نورنیوز ـ گروه بینالملل: در آستانه هفتمین سالگرد تجاوز عربستان به یمن، سوالات و عجایبی وجود دارد؛ از چرایی تجاوز به فقیرترین کشور عربی تا چرایی محبوبیت انصارالله و چگونگی اداره کشور تحریم زده، با اقتصاد فروپاشیده توسط جنبشی که تا قبل از این تجربه مدیریت نداشت!
برای پاسخ به انبوه سوالات در ارتباط با جنگ در یمن، سراغ آقای سید رضا صدرالحسینی رفتیم که از ابتدای تجاوز سعودی ها به یمن بر روی این پرونده کار کرده است.
چرا حمله به یمن؟ و چرا تشکیل یک ائتلاف؟
آقای صدرالحسینی ابتدا در بیان سابقه ای مختصر از بحران یمن، توضیح داد: این نکته را باید توجه داشته باشیم که در طول تقریبا نیم قرن گذشته یمن به طور کل حیاط خلوت سعودی ها محسوب می شد، هم در حوزه انسانی که توضیح خواهم داد، هم در حوزه اقتصادی. متاسفانه کشور یمن علیرغم 700 کیلومتر مرز مشترک با آب و دریا که می تواند خودش یک اقتصاد پویا و پایدار را برای این کشور ایجاد کند، فقیرترین کشور عربی و اسلامی نام گرفته بود، این وضعیت نشاندهنده وجود دستهای استعمار در این کشور بود چنانکه آقای رییس جمهور سابق «علی عبدالله صالح» یک مهره آمریکایی بود و حدود 30 سال رییس جمهور بود.
حدود 2 میلیون کارگر یمنی پستترین کارها را در عربستان انجام میدادند
واقعیت امر این است که شرایط اقتصادی یمن بسیار نا به سامان بود ولی البته مردم بسیار سخت کوش، کم مصرف و پر فعالیتی در حوزه های مختلف دارد.
پیش از این شش جنگ را توسط عربستان در مناطقی از یمن شاهد بوده ایم و در همه آنها هم جنگ مغلوبه می شد و عربستان هم با توجه به امکاناتی که داشت نمی توانست خود را پیروز این جنگ بداند.
بد نیست بدانیم هنگام شروع جنگ علیه ملت یمن، نزدیک به دو میلیون نفر از مردم این کشور با کمترین درآمد در عربستان پَست ترین کارها را انجام می دادند در هتل ها، در رستوران ها، در فرودگاه ها و در حقیقت اینکه گفتم انسانی بهش می پردازدم یکی اش این بود.
در حقیقت مجموعه مستخدمین سعودی ها در سطوح مختلف اداری و غیر اداری از یمنی ها بودند به دلیل مشکلات اقتصادی که وجود داشت و اجازه داده نمی شد که این مردم از توانمندی های داخلی خود استفاده بکنند.
به نظر می آید شرایطی که این جنگ را بر مردم یمن تحمیل کرد حرکت بسیار بزرگی بود که در منطقه آغاز شد به نام جنبش بیداری اسلامی البته قطعا رسانه های بیگانه و خارج از منطقه و یا مجموعه رسانه های متصل و متصف به ارتجاع منطقه مطالب دیگری را خواهند گفت اما جنبش بیداری اسلامی یک موضوعی بود که توانست برای مردم یمن یک حرکت جدیدی را ایجاد بکند.
سعودی حداقل ها را از مردم یمن دریغ می کرد
سعودی ها طی دهه های گذشته نقش برادر بزرگتر را در قبال ملت یمن برای خود قائل بودند، اما برغم همه سهمی که از منابع این کشور بر می داشتند، حاضر به اعطای هیچ امتیاز حداقلی هم نبودند و این بهانه ای دم دستی بود بر حرکت یمنی ها در بحبوحه بیداری اسلامی در سال های 2010 تا 2011 در منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا ؛در این ارتباط نظر صدرالحسینی را جویا شدیم که گفت:
در این رابطه خواسته ای که مردم یمن در مقطع اول داشتند این بود که ما بتوانیم حداقل ها را مانند پارلمان داشته باشیم که ما هم بتوانیم در آن نقش داشته باشیم، اما با توجه به تمامیت خواهی سعودی ها و آقای علی عبدالله صالح و پشتیبانش که در حقیقت عربستان بود این حداقل ها هم را در اختیار مردم یمن قرار ندادند، بنابراین با اقداماتی که مجموعه انصارالله که در این مقطع که داریم صحبت می کنیم به آنها می گفتیم حوثی ها و بعد از این مقطع این دیگر یک توهین و تقلیل این مجموعه بزرگ و مقتدر و تاثیرگذار است، آمدند کنترل صنعا را با یک حرکت سلمی (مسالمت آمیز) بدون خونریزی به دست گرفتند و چادرهایی را در میادین و معابر برپا کردند و اجازه تردد به مسوولان سیاسی و نظامی ندادند و خواسته های خودشان را مطرح کردند.
در یک گفت و گو و تبادل نظر که عرض می کنم تسامح و تعامل کامل وجود داشت قرار شد دو سال دولت علی عبدالله صالح فرصت داشته باشد که قدرت را منتقل کند تا دولت جدید بعد از انتقال قدرت یک حداقل هایی را در اختیار مردم قرار دهد .
صالح از قدرت کنار رفت معاون خودش منصور هادی را گمارد بعد از پایان دو سال که حالا یکی دو ماه مانده بود تذاکرات به ایشان داده شد نوع برخورد و اداره ایشان دیکتاتورمابانه بود درست رفت به سمت اقداماتی که صالح انجام می داد و اعلام کرد که من حکومت را واگذار نخواهم کرد ، انتخابات و پارلمانی هم در کار نخواهد بود.
عملکرد خوب انصارالله در اداره امور کشور ، سایر گروهها را به سمت آنها کشاند
در این مقطعی که در مجموع بیش از دو سال و نیم طول کشید و فرصت منصور هادی به اتمام رسید مجموعه با نفوذ انصارالله که حالا دیگر گروه ها و جریانات مختلف به آن پیوسته بودند و آن حوثی های اولیه به انصارالله تبدیل شده بودند، آمدند ادارات و سازمان ها را بدون خونریزی تسخیر کردند و به این طریق مجموعه دولت عبد ربه منصور هادی با یک هواپیما رفتند به ریاض، از این نقطه به بعد دیگر موضوع حمله و ایجاد ائتلاف علیه مردم یمن آغاز شد.
آن ائتلاف چگونه شکست خورد؟
ازجمله مواردی که درارتباط با جنگ یمن همواره مطرح است، موضوع ائتلاف 37 کشوری است که علیه ضعیف ترین دولت عربی در جهان اسلام وارد جنگ شد، صدر الحسینی در این خصوص توضیح داد:
بحث اینجا بود که اینها بعد از دو هفته برخواهند گشت و ریاض اعلام کرد که این جنگ حداکثر دو هفته طول خواهد کشید، بنابراین آمدند از 37 کشور اسلامی درخواست کردند، که تنها شش کشور بطور رسمی پذیرفتند که جزو ائتلاف باشند ، اما به مرور زمان در طول مدت شش سال گذشته از این ائتلاف کسی باقی نماند به جز امارات و عربستان. البته اقدامات دیپلماتیکی هم صورت گرفت که دیگرها کشور نیایند و گرنه عربستانی ها برای برخی از کشورهای با نفوذ جهان اسلام مثل پاکستان و مصر چنان جاذبه ای فراهم کردند که به ائتلاف بپیوندند، ولی این امکان به وجود نیامد، اگرچه در مقطعی کوتاه چند ناوچه مصری آمدند و آن هم تمام شد و خیلی قابل بیان نیست.
مدیریت انصارالله
از جمله سوالاتی که معمولا در میان افکار عمومی وجود دارد این است که انقلابیون یمنی برغم محاصره کامل دریایی، هوایی و زمینی و جنگ 6 ساله چگونه در قلب مردم این کشور نفوذ کرده و آنان را برای مقاومت در برابر متجاوزان اقناع کرده اند.
دکتر صدرالحسینی در این خصوص می گوید:
نکته اساسی این است که نوع مدیریت انصارالله به دلیل آموزه هایی است که از مرحوم شهید سید حسین حوثی، فردی که پرورش یافته مکتب انقلاب اسلامی و حضرت امام خمینی (ره) به ارث برده بودند در سیستم اداره کشور نهادینه شد و بویژه نوع برخوردها و عملکرد آنها مورد نظر اکثریت مردم قرار گرفت.
حالا مطالب متعددی در این باره وجود دارد که حتی مثلا یک دستگاه منگنه یا سوراخ کن از ادارات خارج نشد و وقتی که طبقه دوم مدیران چه از ارتش و چه از دولتی ها متوجه این نوع مدیریت شدند، آمدند و همراهی کردند. یعنی در حقیقت همه وزارتخانه ها و ادارات توسط معاونان یا مدیرکل ها بدون اینکه کوچکترین ضربه ای به سیستم اداری آن کشور بخورد توسط انصارالله اداره شد، انصارالله که تجربه مدیریتی هم نداشت.
البته انتقال تجربیات انقلابیون به آنها صورت می گرفت، در مجموع و حال که در ششم فروردین 1400 وارد هفتمین سال مبارزات استقلال خواهانه مردم یمن می شویم مجموعه گسترده ای از مردم از لحاظ جمعیت و بخش قابل توجهی نزدیک به نصف خاک یمن در اختیار مقاومت قرار گرفته و اقدامات مختلفی برای اداره جامعه صورت گرفته است.
جنگ علیه ملت یمن با حمایت اروپا و آمریکا
نکته تاسف بار در ماجرای تجاوز سعودی ها به یمن ضعیف و فقیر آنجاست که تجاوز سعودی ها و اماراتی ها به یمن با یک حمایت همه جانبه از سوی غربی ها هم روبه رو شد، از صدرالحسینی کارشناس برجسته مسائل منطقه درباره نقش آمریکا و غربی ها در این جنگ سوال کردیم که وی پاسخ داد:
این نکته را باید مورد توجه قرار داد و موضوع اصلی سخن من اینجا است که هم تشکیل ائتلاف ضد یمن و هم حملات بسیار وحشیانه که می توان اسم آن را نسل کشی گذاشت، توسط و با حمایت مستقیم آمریکایی ها و کشورهای اروپایی ها صورت گرفته است.
بمب افکنهای عربستان با حمایت لجستیکی آمریکا و اروپا روزانه مناطق غیر نظامی یمن را آماج حملات خود قرار میدهند.
گاهی وقت ها در گفت وگوهای رسانه ای آنقدر مساله را روی عربستان متمرکز می کنیم که حامیان آنها فراموش می شوند، به عنوان مثال عربستان در طول شش سال گذشته چندین میلیارد دلار اسلحه برای ادامه تجاوز به ملت یمن از کشورهای اروپای غربی و آمریکا خریداری کرده است؛ البته در این ارتباط ، سعودی ها در دوران ترامپ چک سفید امضا داده بودند به این معنا که به طور مشخص قضیه را سعودی ها به اتمام برسانند.
اما به هم وزن مقاومت ملت یمن، تاثیرگذاری آنها هم در اجتماع داخلی هم در دیپلماسی بین المللی و هم در تقویت قدرت دفاعی افزایش پیدا کرد تا امروز که ارتش ملی یمن کمیته های مردمی به رهبری انصارالله توانستند یک قدرت بازداندگی کامل را در مقابل رژیم سعودی و حامیان آن ایجاد کنند. همین دیروز (حمله روز یکشنبه ارتش ملی یمن به تاسیسات عربستان و فرودگاه ابها) اتفاقی که افتاد کاملا نشان داد که مجموعه تهاجمی و دفاعی آمریکایی ها مثل پاتریوت ها و غیره در مقابل سلاح های بومی یمنی ها کمترین خاصیت را ندارد و امکان استفاده در مقابل مقاومت ندارند، بنابراین اگر بخواهیم این مطلب را جمع بندی کنیم، باید بگویم که در طول شش سال گذشته توانمندی، انگیزه و نفوذ مقاومت در حوزه های سیاسی اجتماعی رو به گسترش بوده است.
ایرنا