میبینیم یک دفعه تعدادی از رسانههای به میدان میآیند و با بزرگ کردن کمترین مسائل و مشکلات افراد را تحریک میکنند و آنها را آموزش میدهند و دائماً بر شیپور اغتشاش و آتش زدن اموال عمومی و خصوصی میدمند. با یک فاصله کوتاه مشاهده میکنیم که در حقیقت آن شعارهای تند و رادیکالی که از روزهای اول در ایران شنیده میشود به این دلیل است که توسط تحلیلگران این گونه گفته میشود آشوبهای اخیر اعتراض و اغتشاش نیست و یک انقلاب است و همزمان با این حرکتها تمام تلاش بر این معطوف است که در دنیا این مسأله را مطرح کنند که ایران در حال وقوع یک انقلاب است و برخورد با این افرادی که در کوچه و خیابان در حال نابود کردن اموال عمومی و خصوصی هستند ایستادگی در قبال یک انقلاب مردمی است. این اقدامات نه از لحاظ تعداد جمعیت نه از لحاظ شعارها و نه از لحاظ مدیرت و رهبری آن مانیفست و تفکر یک انقلاب را ندارد اما این القایی است که رسانهها انجام میدهند در همین حین یک دفعه سر و کله تروریستهای تجزیه طلب در شمال غرب ایران پیدا میشود که ما دیگر یک منطقه مستقل، خودمختاری و جدا شدن از پیکره خاک جمهوری اسلامی ایران را می خواهیم.
چنین ندایی متأسفانه در بخشهایی از سیستان و بلوچستان هم به گوش میرسد. این نشان دهنده این است که همان پروژه تجزیه در سوریه اولاً برای اسقاط نظام و دوماً برای تجزیه خاک یکپارچه ایران در دست اجرا بود و هست. این مسأله در شعارها بیان میشد و افرادی که سابقه تجزیه طلبی و تروریسم را در غرب و شرق کشور داشتند یک دفعه دوباره همان حرفها را زدند. پس با توجه به این مسأله میتوان این گونه عنوان کرد که پروژه یمن سازی یا سوریه سازی ایران که در جاهای دیگر مثل عراق، سوریه و لبنان به نتیجه نرسید هنوز در پس زمینه حرکتهای اغتشاشگرانهای که مورد حمایت آمریکا و رژیم صهیونیستی و وهابیت سعودی است کاملاً مشاهده میشود به این دلیل است که برای تقریب به ذهن صحبت از سوریه سازی ایران میشود.
جنابعالی وضعیت آینده این نوع کودتای رسانهای را باغ توجه به تحولات اخیر مننطقه و محور مقاومت چگونه ارزیابی میکنید؟
صدرالحسینی: ببینید واقعیتی که وجود دارد این است که این جمهوری اسلامی آن هم به درخواست دولت سوریه بود که رفت کمک کرد و از پروژه تجزیه سوریه جلوگیری کرد. اگر سوریه تجزیه میشد این واقعه تجزیه سایر مناطق را هم به همراه داشت و در واقع جمهوری اسلامی از ظهور سایکس-پیکو دوم در مبدأ سوریه جلوگیری کرد بنابراین با تجربیاتی که جمهوری اسلامی در این زمینه داشت توان مثلث عبری-غربی-عربی نسبت به جاهای دیگر خیلی بیشتر بود، اما با توجه به این تجربه و با توجه به شرایطی که در کشور هست و شعارهای رادیکال اغتشاشگران مردم همکاری لازم را با اغتشاشگرانی که از بیرون از کشور مدیریت میشدند نداشتند. پس وقتی که مردم در صحنه نباشند و تجربه لازم هم برای برخورد بسیار عاقلانه با این وضعیت در کشور وجود داشته باشد این پروژه با شکست مواجه میشود همان طور که در ایران این اتفاق رخ داد و الآن بیش از یک هفته است که دیگر شاهد آن شعارها و گفتههای تند رسانههای بینالمللی و منطقهای در مورد ایران نیستیم. ولی فشار دیپلماتیک از طریق مسئولان کاخ سفید و حتی تلاش برای به میدان آوردن مقامات سیاسی آلمان در کنار چند کشور دیگر اروپایی مثل انگلستان و فرانسه هنوز به اتمام نرسیده این نشان دهنده این است که آنها در داخل به بنبست رسیدند و اقدامات بعد از بن بست خودشان را که اقدام تروریستی در شاهچراغ بود را انجام دادند. اما به نتیجه مطلوب خودشان نرسیدند و بالعکس مردم نفرت بیشتری از این تجزیه طلبان و اغتشاشگران نشان دادند و در مراسمات مختلف و در تشییع جنازه شهدای شاهچراغ این مسئله را به خوبی نشان دادند. بنابراین این نقشه شکست خورد.
به نظر شما واکنش محور عبری-عربی عرببی به این شکست چگونه خواهد بود؟
صدرالحسینی: اینها به دنبال بزرگ نمایی و به نوعی ایجاد هراس در اذهان مقامات بینالمللی در خصوص ایران خواهند بود. مثلاً همزمان اعلام میکنند که پهپادهای جمهوری اسلامی در اوکراین مردم بیگناه را میکشد و همزمان با این فشار بینالمللی یک دفعه نامه تروئیکای اروپایی در مورد تحریم مجدد ایران و برخی از ایرانیها رونمایی میشود یا بر فرض مثال ما شاهد اظهار نظر رئیس جمهور کانادا و برجستهسازی این توسط رسانهها هستیم. ضمن این که کاملاً مشخص است که آنها شکست را پذیرفتند اما خودشان را از تک و تا نیانداختهاند و به دنبال ایجاد هراس در مجامع بینالمللی بر علیه مردم ایران هستند. مثل این که مجموعه اقدامات جمهوری اسلامی باید توسط شورای حقوق بشر سازمان ملل مورد بررسی قرار بگیرد که چگونه این اغتشاشات کنترل شده است و یا این که پرونده فوت برخی از افرادی که آنها ادعا کردند توسط جمهوری اسلامی کشته شدهاند.
باید مورد بررسی قرار بگیرد و اینها پرونده جمهوری اسلامی را در شورای حقوق بشر سازمان ملل ببرند. کار رسانه برجستهسازی اینها و ضریب دادن به این اقدامات و به گونهای منزوی کردن جمهوری اسلامی در دنیا. یا به عنوان مثال صحبت از این میشود که ما میخواهیم سفرای ایرانی را از کشورهای غربی و اروپایی اخراج کنیم. خوب این یک نوع ایجاد نگرانی و ترس در ملت ایران از جهت مسائل بینالمللی و نقش آفرینی در مجامع بینالمللی است. پس رسانه اتفاقات کوچک و مواردی را که برای ترساندن ملت ایران هست را برجسته میکند و باید این نکته مورد توجه قرار بگیرد که این رسانهها به ویژه بیبیسی فارسی ایران اینترنشتال، من و تو و تا حد کمتری صدای آمریکا حتماً پروژههای مختلفی را در حوزه جنگ روانی و جنگ شناختی و فشار به اذهان و روان مردم ایران را ادامه خواهند داد.
قدس آنلاین