سایر رسانهها: در پی فوت «مهسا امینی» دختر جوان سقزی، جریانهای سیاسی و رسانهای غربی و منطقهای که سالهاست فعالانه علیه ایران اقدام به کنشگری میکنند، بر شدت فعالیتهای خود افزودهاند و سعی داشتهاند با روایتسازی و طرح گزارههای مختلف در مورد این مسأله و دیگر موضوعاتی که در ادامه راه ایجاد شدند، به نوعی زمینه و شرایط لازم و کافی جهت تداوم بخشی به برخی اغتشاشات در داخل ایران را فراهم کنند.
در این چهارچوب به طور خاص، دولت ایالات متحده آمریکا و البته عربستان سعودی، تحرکات پیدا و پنهان فراوانی را در مدت اخیر علیه کشورمان داشتهاند. در واقع این دسته از کنشگران جدای از اقدامات مستقل خود، جریانهای رسانهای تحت حمایتشان را نیز تا حد زیادی علیه ایران و شکلدهی به روند تحولات این کشور بسیج کردهاند.
با این همه، نکته جالب توجه در مورد فعالیتهای این دسته از کنشگران این است که آنها رویهها و سیاستهایی را در مدت اخیر علیه ایران در پیش گرفتهاند و دست روی مسائلی علیه کشورمان گذاشتهاند که خود با عملکردی سیاه و غیرقابل قبول در چهارچوب آنها رو به رو بودهاند. در این رابطه به طور خاص میتوان به دو حوزه «حقوق بشر» و البته «حقوق زنان» اشاره کرد.
ایالات متحده آمریکا و مواجهه با چالش نقض فاحش حقوق زنان
خشونت علیه زنان در اشکال مختلف آن، یکی از مسائل و موضوعاتی است که به زعم بسیاری از اندیشکدهها و کارشناسان، به یک نگرانی فزاینده و بغرنج در ایالات متحده آمریکا تبدیل شده است. با این حال، نکته قابل توجه در این میان این است که فرهنگِ حاکم بر آمریکا تا حد زیادی اعمال خشونت علیه زنان را امری بیاهمیت جلوه میدهد.
طبق تحقیقاتی که توسط برخی نهادهای دانشگاهی انجام شده، استفاده از تصاویر زنان در تبلیغات تلویزیونی، هرزهنگاریها، فیلم و موزیک ویدئوها (استفاده از زنها به عنوان قربانی جنسی)، حمایت از خشونت علیه زنان را به نحوی آشکار افزایش میدهد. در همین راستا در مطالعهای که در سال ۲۰۰۸ انجام شده، مشخص شد که نزدیک به ۲ هزار آگهی چاپ شده از ۵۸ مجله معروف در ایالات متحده آمریکا، در بیش از ۵۰ درصد موارد، از زنان به عنوان اشیای جنسی در تبلیغات خود استفاده کردهاند و حتی در ۱۰ درصد از این تبلیغات نیز زنان به عنوان «قربانی» ظاهر میشوند.
عمده مباحث مربوط به این مجلات که زنان به عنوان «شی جنسی» در آنها به نمایش گذاشته شدهاند، با محوریت مد و جوانان بودهاند. این تبلیغات، زنان را در موقعیتها و شرایطی برگرفته از پورنوگرافی نشان میدهند. در بخش دیگری از مطالعات انجام گرفته، عنوان شده است که اغلب زنان در آمریکا گمان بر این دارند که تجاوز جنسی در فرهنگ آمریکایی کاملا بیاهمیت است و تصویرسازی رسانهای هم به این امر کمک کرده است. در سال ۲۰۱۶ نیز مطالعه دیگری نشان داد که شبکههای تلویزیونی آمریکایی با استفاده ابزاری از زنان، افکار منفی علیه این گروه جنسی را بیش از پیش افزایش دادهاند.
بر اساس آمارهای مرکز کنترل و پیشگیری از بیماریهای عفونی آمریکا و همچنین موسسه ملی دادگستری در سال ۲۰۱۱، اینطور عنوان شده که از هر ۴ زن آمریکایی، ۱ نفر از حداقل یک تجربه تجاوز جنسی در دوران بزرگسالی رنج میبرد. در سال ۲۰۰۵ نزدیک به ۱۱۸۱ زن توسط شریک جنسی خود به قتل رسیدند و بر اساس گزارشی که در سال ۲۰۰۷ منتشر شده نیز مشخص شده که در حدود ۶۴ درصد از قتلهای زنان توسط شریک زندگی یا یکی از اعضای خانوادهشان انجام شده است.
بر اساس گزارش مرکز ملی پیشگیری و کنترل آسیب زنان آمریکا، حدود ۴.۸ میلیون مورد تجاوز فیزیکی و یا جنسی در هر سال اتفاق میافتد و بیش از ۲۰ درصد زنان در این کشور به خاطر آسیبهای روحی، روانی و جسمی که به آنها وارد میشود، به دنبال درمان پزشکی میروند.
در سال ۲۰۰۶، عنوان شد که نزدیک به ۲۳۲ هزار و ۹۶۰ زن در ایالات متحده هدفِ تجاوز جنسی قرار گرفتهاند. این یعنی در یک روز نزدیک به ۶۰۰ زن مورد تجاوز واقع شدند. این موارد اکثرا هم به پلیس گزارش نشدهاند. این در حالی است که آمارهای ارائه شده از جانب اف بیآی در این زمینه بسیار کمتر بوده است. دلیل اصلی این مساله نیز این بوده که اغلب قربانیان بر این باور بودهاند که دستگاه قضایی و سازوکارهای قانونی در آمریکا قادر نیستند که هیچ حمایتی را از آنها انجام دهند.
بیشتر از همه زنان جوان، زنان کم درآمد و برخی از اقلیتهای نژادی در آمریکا، قربانی خشونت خانگی و تجاوز جنسی میشوند. از نظر سنی نیز بیشترین خطرات مربوط به خشونتهای خانگی، متوجه زنان ۲۰ تا ۲۴ساله میشود و زنان کمتر از ۲۴ سال بیشتر در معرض تجاوز جنسی قرار میگیرند.
وزارت دادگستری آمریکا تخمین زده که از هر پنج زن، یک زن در طول سالهای تحصیلی خود تجاوز جنسی را تجربه میکند و فقط کمتر از پنج درصد از این تجاوزها گزارش میشود.
در همین راستا گزارشی در سال ۲۰۱۴ منتشر و در آن گفته شده که بر اساس تخمین وزارت دادگستری آمریکا، تنها ۳۴.۸ درصد از موارد تجاوز جنسی به صورت رسمی گزارش شدهاند. مسالهای که عملا به حاشیه رانده شدن زنان به عنوان یک قشر اجتماعی در جامعه آمریکا را تأیید میکند.
طبق آمار ارائه شده از سوی FBI، تجاوزات جنسی گزارش شده علیه زنان در آمریکا در سال ۲۰۱۸.۱۲۷ هزار و ۲۵۸ مورد بوده است که از این تعداد موارد گزارش شده، ۳۳.۴ درصد منجر به دستگیری مجرم شده است. بر همین اساس، منابع متعدد دیگری درآمریکا تخمین میزنند که از هر هزار تجاوز، ۳۸۴ مورد آن به پلیس گزارش میشود، از این میزان، ۵۷ مورد منجر به دستگیری و ۱۱ مورد برای تعقیب قضایی در دستورکار قرار میگیرد. از این موارد هم ۷ مورد به محکومیت کیفری محکوم شده و ۶ مورد دیگر به حبس منتهی میشوند.
به طور کلی نکته قابل تأمل در مورد روند پدیده تجاوز جنسی علیه زنان در آمریکا این است که این روند کاملا رو به رشد بوده است. مسألهای که با آمار و ارقام ارائه شده از سوی خودِ دولت آمریکا در جدول زیر قابل تأیید است:
بر اساس جدیدترین ارزیابیهای نهادهای مسئول در آمریکا، زنان آمریکایی که در محدوده سنی ۱۸ تا ۳۴ سال هستند، با ۵۴ درصد، بیشترین قربانیان تجاوز جنسی در این کشور به شمار میروند. نکته قابل تأمل این است که ۱۵ درصد از قربانیان جنسی در آمریکا (از میان افراد مونث)، نوجوانانی هستند که میان ۱۲ تا ۱۷ سال سن دارند.
اینها تنها بخشهایی از آمار و ارقامی هستند که نهادهای مسئول در آمریکا و سازمانهای مردم نهاد، از روند تضییع حقوق زنان در این کشور ارائه میکنند. جالب اینکه همانطور که پیشتر گفته شد، چه دولت آمریکا و چه رسانههای این کشور، اقدامات فعالی را نیز جهت مقابله با این روند از خود نشان نمیدهند که همین مسأله، چالشها و جنایات و جرایم در این حوزه را سال به سال افزایش داده است.
در این نقطه یک سوال اساسی مطرح میشود و آن این است که چرا دولت آمریکا و رسانههای همراه با آن باید خود را در موقعیتی ببینند که به مثابه ناجی حقوق زنان در ایران ظاهر شوند؟ به نظر میرسد در این رابطه، اهداف و منافع سیاسی، غلبه دارند و مساله زنان ایرانی برای واشینگتن صرفا یک اهرم است. همانطور که در روزهای اخیر شاهد فعالیتهای قابل توجه دیگر اهرمهای منطقهای آمریکا، رژیم صهیونیستی و سعودیها در قالبهایی نظیر تشدید تحرکات گروهکهای تجزیه طلب علیه ایران نیز بودهایم.
عربستان سعودی و ریاکاری در مسأله حقوق بشر
یکی دیگر از کنشگرانی در قالب تحولات اخیر ایران، جنب و جوش پشت پرده زیادی ر ا از خود نشان داده، عربستان سعودی است. کشوری که سالها حاکمان آن به نقض فاحش حقوق بشر، اقتدارگرایی و به حاشیه راندن زنان از محیط و فرصتهای اجتماعی مشهور بوده است.
البته که این کشور در سالهای اخیر در چهارچوب مواردی نظیر قتل «جمال خاشقچی» روزنامهنگار سرشناس عربستانی که توسط عوامل رژیم سعودی در کنسولگری عربستان در استانبول ترکیه، تکه تکه شد نیز هدفِ انتقادات گستردهای قرار گرفته است. مسألهای که به یک بحران تمام عیار برای این کشور و به طور خاص «محمد بن سلمان» ولیعهد رژیم عربستان که به ادعان سازمان سیا، چهره اصلی پشت پرده این قتل بوده، تبدیل شد.
البته که جنایات ضدحوقوق بشری رژیم سعودی به همین نقطه ختم نمیشود. این کشور در سالهای اخیر تا حد زیادی به دلیل اعدامهای دسته جمعی افراد، با انتقادات گسترده نهادهای حقوق بشری رو به رو بوده است. در این راستا، بر اساس آمارهای رسمی، در سال ۲۰۱۶، رژیم عربستان ۴۷ نفر را در قالب اعدام دسته جمعی از بین برد.
جالب اینکه اغلب افراد اعدام شده نیز از جانب رژیم سعودی به اتهام تروریست بودن مستحق مجازات مرگ شناخته شده بودند. در میان اعدام شدگان، «آیت الله نمر» روحانی سرشناس شیعه عربستانی نیز حضور داشته است. این قتل عام در نوع خود بزرگترین قتل عامی بوده که پادشاهی سعودی از سال ۱۹۸۰ میلادی شاهد بوده است. البته که نهادهای حقوق بشری معتقدند که شمار افراد اعدام شده به مراتب بیشتر بوده و رژیم عربستان اجازه افشای دقیق اطلاعات آنها را نمیدهد.
سال ۲۰۱۹ نیز رژیم عربستان اقدام به اعدام دسته جمعی ۳۷ نفر کرد که از میان آنها ۳۲ نفر شیعه بودهاند. نهادهای حقوق بشری از حضور یک نوجوان ۱۶ساله میان اعدامشدگان نیز خبر دادهاند. متاسفانه اجساد ۳۳ نفر از اعدامشدگان هم به خانوادههای آنها تحویل داده نشده است. مسألهای که به زعم بسیاری از ناظران و تحلیلگران به دلیل ترس این رژیم از اعتراضات احتمالی شیعیان عربستانی بوده است.
و در نهایت، سال ۲۰۲۲ را باید نقطه اوج جنایتهای رژیم سعودی در اعدام دسته جمعی افراد دانست. متأسفانه در این سال این رژیم اقدام به اعدام همزمان ۸۱ نفر کرد که عمده آنها نیز طبق معمول از اقلیت شیعیان این کشور بودهاند. این جنایت در نوع خود بیسابقهترین اعدام دسته جمعی در کل تاریخ سعودی بوده است. مسألهای که در زمان خود با اعتراضات جدی نهادهای حقوق بشری نیز رو به رو شده است. جرم تمامی افراد اعدام شده نیز مخالفت با دستور کارهای رژیم سعودی و انجام به اصطلاح اقدامات تروریستی عنوان شده است. بهانهای که هر مرتبه جهت انجام قتل و عامهای دسته جمعی رژیم سعودی از آن استفاده میشود.
* «واشینگتن پست» در گزارشی با اشاره به اقدام عجیب دولت عربستان در اعدام دسته جمعی ۸۱ نفر در یک روز (در سال ۲۰۲۲)، به طور خاص به این نکته اشاره کرده که این اقدام، علی رغم وعدههای مسوولان سعودی جهت بهبود وضعیت حقوق بشر در کشورشان انجام شده است. با این حال، روند اعدامهای انجام شده توسط رژیم عربستان سعودی در سال ۲۰۲۲، چیزی بیش از دو برابر سال ۲۰۲۱ بوده است.
در این راستا، جدای از نقض فاحش حقوق بشر در جامعه عربستان از سوی رژیم سعودی و انجام سرکوبهای گسترده از سوی آن، موضوع حقوق زنان، از جمله مسائلی است که به تازگی توجه بسیاری از ناظران و تحلیلگران مسائل عربستان را به خود جلب کرده است.
از این رو، به تازگی و پس از سفر ماه جولای «جو بایدن» رئیس جمهور آمریکا به عربستان سعودی و دیدار او با محمد بن سلمان در شهر جده که با انتقادات گسترده نخبگان و افکار عمومی آمریکا از بایدن نیز همراه بود (به دلیل اینکه بایدن در ابتدای ریاست جمهوری خود قول داده بود که بن سلمان و رژیم عربستان را به دلیل دستداشتن در قتل جمال خاشقچی به موجودیتهایی مطرود در عرصه بینالمللی تبدیل کند)، رژیم عربستان احکام سنگین و بیسابقهای را علیه دو زن عربستانی به جرمی عجیب صادر کرد.
جرمِ «سلما الشهاب» و «نورا بنت سعید القحطانی» دو زن عربستانی که خود مادر چند فرزند نیز هستند، این بوده که در قالب چند توئیت، به انتقاد از سیاستهای دولت عربستان و شخص محمد بن سلمان پرداختهاند. رژیم سعودی و دستگاه قضایی آن نیز این افراد را به ۳۴ و ۴۵ سال حبس محکوم کرده است.
* «نورا بنت سعید القحطانی»، زن عربستانی که به دلیل توئیت زنی انتقادی علیه رژیم سعودی به ۴۵ سال حبس محکوم شده است.
در این رابطه، «یوون ریدلی» نویسنده و تحلیلگر زنِ سرشناس انگلیسی میگوید که «شاید یک تویئتزنی برای زنان در برخی کشورهای جهان، اقدامی ساده باشد که تنها چند ثانیه وقت میگیرد. با این حال، انجام این اقدام برای زنان عربستانی گاه تا ۴۵ سال حبس را به همراه دارد.» البته که جدای از زنان عربستانی، گزارشهای مختلفی در مورد مردان عربستانی و صدور احکام مشابه علیه آنها نیز منتشر شده است.
*مقاله «یوون ریدلی» نویسنده و خبرنگار سرشناس انگلیسی گه با اشاره به احکام سنگین رژیم عربستان برای سلما الشهاب و نورا بنت سعید القحطانی، به طور خاص به طرح این سوال پرداخته که چرا مدعیان حقوق بشر در جهان به دفاع از حقوق این دو زن عربستانی و دیگر زنان عربستانی نمیپردازند و خود را در کنار آنها قرار نمیدهند؟
یکی دیگر از مسائلی که به ویژه در مدت اخیر در عربستان سعودی اتفاق افتاده و به جلوهای عینی از رویه دولت این کشور در نقض حقوق بشر تبدیل شده، صدور حکم اعدام برای سه شهروند عربستانی به جرم این بوده که حاضر نشدهاند خانه و کاشانه خود را که در مسیر پروژه جنجالی محمد بن سلمان موسوم به احداث شهر هوشمند «لاین» بوده، رها کنند و نسبت به این مساله دست به اعتراض زدهاند. البته که شمار دیگری از افراد، از قبایل و طوایف مختلف عربستان سعودی نیز به دلیل این پروژه جنجالی و آسیب رسیدن به خانهها و شیوه زندگیشان، با تهدیدات فزایندهای از سوی رژیم عربستان رو به رو هستند و تاکنون گزارشهای مختلفی نیز از این موضوع در رسانههای خبری مختلف منتشر شده است.
*گزارش پایگاه خبری میدل ایست آی از اقدام رژیم عربستان سعودی در محکوم کردن ۳ تن از اعضای قبایل و طوایف عربستان به مرگ، به دلیل مقاومت در ترک نکردن خانه و کاشانه خود که در مسیر پروژه نئوم و شهر هوشمند لاین قرار دارند. مسالهای که انتقادات بین المللی گستردهای را از دولت عربستان و دستگاه قضایی آن برانگیخته است.
حال با توجه به آنچه تاکنون تنها به عنوان بخشی از رویههای ضد حقوق بشری دولت عربستان گفته شد، میتوان به این نکته پِی برد که تا چه اندازه کنشگریهای رژیم سعودی در مورد تحولات اخیر ایران، منفعت گرایانه و به دور از آنچه حمایت از حقوق بشر خوانده میشود، است. در این چهارچوب، عربستان سعودی، بازوی رسانهای فارسی زبان خود یعنی شبکه «ایران اینترنشنال» (مستقر در لندن) را به خط مقدم حملات رسانهای و تبلیغاتیاش علیه ایران و ایجاد ناامنی و اغتشاش در این کشور تبدیل کرده است.
در این راستا، ایران اینترنشنال با روایتسازیها و اقدامات تحریکآمیز خود، عملا کارزاری از اطلاعات غلط و انحرافی را علیه ایران به راه انداخته و سعی دارد از این طریق تا جای ممکن، جاهطلبیهای رژیم سعودی علیه ایران که در طول چند سال اخیر در عرصه میدانی امکان تحقق پیدا نکردهاند را در قالب به اصطلاح «برسازیِ رسانهای واقعیتهای ایران» (واقعیتهای تحریف شده)، به پیش برد.
نباید فراموش کرد که آنچه اکنون در قالب روی دیگر سکهی اعتراض یعنی اغتشاش در ایران شاهد هستیم، صرفا معطوف به مساله حجاب و موضوعات شبیه به آن نیست بلکه برعکس، این موضوعات صرفا پوششی برای دستورکارهایی هستند که قدرتهای غربی و متحدان منطقهای آنها علیه ایران دنبال میکنند.
در این رابطه به طور خاص «دیوید میلر» استاد سابق دانشگاه بریستول بریتانیا (که به دلیل تحقیقات و اقدامات افشاگرانه خود علیه رژیم صهیونیستی از دانشگاه مذکور اخراج شد)، در موضعگیری تازهی خود تاکید میکند «آنچه اکنون در ایران قابل مشاهده است، تلاشهای هدفمند اسرائیل، عربستان سعودی و آمریکا، جهت تضعیف ایران به عنوان قلب و محرک اصلی مبارزه با امپریالیسم جهانی غرب است.» مسألهای که به وضوح نشان میدهد تا چه اندازه تحولات جاری در ایران و استخراج نتایج ملموس از آنها، برای قدرتهای غربی و رژیمهای متحد آنها در منطقه، به امری مهم تبدیل شده است.
ایلنا