نورنیوزـ گروه سیاست: پایگاه خبری یونایتد ورلد اینترنشنال بهطور ویژه سابقه همکاری آمریکا با سه فرقه فتو (جنبش تروریستی فتحالله گولن)، فالونگونگ و گروهک تروریستی منافقین را بررسی کرده است. در بخشی از این مقاله آمده است چنانچه واشنگتن به همکاری خود با فرقهها ادامه دهد، سرنوشتش شبیه آن کسی خواهد بود که سگی را برای حمله به دیگران تربیت میکند، اما آن سگ سرانجام پای صاحبش را گاز میگیرد. آنچه در ادامه میآید، متن کامل این مقاله است.
ایالات متحده آمریکا نخستین کشوری بود که توسط فرقهها ساخته شد. نمایندگان تبعیدیهای اروپایی پروتستان در این جهان جدید اقامت گزیدند تا «شهر برفراز تپه»، آرمانشهر هزارهگرایانه پروتستانی خود را بنا کنند. این ایده ادعایی برای ایجاد جامعهای جدید بود که قرار بود اصول آن در آینده به سایر ملتها تعمیم بیابد.
با گذشت زمان، پروتستانتیسم آمریکایی، از پنطیکاستالها گرفته تا شاهدان یهوه و مورمونها، به ابزار مهم قدرت نرم آمریکا تبدیل شدند.
بسیاری هنوز ماجرای اندرو برونسون، مبلغ مسیحیت انجیلی آمریکایی را که به اتهام جاسوسی در ترکیه بازداشت شده بود، به یاد میآورند. طی تحقیقات، حقایقی مبنیبر ارتباط وی با شبکه نفوذ مورمونها در ترکیه که به سرویسهای اطلاعاتی آمریکا نیز متصل بود، آشکار شد.
با این حال، فقط فرقههای آمریکایی سراسر جهان نیستند که میتوانند ابزاری برای نفوذ آمریکا باشند؛ بلکه روال معکوس آن مرسوم شده؛ به این شکل که آمریکا بهطور فزایندهای با فرقهها و گروههای فرقهگون که هدفشان سرنگونی نظام کشورهای مختلف بوده، همکاری کرده است. درعینحال، بعضی مواقع تشخیص اینکه کدام یک از دیگری استفاده میکند، دشوار است.
فتو و سازمان سیا
در جولای 2016 کودتایی نافرجام در ترکیه اجرا شد. پوتچیستها که سازمانی زیرزمینی در ارتش ایجاد کرده بودند، قصد نابودی رهبری کشور از جمله رئیسجمهور، رجب طیب اردوغان را داشتند؛ ولی وطنپرستان و کمالیستها از آنها حمایت نکردند و نقشه شورشیان با شکست مواجه شد. مقامات ترکیه پس از آغاز تحقیقات اعلام کردند که «جنبش تروریستی فتحالله گولن (فتو)» پشت این کودتا بود.
به گفته مقامات ترکیه، جنبش گولن همچنین عامل پشتپرده در ترور آندره کارلوف، سفیر روسیه، در سال 2016 بوده است؛ اقدامی که با هدف جلوگیری از عادیسازی روابط روسیه و ترکیه انجام شد. این حمله به حزب تروریستی «کارگران کردستان» نیز ارتباط داشت.
پیشازاین، جنبش گولن در پرونده مشهور «ارگنکون» در اوایل دهه 2000 میلادی نقش داشت. همانطور که روزنامه نیویورک تایمز نوشته بود: «در سال 2005، سالها قبل از آغاز محاکمهها، مردی وابسته به جنبش گولن در یک مجلس میهمانی در استانبول به اریک اس. ادلمن، سفیر وقت آمریکا، نزدیک میشود و یک پاکت نامه حاوی یک سند دستنویس را به وی تحویل میدهد. این سند نشاندهنده طرحی برای یک کودتای قریبالوقوع بود.»
هدف ارگنکون تضعیف ارتش ترکیه و از بین بردن علقه وطنپرستی آن بود.
گولن در اوایل دهه 2000 تقریباً به یک کنشگر دارای قدرت بازدارنده ترکیه تبدیل شده بود و بهعنوان متحد حزب حاکم عدالت و توسعه عمل میکرد؛ اما قدرت آن پس از سال 2013 کاهش یافت. سازمان وی، برخلاف تصویری که بهعنوان یک سازمان متعهد به اصول پاکدینی و ارزشهای انسانی از خود ارائه میداد، همچون شبکهای متشکل از پیروان او عمل میکرد. کودتای 2016 نشان داد که در پشت این شعارها، «دولت موازی» قرار دارد.
علیرغم تلاش هواداران گولن برای ترسیم چهرهای اجتماعی، آموزشی و دمکراتیک از جنبش او، در واقع آن فرقهای است شدیداً دچار کیش شخصیت که شبیه به شبکههای مخفی عمل میکند. این سازمان توسط ترکیه، جمهوری قبرس شمالی، پاکستان، شورای همکاری خلیج فارس و سازمان همکاری اسلامی به عنوان سازمان تروریستی شناخته میشود.
زمان کودتا، فتو از ایالات متحده اداره میشد. خود گولن در سال 2002 گرینکارت دریافت کرد و از آن زمان، وی در ایالات متحده زندگی کرده است. جالب اینجاست که افبیآی و وزارت امور خارجه مخالف اقامت گولن در ایالات متحده بودند؛ اما سازمان سیا به اسکان او در آنجا رأی داد.
گراهامای. فولر ، معاون سابق شورای اطلاعات ملی سازمان سیا، جورج فیداس، رئیس سابق سیا و مورتون آبراموویتز، سفیر پیشین آمریکا در ترکیه، نامههایی را برای حمایت از گرینکارت گولن تنظیم کردند. ترکیه اکنون حکم دستگیری فولر را صادر کرده و به دنبال استرداد گولن است و آنها را متهم به سازماندهی کودتا میکند.
استرداد گولن مسئله مهمی است که به روابط آمریکا و ترکیه آسیب زده است. بااینحال، آمریکاییها از استرداد رهبر این سازمان اسلامگرایانه امتناع میورزند. بسیاری از طرفداران گولن، از جمله خود گراهام ای. فولر، به احتمال زیاد مخالف احتمال آشتی بین ایالات متحده و رهبری فعلی ترکیه هستند.
سازمان گولن امتیاز 156 مدرسه در ایالات متحده دارد. وی با دولتمردان ایالات متحده از جمله بیل و هیلاری کلینتون ارتباط دارد. گولنیستها به شدت در ایالات متحده و غالباً روی دموکراتها سرمایهگذاری میکنند.
فالون گونگ: پروپاگاندا علیه دولت چین
پایگاهخبری محافظهکار اپوکتایمز طی چند سال گذشته در ایالات متحده بسیار محبوب شده است. از دید یک شهروند عادی آمریکایی، این پایگاه تمام ویژگیهای رسانههای حامی ترامپ را دارد: محافظهکار بودن و بالأخره استقرار در نیویورک.
اخیراً این رسانه فعالانه درحال انتشار این تئوری توطئه است که ادعا دارد ویروس کرونای جدید در آزمایشگاههای بیولوژیکی چین ساخته شده است. حتی هفته گذشته این رسانه یک شماره از روزنامه اپوکتایمز را که حاوی انواع تبلیغات ضدچینی بود، رایگان در ایالات متحده و کانادا توزیع کرد.
بااینحال، برخلاف رسانههایی مانند برتبارتنیوز، نمایندهای از جریان ذینفوذ پروتستانهای سفیدپوست یا جامعه یهودیان محافظهکار پشتپرده از آن حمایت نمیکنند. اپوکتایمز، بازوی رسانهای فرقه فالونگونگ است، جنبشی گورومحور با جهتگیریهای سیاسی و جزو سازمانهای ممنوعه در چین است. امپراتوری رسانهای این جنبش در سال 2003 به بزرگترین دستگاه خبری چین در خارج از مرزهای این کشور تبدیل شد.
با رویکارآمدن دونالد ترامپ در آمریکا و شدتگرفتن ادبیات تندوتیز ضدچینی وی، طرفداران این فرقه بهسرعت شروع به نفوذ در بین مخاطبان انگلیسیزبان کردند. امروز گروه رسانهای اپوک شامل روزنامه اپوکتایمز و شبکههای تلویزیونی انتیدی است.
انبیسی نیوز در سال 2019 گزارش داد که اعضای سابق فرقه فالونگونگ معتقدند که پایان جهان در حال نزدیک شدن است. آنها معتقدند که «کمونیستها» به نوعی جهنم فرستاده میشوند و ترامپ متحدی در مبارزه با کمونیسم است.
در سال 1999، دولت چین فعالیت فالونگونگ را ممنوع اعلام کرد. در آن زمان، این فرقه هزاران پیرو در سرتاسر چین داشت که اعتقاد به قریبالوقوعبودن آخرالزمان، آمدن بیگانگان، تمارین ویژه معنوی و سرسپردگی بیقیدوشرط به رهبر فرقه، لی هونگ ژی داشتند.
فالونگونگ تمام مشخصات یک جنبش فرقهای تمامیتخواه را دارد و بسیار شبیه به فرقه ژاپنی اومشینریکیو، یکی دیگر از فرقههای هزارهگرای آسیایی است که اعضای آن در سال ۱۹۹۵ حملهای مرگبار در متروی توکیو با استفاده از گاز سارین را ترتیب دادند.
استیو بانون، استراتژیست ارشد پیشین کاخ سفید، با همراهی فالون گونگ، فیلمی تبلیغاتی علیه دولت چین را با عنوان «پنجههای اژدهای سرخ» ساخته است.
مجاهدین خلق: «تروریستهای خوب»
نمیتوان از ارتباط قوی دولت آمریکا با فرقهها نوشت و به سازمان مجاهدین خلق ایران اشاره نکرد. این گروه در حالی خود را جنبش سیاسی چپگرا معرفی میکند که مدتهاست به یک کیش شخصیت حول رهبر این گروه، مریم رجوی، تبدیل شده است.
مجاهدین خلق در دهه 1960 ایجاد شد. در دهه 1970 اعضای آن چندین اقدام تروریستی علیه آمریکاییها در ایران ترتیب دادند. آنها ابتدا در سال 1979 از انقلاب اسلامی حمایت کردند؛ اما سپس با روحانیت اسلامی مخالفت کردند و کارزار ترور را آغاز کردند.
از جمله قربانیان ترور مجاهدین خلق، محمدعلی رجایی، دومین رئیس جمهور ایران و محمدجواد باهنر، نخست وزیر، در سال 1980 بودند. در مجموع، دهها نفر از مقامات عالیرتبه ایرانی بهدست اعضای مجاهدین خلق کشته شدند.
در جریان جنگ ایران و عراق، مجاهدین خلق با خیانت به ایران، همراه با صدام حسین و در جبهه او جنگید. پس از حمله آمریکا به عراق در سال 2003، اعضای مجاهدین که در پایگاهی در عراق مستقر بودند، تحت حفاظت آمریکاییها قرار گرفتند.
ایالات متحده از سال 1997 تا 2012 سازمان مجاهدین خلق را بهعنوان یک سازمان تروریستی بهرسمیت میشناخت. در سال 2009، مؤسسه رند در گزارشی که به سفارش دولت آمریکا تهیه شده بود، اعلام کرد: «مجاهدین خلق حائز بسیاری از خصوصیات متعارف یک فرقه، مانند نظارت شدید بر نیروها، مصادره داراییها، کنترل جنسی (از جمله طلاق اجباری و ممانعت از ازدواج)، انزوای عاطفی، کار اجباری، ممانعت از خواب، بدرفتاری جسمی و محدودیت خروج است.»
در سال 2012، سیمور هِرش، روزنامهنگار برنده جایزه پولیتزر، افشا کرد فرماندهی عملیات ویژه آمریکا بین سالهای 2005 تا 2009 ، یعنی زمانیکه مجاهدین خلق در ایالات متحده یک سازمان تروریستی محسوب میشده است، به شبه نظامیان این گروه آموزش نظامی میداده است.
در سال 2016، ایالات متحده هزینه جابجایی سه هزار عضو مجاهدین خلق را از عراق به آلبانی، کشوری در شبهجزیره بالکان با سرسپردگی کامل به واشنگتن، پرداخت.
جان بولتون، مشاور امنیت ملی سابق رئیسجمهور آمریکا و رودی جولیانی، دوست نزدیک و وکیل شخصی ترامپ، در موقعیتهای مختلف به رهبری مجاهدین خلق مشاوره میدادند.
مجاهدین خلق شبانهروز مشغول جنگ اطلاعاتی علیه ایران هستند، احتمالاً از جانب دستگاه اطلاعات آمریکا. بااینحال، پروپاگاندای مجاهدین خلق نهتنها ایران بلکه ایالات متحده را نیز هدف قرار داده است. این تشکیلات با لابیگریخود شدیدترین سیاستها را علیه ایران اعمال میکند.
«حشمت علوی» ساختهوپرداخته چنین تشکیلاتی است: گروهی از فعالان رسانهای مجاهدین خلق که با نام مستعار مطالبی را برای رسانههایی همچون فوربز، دیپلمات، هیل، دیلیکالر، فدرالیست و نسخه انگلیسی وبسایت العربیه نوشتهاند. از یکی از مقالاتی که توسط این تیم نویسندگان نوشته شده، توسط کاخ سفید برای توجیه تحریمهای جدید ضد ایرانی استفاده شد.
همچنین اطلاعاتی وجود دارد مبنی بر اینکه مجاهدین خلق به رودی جولیانی پول پرداخت کردهاند.
مجاهدین خلق و تشکل وابسته به آن، شورای ملی مقاومت ایران، آشکارا از تغییر نظام در ایران حمایت کردهاند و قول ایجاد دموکراسی و حاکمیت قانون را دادهاند؛ این در حالیست که درون خود مجاهدین خلق، یک نظام تمامیتخواه به معنای حقیقی وجود دارد و اعضای فرقه تحت کنترل مداوم رهبری هستند و کل زندگی آنها برایشان برنامهریزی میشود.
فتو، فالونگونگ و مجاهدین خلق برای مبارزه با دولتهای مشروع در سراسر جهان با آمریکا همکاری میکنند. در عین حال، آمریکا هیچ احساس شرمی در استفاده از سازمانهایی که ساختارشان مطابق اصول دموکراسی یا کرامت انسانی نیست، ندارد و منافقانه ادعا میکند که برای حقوق بشر میجنگد.
این واقعیت که ایالات متحده بهترین دوستان خود را در سه حوزه از مهمترین مناطق ژئواستراتژیک جهان را از میان فرقههای اقتدارگرا انتخاب کرده است، گویای مسائل زیادی درباره خود رهبری آمریکاست. از آن این نکته استنباط میشود که تنها فرقهگرایان مغزشوییشده هستند که میتوان از آنها برای قابلیت مقابله با حکومتهای مستقل مانند ترکیه، ایران و چین استفاده کرد. از سوی دیگر، معمولاً فرقهگرایان مایل به انجام هر کاری هستند و درخواست کمک آمریکاییها از آنها، نشان خطرناکی است.
هرچند همکاری با فرقهها یک شمشیر دولبه است. از یک سو آنها ابزاری برای امپریالیسم آمریکا هستند؛ اما از سوی دیگر، لابیگری، رشوهدادن به مقامات، فعالیت رسانهای ناسالم و پروبالدادن به بهاصطلاح کارشناسان فرقهها، عوامل تعیین کننده سیاست آمریکاست که همراستا با خطمشی این فرقههاست.
سیاست آمریکا در قبال ایران با بلندترشدن صدای متحدان مجاهدین خلق چه تغییری خواهد کرد؟ آیا واشنگتن میتواند با پکن به آتشبس برسد، وقتی فالونگونگ تصویری منفی از چین در ذهن هواداران ترامپ شکل میدهد. سیاست آمریکا در قبال ترکیه چه خواهد بود، وقتی دوستان فتحالله گولن و اعضای سرسپرده فرقه او دائماً در رسانههای آمریکایی ظاهر شوند و با ایدههای دوستانشان در سازمان سیا این رسانهها را تغذیه کنند؟
پاسخ این سؤالات روشن است. واشنگتن چنانچه به همکاری خود با فرقهها ادامه دهد، سرنوشتش شبیه آن کسی خواهد بود که سگی را برای حمله به دیگری تربیت میکند، اما آن سگ سرانجام پای صاحبش را میگیرد.
هابیلیان