سایر رسانهها: پیشنهاد جوزپ بورل مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا مبنی بر «اجرای کامل توافق 2015 و برداشته شدن کل تحریمها» و ارائه «متن تازهای برای برونرفت از بنبست مذاکرات احیای برجام» را باید با توجه به وضعیت کنونی بازیگران طرف مذاکره سنجید. در شرایط کنونی نظام بینالملل، وضعیت جمهوری اسلامی ایران نسبت به قبل تفاوت زیادی کرده است. اگر بخواهیم ایران را از منظر یک بازیگر مهم طرف توافق در نظر بگیریم، درخواهیم یافت که وضعیت فعلی آن نسبت به سال 2015 و حتی در قیاس با زمان شروع مذاکرات احیای برجام، متفاوتتر شده است.
ایران دیگر مانند گذشته، اضطرار احیای برجام را ندارد و تاکنون هم نشان داده که با وجود بازتمدید تحریمها، احیا نشدن برجام و اساساً عدم اجرای تعهدات از سوی امریکا، کار خود را پیش خواهد برد؛ نفت میفروشد، تجارت میکند و روابط خوبی با روسیه، ترکیه، همسایگان و کشورهای آسیای میانه برقرار کرده است. از همینرو جمهوری اسلامی اضطراری نمیبیند که به هر قیمتی برجام را احیا کند. هرچند رویکرد دولت هم از ابتدا این نبوده که به هر قیمتی این کار را انجام دهد.
در چنین شرایطی برای جمهوری اسلامی بهتر این است که روی شروط تعیین شده خود بایستد. شروطی که منطقی، قانونی و البته بسیار حداقلی است. ایران بارها از خود حسننیت نشان داده و در برابر خواستههای طرفین مذاکره انعطافپذیر هم بوده است. هنوز بسیاری از تعهدات برجامی خود را در قبال آژانس انجام میدهد و حتی از بسیاری از شروط خود کوتاه آمده است. با وجود این هنوز هم بسیاری از شروط اصلی ما از سوی امریکا پذیرفته نشده است. هنوز طرف مقابل مدعی پروندههای ادعایی است، بسیاری از تحریمها را لغو نکرده و حتی صحبتی هم در مورد آن به میان نیاورده است. اگر قرار بر این باشد که ایران تعهدات خود را اجرایی کند، باید به صورت عینی و ملموس منافعی را نیز عاید شود. اما امریکا با تحریمهای اولیه و ثانویه، اجازه این کار را نمیدهد و هنوز تضمین و ضمانت اجرایی هم نداده است.
علت اصرار ایران برای توافق مطلوب چیست؟
آنچه که در فضای مجازی در حال انتشار است و خبر از عدم تمایل ایران برای احیای برجام را میدهد، کاملاً نادرست است. ما مذاکره کردهایم و قصد احیای برجام را داریم اما شروطی را هم برای تأمین منافع ملی خود قرار دادهایم و در عین حال وضعیت ما آنچنان اضطراری نیست که به خاطر یک میلیون بشکه نفت هم که شده به همه تعهدات خود عمل کنیم.
از سوی دیگر، امریکا هم در شرایط جدید بینالمللی در وضعیتی قرار گرفته که راهی جز توافق با ایران برای آنچه مهار کردن برنامه هستهای میخواند، ندارد. چون گزینه جایگزینی ندارد و وضعیت نظام بینالملل هم حکم میکند که نتواند ایران را تهدید کند. امریکا اساساً در زمانی که موضوع بحران اوکراین و مهار چین در تایوان وجود دارد و هنگامی که نیروهای خود را از منطقه خارج میکند اساساً نمیتواند گزینه دیگری جز برجام را در قبال ایران دنبال کند. او میداند که افزایش تحریمها هم کارساز نیست. چرا که تجربه کرده است که ایران چگونه مقاومت میکند و زیر همین فشار حداکثری توانسته توانایی موشکی و هستهای و منطقهای خود را بالا برده و تبدیل به قدرت مهم پهپادی شده و حالا هم به صادرات فناوری دفاعی روی آورده است. پس بهترین و آسانترین و کم هزینهترین راه برای امریکا، توافق با ایران است. اما توافق مدنظر امریکاییها با توافقی که ما قصد انجام آن را داریم متفاوت است.
در این وضعیت شاید خیلیها بگویند که ایران تصمیمی برای برگشت به برجام ندارد؛ اینگونه نیست. دعوا بر سر برجام نیست بلکه بر سر برجامی بحث است که امریکا و ایران متفاوتتر از هم میخواهند. ایران همان برجام 2015 به انضمام شرط تضمین و راستیآزمایی را میخواهد اما امریکا با رد درخواست منطقی ایران، به دنبال مسیر جدیدی است. به دنبال این است که ایران را بیشتر ضعیف کند و چوبی لای چرخ اقتصادمان بیندازد.
پیشنهاد بورل کاری از پیش نمیبرد
در این میان بازیگر سومی هم وجود دارد که اروپا است. اروپا بشدت به دلیل بحران پیش آمده در اوکراین ضعیف شده و به نفت و گاز ایران نیاز مبرم دارد و به همین دلیل به دنبال ثبات در منطقه خاورمیانه است. از همین رو اروپا مایل است که برجام احیا شود اما از اراده مستقلی برخوردار نیست و این سعی دارد که نقش میانجی را ایفا کند. اما باز هم نمیتواند میانجیگری مستقلانه کند چراکه در نهایت این میانجیگری به نفع امریکا تمام میشود. بنابراین پیشنهاد جدیدی که از سوی جوزپ بورل مطرح شده به نظر نمیرسد کاری از پیش ببرد. اگرچه شاید به صورت خیلی محدود شرایط ایران را پذیرفته و عقبنشینی کرده باشند اما نهایتاً به نظر نمیرسد تفاوت آنچنانی در توافق اتفاق بیفتد.امریکا راهی جز توافق با ایران ندارد اما در عین حال به دنبال تضعیف ایران است و میخواهد توافق مطلوب خود را تحمیل کند. همین که این کشور حاضر به برداشتن ابزار فشار تحریم از روی ایران نیست، گواه این گزاره است.
اگر برجام در نهایت، شکست بخورد بازنده اصلی امریکاست. اما با این حال، بازی مقصرنمایی راه میاندازد که فشار افکار عمومی را روی ایران بیاورد و نشان دهد مقصر ایران است و آن را وادار کنند تا تن به خواستههای امریکا بدهد و برجام مطلوب آنها را بپذیرد.
در حال حاضر شرایط نظام بینالمللی به گونهای نیست که راضی باشیم توافق پاره شدهای را که بر منطق 7 سال قبل امضا شده به هر قیمتی خریداری کنیم و چون امریکا راهی جز توافق ندارد اصلاً به ضرر ما نخواهد بود که روی شروط خود پافشاری کنیم. ما میتوانیم امریکا را وادار به پذیرفتن شروط خود کنیم و گزینههای مشروعی در این باره در اختیار داریم که میتوانند در راستای تأمین منافع ملی ما و برای وادار کردن امریکا برای پذیرش شروط ایران کارکرد داشته باشد. بورل که از سوی اروپاییها نامهنگاری میکند، خیلی تمایل دارد که بهخاطر بحران انرژی، «برجام» احیا شود و کشورهای اروپایی دسترسی دوباره به بازار نفت و گاز ایران پیدا کنند. اما بورل، به خیال خود میخواهد وارد بازی مقصرنمایی به همراهی امریکا شود و ایران را وادار به پذیرش خواستههای این کشور کند. این راه هم چارهای برای احیای برجام نخواهد بود.
روزنامه ایران