نورنیوز - تریبون شما: چندی پیش با انتشار فراخوانی عمومی از مخاطبین درخواست کردیم تا برای فراهم شدن زمینه گفتگو پیرامون شکل گیری رخدادهای اخیر در کشور و همچنین روش های جلوگیری از حوادث مشابه نظرات خود را با ما در میان بگذارند.
استقبال مخاطبین محترم خارج از تصور ما بود و گروه زیادی از هموطنان در داخل و خارج از کشور دیدگاههای خود را برای ما ارسال کردند.
ضمن تشکر فراوان از همه عزیزانی که در این فراخوان شرکت کردند، خلاصه نظرات ارسال شده که البته در پارهای موارد بخشهایی از آن بهدلیل طولانی بودن یا عدم امکان انتشار،حذف شده برای آگاهی سایر مخاطبین محترم به تدریج منتشر میشود.
انتشار این مطالب به معنی رد یا تأیید محتوای آن از سوی «نورنیوز» نیست.
بخش هشتم:
محمد خسروی لرگان:
در مورد تحولات این روزها قبل از تحلیل ابتدا یک نکته کوچک متذکر شوم، با توجه به اینکه در این چند هفته کرارا شاهد اظهارات تحریک آمیز کنشگران مطرح اصول گرا بوده ایم باید شائبه نفوذ و ادامه این دست اظهارات را که باعث ملتهب تر شدن فضای جامعه میگردد مد نظر قرار داد.
در مورد تحلیل وقایع اخیر به نظر میرسد استفاده از روش پسامدرنیستی گفتمان میتواند ابزار مناسبی برای این تحلیل باشد چرا که بر اساس نظریه گفتمان واقعیت ها برساخته اجتماعی ناشی از متن ها و دال های زبانی و دال های زبانی نیز ناشی از منافع و اراده کنشگران می باشند، بر این اساس در بحران اخیر کنشگران خارجی و فعالان اپوزیسیون سعی در برساخته کردن گفتمان ( پایان جمهوری اسلامی)) را دارند و در این مسیر از سه دال زبانی، دوگانه مردم_حاکمیت، کشتار و سرکوب شدید، و تظاهرات بزرگ استفاده کرده و سعی کرده اند از طریق ابزارهای عملی و متنی و فریب دستگاه های امنیتی این سه دال را به حقیقت تبدیل کنند، در این یادداشت به دال اول پرداخته و در نوشته های بعدی دال دوم و سوم بررسی خواهد شد.
در دال دوگانگی مردم با حاکمیت سعی شده تعریفی از واژه مردم ارائه شود که تنها شامل کنشگران مخالف نظام یا نهایتا مخالفان نظام گشته و هر نوع دارا بودن گرایش بی طرفانه را به معنی مخالفت با مردم و اتصال به حاکمیت قلمداد کنند و برای جا انداختن این تعبیر از دو شیوه استعمال بسیار زیاد در رسانه ها و همچنین بکار بردن این تعبیر توسط سلبریتی ها استفاده شده است که بعضا تحت فشار سنگین بخشی از دنبال کنندگان خود در فضای مجازی و انفعال بخش عمده ی کاربران انقلابی این تعبیر را درست تشخیص داده و یا تحت فشار دنبال کنندگان مجبور به استفاده از آن شده اند، اما در این دال یک عملیات فریب نیز بکار رفته است تا دستگاه های امنیتی گمان کنند هدف دشمن دو قطبی کردن مردم است و برای مقابله با این هدف بخش حامیان نظام را تشویق به پرهیز از دو قطبی سازی و در نتیجه منفعل کرده و به این طریق به تحقق دال مردم برابر حاکمیت کمک کنند، اما در واقع دو قطبی سازی هرچند در بسیاری از شرایط و مواقع تهدید میشود در دوران التهاب و اعتراض دو قطبی سازی جامعه به معنای حمایت یک بخش جامعه از نظام در برابر بخش منتقد فرصتی است برای به چالش کشیدن دو قطبی مردم_حکومت و شروع شکست آن.
در دال کشتار و سرکوب شدید با توجه به نبودن مدرک قطعی از چند طریق سعی شده این دال به باور عمومی تبدیل شود، اول دست گذاشتن روی احساسات همگرایانه و حس مظلوم دوستی مردم ایران، دوم تحریک خانواده قربانیان برای متهم کردن دستگاه های امنیتی، سوم مخدوش کردن کلید واژه کشته سازی از طریق زیر سوال بردن صداقت نظام و تاکید بر مسائلی همچون سابقه دروغگویی در ماجرای هواپیمای اوکراینی، چهارم استفاده از کلید واژه سرکوب و ظلم توسط سلبریتی ها برای باور پذیر شدن این دال توسط مردم، دستگاه های امنیتی و رسانه ها و فعالین انقلابی میتوانند با تاکید بر شهادت دهها تن از نیروهای امنیتی بر غیر مسالمت آمیز بودن اعتراضات و حق دفاع مشروع تاکید کنند و این نکته را یادآور شوند هر حکومتی در دنیا در برابر کشته شدن این تعداد از نیروهای امنیتی خود واکنش بسیار سخت تری نشان خواهد داد، ضمنا باید تصاویر استفاده اغتشاش گران از سلاح های گرم و سرد مرتبا برای مردم نشان داده شود تا مشخص گردد راهی جز برخورد قاطع با این وضعیت وجود ندارد و همچنین باید تاکید گردد هیچ مدرک قطعی و فیلمی مبنی بر هدف قرار گرفتن اغتشاش گران با سلاح جنگی توسط نیروهای امنیتی وجود ندارد و رسانه های معاند برای پوشش این ضعف رو به عملیات های رسانه ای آورده اند. در نوشتار بعدی به دال سوم و نکات پایانی پرداخته خواهد شد
اما دال تظاهرات بزرگ از آنجا که تعداد شهرهای درگیر تجمعات و تعداد جمعیت تجمع کنندگان بسیار اندک می باشد رسانه های معاند سعی دارند با برجسته سازی واژه هایی چون خیزش سراسری و عملیات فریب تظاهرات بزرگ را ایجاد کنند برای تبدیل این تجمعات کوچیک به تظاهرات ملیونی باید در هر سه قشر اصلی جامعه و دستگاه های امنیتی تغییرات محاسباتی واقع شود، اول قشر مخالف نظام تظاهرات را بیهوده ندانسته و به سرنگونی امیدوار گردند که این امید از مشاهده حضور مداوم و یکطرفه اغتشاش گران در خیابان ها میسر میگردد، دوم قشر خاکستری با مشاهده تصرف خیابان ها توسط مخالفان آنها را برنده این بازی دانسته و به سمت ایشان متمایل شوند، سوم قشر حامی نظام هم با مواجهه با حضور مداوم و یکطرفه اغتشاش گران در خیابان ها دچار نا امیدی شده و از حمایت از نظام دست بردارند و در نتیجه دستگاه های امینتی بویژه نیروهایی یک مأمور به مواجهه مستقیم با اغتشاش گران هستند دچار ترس شده و صحنه را برای تحقق تظاهرات ملیونی خالی کنند همانطور که ملاحظه شد تمام راه ها برای تحقق دال تظاهرات بزرگ به حضور یکطرفه اغتشاش گران در خیابان.
منتهی میشود و از همین رو سعی کردهاند دستگاه های امنیتی را به این نتیجه برسانند که تجمع متقابل حامیان نظام باعث ایجاد دو قطبی شده و در ثانی این بار برخلاف دفعات قبل تاثیری در جمع شدن فتنه ندارد، در مورد ایجاد دو قطبی که در یادداشت اول توضیح داده شد اما در مورد تاثیر مقابله با فتنه باید گفت تنها تاثیر تجمع دفع آنی فتنه نیست بلکه جلوگیری از تغییر محاسباتی و در نتیجه تغییر در کنش اقشار مختلف جامعه از نتایج برگزاری تجمع ملیونی حامیان نظام است بویژه آنکه مردم ملاحظه کنند جمعیت تجمع جریان انقلاب چندین برابر بیشتر از مخالفان است البته در صورت فروکش کردن تجمعات مخالفین و شکست فراخوان ۲۰ مهر تجمع جریان انقلاب نیز به صلاح نیست.
نورنیوز