نورنیوز - تریبون شما: اوایل هفته گذشته با انتشار فراخوانی عمومی از مخاطبین درخواست کردیم تا برای فراهم شدن زمینه گفتگو پیرامون شکل گیری رخدادهای اخیر در کشور و همچنین روش های جلوگیری از حوادث مشابه نظرات خود را با ما در میان بگذارند.
استقبال مخاطبین محترم خارج از تصور ما بود و گروه زیادی از هموطنان در داخل و خارج از کشور دیدگاههای خود را برای ما ارسال کردند.
ضمن تشکر فراوان از همه عزیزانی که در این فراخوان شرکت کردند، خلاصه نظرات ارسال شده که البته در پارهای موارد بخشهایی از آن بهدلیل طولانی بودن یا عدم امکان انتشار،حذف شده برای آگاهی سایر مخاطبین محترم به تدریج منتشر میشود.
انتشار این مطالب به معنی رد یا تأیید محتوای آن از سوی «نورنیوز» نیست.
بخش پنجم:
Ade:
اول عرض کنم باید برای کسانی که مثل فوتبالیستها و بازیگران و چهرههای سیاسی و... با دروغ به نفرت پراکنی اقدام کردند، راه جریمه سنگین و قانونی در نظر گرفت. باید نیازهای اولیه جوانها از لحاظ کار و تفریح که جوانان از بیکاری راه نیوفتن توی خیابان به هر بهانهای و در مدارس باید از مهد کودک از پیشرفتهای انقلاب به بچهها آموزش داده بشه و در خصوص دانشگاه باید هر مدت یکبار یک مشاور روانپزشک با دانشجویان از نظر خلق و خو تحت نظر باشن و در آخر از نیروی انتظامی باید حمایت بیشتر شود امنیت فقط با نیروی انتظامی محقق میشود. یاعلی
Afshin:
با سلام. در مورد علت نا آرامیهای اخیر یکی از عللی که به کرات نام برده شده انباشت نارضایتی بوده و میگویند حادثهای که برای مرحومه امینی رخ داد این نارضایتیها را به ناآرامی و اغتشاش تبدیل کرد. برخی هم مقصر را فضای مجازی، سلبریتیها شبکههای ماهواره و امثالهم ذکر کردهاند که البته اینها به تنهایی هیچگاه نمیتوانند علت بروز این پدیده باشند چراکه در همه کشورها شرایط مشابه ایران و بسیار آزادتر از آن هم وجود دارد اما مثلا ما نمیتوانیم بوسیله این ابزار در آمریکا یا کشورهای اروپایی و یا حتی عربستان اغتشاش گسترده پدید آوریم. سلبریتیها هم بر خلاف رهبران سیاسی هیچگاه جریان آفرین نیستند. راز محبوبیت سلبریتیها تشخیص جهت افکار عمومی و همراهی با آنهاست و به ندرت میتوانند در جهتدهی به افکار عمومی نقش بازی کنند.
از دروس دوره ابتدایی آموختهایم که برای شعلهور شدن آتش سه ضلع مثلث هوا، ماده سوختنی و حرارت لازم است و هرگاه یکی از این عوامل نباشند احتراق رخ نخواهد داد. برای بروز نا آرامیهای گسترده و اغتشاش در جامعه هم تکمیل مثلثی مشابه قابل تصور است که اضلاع آن به ترتیب عبارتند از نارضایتی اکثریت جامعه از حاکمیت، نا امیدی جامعه از بهبود شرایط و سوم بیاعتمادی مردم نسبت به حاکمان.
هر گاه این سه مولفه در جامعه همزمان به حد اشباع برسند بروز اغتشاش با کوچکترین محرکی غیر قابل اجتناب خواهد بود و تنها در این شرایط است که فضای مجازی، شبکههای ماهواره ای و... میتوانند نقش محرک و کاتالیزور بروز ناآرامیها را ایفا کنند و اگر سه مولفه یاد شده در جامعه به حد اشباع نرسیده باشد از آنها کاری ساخته نیست. لذا از لحاظ امنیتی لازم است عوامل یاد شده به طور پیوسته و صحیح در جامعه پایش شوند و هرجا که در محدوده خطر قرار گرفتند به سیاستگذاران اطلاعرسانی شود.
Ahmad Sadeghi Sefat:
دربارهی ناآرامیهای اخیر پرسیده بودید. نظر شخصی من این است:
یک) رسانهی ملی واقعاً رسانهی ملی باشد و صدای همهی طیفها و اقشار جامعه در آن شنیده شود؛ زیرا وقتی نظر مخالف حاکمیت در آنجا شنیده شود، مردم انگیزه و علاقهی کمتری برای تماشای منوتو و ایران اینترنشنال پیدا میکنند.
دو) مکانیزمی برای شنیده شدن صداهای متفاوت با صدای حاکمیت تعبیه کنید؛ خواه در صدا و سیما، خواه در مطبوعات، خواه در سالنهای اجتماعات. وقتی مردم ببینند جایی هست که صدایشان را میشنود، به جای فریاد زدن یا بوق زدن در خیابان، به این جاها مراجعه میکنند.
سه) حکومت بپذیرد که هزار و یک عیب و ایراد دارد و از موضع برتر و دانای کل با مردم سخن نگوید. تلاش حکومت برای اصلاح خود - و به عبارتی بیان عیبهای خود - باید دائماً در رسانههای داخلی و از سوی خود مسئولان شنیده شود. نمیتوان ادای شنیدن صداها را درآورد؛ مردم به سادگی متوجه بیصداقتیها میشوند.
چهار) حکومت بپذیرد که نمیتواند آرمانهای خود را به مردم تحمیل کند؛ ارشاد مردم را بر عهدهی علمای اخلاق بگذارد و به وظایف حکومتیاش یعنی تأمین معیشت و امنیت بپردازد.
پنج) هر چه باعث میشود مردم احساس کنند تحقیر شدهاند یا نادیده گرفته شدهاند کنار گذاشته شود. مثال روشنش گشت ارشاد است. چرا باید نویسندگان و هنرمندان به دنبال مجوز بدوند؟
شش) آزادیهای اجتماعی بیشتری به مردم داده شود تا کمتر احساس خلأ و گسستگی از حاکمیت کنند. کمتر در سبک زندگی مردم دخالت شود.
هفت) هر مسئولی که وعدههای توخالی میدهد و توقعات را بیجا بالا میبرد برکنار شود. بسیاری از مسئولان به چوپان دروغگو تبدیل شدهاند از بس که وعده و وعید دادهاند و عمل نکردهاند.
هشت) قرار نیست هر بار که تلویزیون را روشن میکنیم فقط شعارهای ایدئولوژیک و مذهبی و سیاسی بشنویم. تفریح و سرگرمی هم لازم است. شادی هم لازم است. خیلی از برنامههای تلویزیون عمداً با دافعه طراحی شدهاند و مخاطب فکر میکند برنامه میخواهد برخی ایدهآلهای سازندگان را به او القا کند؛ مثل ترویج ازدواج، فرزندآوری، حجاب اسلامی و غیره که حقیقتاً من را هم که فردی معمولی و سنتی هستم، آزرده خاطر میکند.
نه) اینترنت را نمیتوان ملی کرد؛ اینترنت بین المللیست. هر چه محدودیتها و قطع شدنها و کند شدنها بیشتر شود، مردم بدگمانتر میشوند. چرا یوتیوب فیلتر است در حالی که از بهترین سایتها برای یادگیری هر چیزی است! دسترسی آزاد به اطلاعات شعار نیست؛ باید عمل شود.
ده) مسئولان چهره را مردم میشناسند و اگر بین مردم بروند شاید مردم دچار خودسانسوری شوند. آن دسته از مسئولان که از سیما و وجناتشان پیدا نیست که در جمهوری اسلامی مسئولاند بین مردم بروند و بدون آن که بگویند مسئولاند، نظرات و عقاید رنگارنگ جامعه را بشنوند و سعی کنند خودشان را بر جامعه منطبق کنند، نه این که آمالشان این باشد که همهی مردم مثل آنها فکر کنند، حرف بزنند، لباس بپوشند و رفتار کنند.
نورنیوز