نورنیوز - گروه فرهنگ و جامعه: «محسن اسلامی»، دانشیار روابط بین الملل دانشگاه تربیت مدرس در برنامه «شیوه» شبکه ۴ سیما گفت: در حوزه روابط بینالملل ما شاهد یک تغییر هستیم. اگر در دورهای جنگ سرد بود و نظام دوقطبی حاکم بود و ایالات متحده آمریکا و شوروی دو قطب اصلی روابط بینالملل را تشکیل میدادند، الآن دیگر آن دوره وجود ندارد و از یکسری قدرتهای نوظهور صحبت میکنیم. قدرتهایی که حتی شاید تا ۱۰ الی ۲۰ سال پیش نمیشد درباره آنها صحبت کرد.
او افزود: یکی از این قدرتها جمهوری اسلامی ایران است. اصولاً وقتی از نظم نوین جهانی صحبت میشود منظور بعد از سال ۲۰۰۱ است؛ به این معنا که ما شاهد یک تغییر در وضعیت روابط بینالملل بودیم و ایالات متحده آمریکا بعد از آنکه استنباطش این بود که شوروی را پشت سر گذاشته و به پایان تاریخ نزدیک شده، یک دفعه با ۱۱ سپتامبر مواجه میشود و نهایتاً منجر به این میشود که ضربه جدی به اقتدار و هژمونی ایالات متحده وارد شود. به همین جهت از ۲۰۰۱ این دوره گذار شکل میگیرد و آمریکاییها خیلی تلاش کردند تا آن اقتدار گذشته را به خود ببینند اما اتفاق نیافتد. به تعبیر ترامپ، حدود ۸ تریلیون دلار خرج کردند اما نتوانستند خاورمیانه و غرب آسیا را مثل گذشته در دست داشته باشند.
اسلامی در ادامه گفت: دوره گذار در حقیقت به این معناست که نظم ساز وجود ندارد. فوقش با گذشته این است که بالاخره در گذشته اگر اتفاقی می افتاد یا روسها آن را تنظیم میکردند و یا آمریکاییها فرمول بندی یا قاعده آن را شکل میدادند. اما در حاضر در این دوره چنین اتفاقی نمیافتد. فرض کنید در یک موضوع بسیار ساده، مثلاً ایالات متحده آمریکا اعلام میکند که القاعده حمله کرده است و به افغانستان میرود. اما نمیتواند افغانستان را مدیریت کند و ۲۰ سال بعد از آنجا به صورت بسیار مفتضحانهای از آنجا برمیگردد.
او ادامه داد: به هر حال در دوره گذار به تعبیر اصلی، ما شاهد دورهای هستیم که یک سری قدرت نوظهور به دنبال این هستند که خودشان را ثابت کنند و تلاش میکنند با هر قدرتی که در دسترس دارند خودشان را در میان کنشگران بینالمللی تعریف کنند. تصور کنید یک کشوری مثل چین به واسطه اقتصاد قدرتمندش، یک کشوری مثل روسیه به واسطه تسلیحات نظامی و قدرت اتمی که دارد و یک کشوری هم مانند جمهوری اسلامی ایران به واسطه اینکه مثلاً یک گفتمان مقاومتی در یک کشورهایی را تنظیم میکند یا به تعبیری یک نظم سازی در منتظقه پیرامونی خودش به وجود میآورد. اینها واقعیتهای دوران گذار است. در دوران گذار ما به دنبال این هستیم که قدرتهای نوظهور تثبیت بشوند تا بعد از این دوران نظم دهی است.
اسلامی در ادامه گفت: بر اساس تئوری و فرمولی که داریم، کلا اگر در سیاست خارجی سرمایهگذاری شود، یک کشوری با کنگری بالا به وجو خواهد آمد. جالب اینجاست که سیاست خارجی بر اساس فرمول به سیاست داخلی کاری ندارد. میگویند بر اساس تئوری سیاست خارجی را تقویت میکنیم و این سیاست خارجی یعنی توزیع توانمندها در ساختار و به چیز دیگری برنمیگردد. فرقی نمیکند حاکمیتها برار هستند. یعنی فرقی نمیکند بین ایران یا آمریکا. بین مالی و آمریکا. طبق تعریف حاکمیتها دارای یک برابری هستند. این واحد سیاسی چقدر از تواندیها را به خود اختصاص داده است؟ مثلاً توانمندیهای ایران حداقل یکیش ژئوپولتیک است. یعنی ایران تنگه هرمز را دارد. یک دورهای بحرین را داشته است؛ یک موقعیت استراتژیک. یک موقعی قفقاز جنوبی را داشته است. الآن قفقاز جنوبی سه کشور برای خودش دارد. علاقهای که به سیاست خارجی در ایرانیان است، ذهنیت تاریخی دارد، اما پشتوانههای علمی هم دارد. سرمایهگذاری روی سیاست خارجی، منجر به همان تقویت توامندیها برای کنشگری بیشتر در سطح منطقه و جهان است.
رضا باقری، استاد و عضو هیأت علمی دانشگاه تهران در برنامه «شیوه» شبکه ۴ سیما گفت: در بحث نظم جدید ۲ - ۳ مولفه وجود دارد که برای ما مهم است. یکیش افول آمریکا است. به این دلیل که این نظمی را که ما در آن قرار داریم ابر قدرتی به نام آمریکا ساخته است. آمریکا وقتی به قدرت میرسد به عنوان سوپر پاور و ابر قدرت براساس همان نظریههای رئالیستی و واقعگرایی، کشورهای دیگر طبق یک مکانیزمی خودشان را با این قدرت تنظیم میکنند و براساس خواسته و منافع اصلی کشور ابر قدرت یک نظمی شکل میگیرد. در این نظام بینالمللی که شکل گرفته است کشورها براساس اولویت دادن به منافع آن ابر قدرت شورع به یارگیری و ائتلاف کردن میکنند. پس در نظم جهانی جدید آمریکا مهم است. یعنی اگر کشوری قرار است که ثابت بکند به سمت نظم جدید جهانی در حال حرکت است، این سوال مطرح میشود که آمریکا در این میان چه است؟ بحثی قطعی است، نمیگوییم آمریکا از بین رفته یا نظم قدیمی تمام شده بلکه آمریکا افول کرده است.
باقری در ادامه گفت: شاید تنوان گفت قدرت نیروی نظامی آمریکا، قدرت سیاسی، قدرت اقتصادی آمریکا به طور قطع کاهش پیدا کرده اما، قدرت هژمونی که کل دنیا رضایتی از آن داشته باشد دیگر به قطع وجود ندارد. در بحث نژادپرستی و کشته شدن جورج فلوید که در آمریکا رخ داد ما شاهد این بودیم که در دنیا و حتی کانادا که به اصطلاح از متحدین آمریکا است، اظهارنظر و مخالفتهایی انجام دادند. در بحث تسخیر کنگره توسط شاید بتوان گفت نیمی از جمعیت آمریکا که طرفدار ترامپ بودند، بی آبرویی بزرگی برای نظام دموکراسی آمریکا به وجود آمد. بنابراین دیگر از نظر هژمون قطعاً نمیتوان گفت که آمریکا یک قدرت هژمون جهانی است و در اکثر نقاط دنیا به عنوان یک الگوی برتر دموکراسی است و دیگر جایگاه دهه ۹۰ میلادی را ندارد.
او در ادامه گفت: اوباما میگفت اسد باید برود. اوباما رفت و بشار ماند. ترامپ هم همین را گفت و رفت اما بشاراسد ماند. آمریکا نتوانست یک فرد را جابجا کند. بعضیها این را یادشان میرود. ظهور بازیگران جدید به خصوص به چین باعث شده است که آمریکا از ابر قدرتی خارج شده است، اما فعلاً ابر قدرتی وجود ندارد.
محسن اسلامی: در فرهنگ ایرانی ایرانیان همه چیز را میخواهند اما این بدان معنی نیست که در روابط بینالملل مساله پیدا کرده باشی. ایران توانست در غرب آسیا نظمسازی کند، کاری که چین در شرق نتوانست. الان دوره طناب کشی است و اگر رهایش کنیم میبازیم. ایرانیها خودشان را به اروپا رساندند. طالبان در برابر ایران تواضع میکند. آمریکاییها با این هدف از افغانستان بیرون رفتند که طالبان به ایران فشار بیاورد اما تمام افغانستان در خدمت ایران درآمد.
رضا باقری: قبول دارم که اگر با بسیاری از مردم صحبت کنید، میگویند ما مشکل گرانی داریم، قدرت منطقهای به چه کارمان میآید ولی اگر قدرت رسانهای آمریکا هم کاهش پیدا کند خیلی راحتتر میتوانیم با مردم حرف بزنیم و حرفمان را میپذیرند.
نورنیوز