شناسه خبر : 187057
تاریخ انتشار : یکشنبه 11 شهریور ساعت 21:00
تو به پیغمبر چه می مانی بگو...

نورنیوز در گفت و گو با آیت الله محسن غرویان، سیره اخلاقی و سیاسی پیامبر اکرم(ص) را بررسی می‌کند؛

تو به پیغمبر چه می مانی بگو...

یکی از شاخصه های جامعه نبوی، اخوت و برادری است. پیامبر(ص) در آغاز بعثت بین اوس و خزرج پیوند برادری برقرار کرد و اتحاد و انسجام ملی را بین مردم تقویت فرمود. جامعه ما الان نیاز به آشتی ملی، انسجام ملی و اتحاد دولت و ملت به همراه وفاق ملی دارد. باید از سیره پیامبر الگو بگیریم و جامعه را به سمت اعتماد متقابل، احترام به یکدیگر و تحمل عقاید متفاوت پیش ببریم.

نورنیوز -گروه فرهنگی: جامعه نبوی برای تمام مسلمانان و بلکه برای همه علاقمندان به زندگی شرافتمندانه و اخلاقی الگوست. اصولی که پیامبر اکرم در مدینة النبی وضع کرد ضامن یک زندگی شکوفا و اخلاقی و انسانی بود. به این اعتبار باید براساس داده های تاریخی درصدد کشف این اصول و احیای آنها برای روزگار جدید برآمد. برای بررسی این موضوع با آیت الله محسن غرویان،‌ گفت و گویی صورت گرفته که می خوانید.

شاخصه های بارز جامعه عصر نبی مکرم اسلام(ص) چه بود که امروزه می توان از آنها استفاده کرد؟

  به نظرمن سه شاخصه بارز در جامعه زمان پیامبر(ص) بوده است که امروزه می‌توانیم از آن استفاده بکنیم. شاخصه اول این است که: در زمان پیامبر(ص) اخلاق بر سیاست غلبه داشت و سیاست در واقع  تحت الشعاع اخلاق بود و ما باید در این زمان از این نکته استفاده کنیم. پیامبر فرمود که:« إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ اَلْأَخْلاَقِ»؛ من برای این مبعوث شدم که مکارم اخلاقی را در جامعه زنده کنم. و ما امروزه باید در جامعه خودمان سعی کنیم که  اخلاقیات در رأس باشد و مسئولین ما همگی باید در گفتار، رفتار، زندگی و تعاملاتشان با مردم ، اخلاقیات را رعایت کنند. دوم این که در زمان پیامبر تلاش برای تحصیل علم و معرفت بوده است. پیامبر فرمود:«انا مدینه العلم و علی بابها» من شهر علمم و علی درب آن شهر است. این شاخصه دوم است که ما باید جامعه‌مان را روز به روز به سمت علم و دانش و معرفت پیش ببریم. توسعه اگر می‌خواهیم در کشور ایجاد شود و توسعه در تمام ابعاد سیاسی-اجتماعی جامعه به وقوع بپیوندد این مسئله متوقف بر گسترش علم، دانشگاهها، حوزه‌های علمیه و نیز توسعه مطالعه در میان مردم است. یعنی باید به خصوص جوانان را به درس خواندن و تحصیل دانش تشویق کنیم. تمام نهادها از جمله دولت و کابینه و مجلس و سایر ارکان قدرت، باید براساس علم، دانش و کارشناسی حرکت کنند. کاروان علم در جهان هیچ‌گاه متوقف نشده، نمی‌شود و نخواهد شد. ما نباید در حوزه‌های مختلف علمی و معرفتی چه در علوم تجربی و چه در علوم انسانی  و چه در علوم عقلی از فلسفه‌ها، مکاتب، دانشها و علوم روز عقب بیافتیم.  شاخصه سوم، اخوت و برادری است. ببینید پیامبر(ص) در آغاز بعثت بین اوس و خزرج پیوند برادری برقرار کرد و آنها را با یکدیگر آشتی داد. یک نوع الفت،همدلی و اخوت و برادری بین مردم برقرار کرد و اتحاد و انسجام ملی را بین مردم تقویت کرد. جامعه ما الان نیاز به آشتی ملی، انسجام ملی و اتحاد دولت و ملت به همراه وفاق ملی دارد. باید از سیره پیامبر الگو بگیریم و جامعه را به سمت اعتماد متقابل، احترام به یکدیگر  و تحمل عقاید متفاوت پیش ببریم. هیچ کس حق ندارد بگوید که رای نظر من درست است و بقیه بر باطل هستند. باید تنوع عقاید و باورها را بپذیریم و به سمت گفت و گو، همفکری و مشاوره و تبادل آراء و افکار  حرکت کنیم.

چگونه می‌توان پلی بین جامعه عصر پیامبر و جامعه امروز برقرار کرد؟

بهترین پل و راه ارتباط بین جامعه پیامبر(ص) و جامعه امروز ما عقل و عقلانیت است. ببینید ما در روایات داریم که خداوند برای ما هم پیامبران بیرونی مبعوث کرده و هم پیامبر درونی که در درون انسانها قرار دارد و آن عقل است. ما از نظر شرایط زمانی و مکانی فاصله زیادی با عصر پیامبر داریم. اما، از نظر بدیهیات عقلی، فطرت و غرایز و امیال و بسیاری از  اوصاف انسانی ما فرقی با مردم زمان پیامبر(ص) نداریم. به هر حال ما انسانها فطرتهای مشترک و بدیهیات فطری و عقلی داریم و چه در عقل نظری و چه در عقل عملی دارای مشترکاتی هستیم. اینها بهترین پل ارتباطی برای ما با عصر نبوی هستند  و ما امروزه  باید با عقلانیت در جهان زندگی کنیم. شرایط زندگی تفاوتهایی کرده است. خانه، ماشین، مسکن،شهرسازی،صنعت و تکنولوژی  در زمان ما نسبت به زمان پیامبر متفاوت شده است اما اخلاق و اصول انسانی، سبک زندگی، رفتار بین زن و شوهر و والدین و فرزندان باید براساس یک اصول اخلاقی و عقلانی مشترک باشد که در زمان پیامبر هم بوده است و در زمان ما هم همچنان هستند. ما قائل به نسبیت مطلق در اصول اخلاقی نیستیم و در فلسفه اخلاق معتقدیم که آداب و رسوم برحسب زمان و مکان تفاوت می کنند. اما، اصول اخلاقی ثابت هستند مثل احترام به عدالت، آزادی و احترام به شخصیت افراد و روابط عاطفی بین انسانها. بنابراین، اصول مشترک عقلانی و فطری، بهترین پل برای برقراری ارتباط بین زمان ما و زمان پیامبر(ص) است. ما باید از عقل و عقلانیت و سیره عقلا در زمان خودمان استفاده کنیم و جامعه را بسازیم.

سیره سیاسی پیامبر اکرم چه ویژگی هایی داشت؟

پیامبر برای سیاست موضوعیت قائل نبود. یعنی  از سیاست و حکمرانی می‌خواست به عنوان ابزاری برای اخلاقیات استفاده کند. جامعه اسلامی باید یک جامعه اخلاقی باشد. ببینید پیامبر "ساسة العباد" بود. این مطلب را راجع به سایر ائمه(ع) هم داریم که "انتم ساسة العباد" یعنی شما سیاستمدار‌ترین بندگان هستید. این کلمه سیاست کنار العباد یک نکته ای دارد و آن این است که سیاست باید برای عبودیت باشد و اصل بندگی خدا است. جامعه اسلامی باید جامعه الهی باشد نه بندگان اشخاص دیگر. ما در  اسلام دیکتاتوری و حکومت فرد نداریم. حکومت فقط از آن خدا است و جامعه باید توسط رهبر و رهبران سیاسی به سمت بندگی هدایت شود.« لا تَکُن عَبدَ غَیرِکَ وَقَد جَعَلَکَ اللّه ُ حُرّا» این از فرمایشات امیرالمؤمنین است که بنده دیگری نباش، خداوند شما را حرّ و آزاد آفریده است. آزادی و آزادگی باید سرلوحه حرکت جامعه اسلامی باشد. فقط خدا است که ما باید سر تعظیم در برابر او فرود بیاوریم و او را بندگی کنیم و رابطه پیامبر با سیاست هم از این بعد بوده است. بله، پیامبر دنبال قدرت سیاسی و اقتصادی-اجتماعی بوده است و امیرالمؤمنین را هم در غدیر خم به عنوان ولی، سرپرست و حاکم قرار داد اما همه اینها به خاطر این بوده که حاکمیت، ولایت و سرپرستی جامعه به دست یک انسان کامل بیفتد تا بتواند مردم را با اخلاق، رفتار و زندگی خود به سمت ارزشهای  الهی و زندگی همراه با عبودیت پروردگار هدایت کند. بنابراین شخصیت پیامبر در رابطه با سیاست به این شکل باید تبیین بشود که  پیامبر به قدرت سیاسی به عنوان ابزار می نگریست. به سیاست نگاه طریقی داشت نه نگاه موضوعی؛ و ما هم امروز باید  جامعه را به سمتی هدایت بکنیم که اخلاق و ارزش های الهی و انسانی در رأس باشد و سیاست و قدرت به عنوان ابزاری برای رسیدن به این جامعه آرمانی به کار گرفته شود.

بین جامعه امروز ما با جامعه نبوی از جهت شاخصهای اخلاق فردی،اخلاق شهروندی-اجتماعی و اخلاق سیاسی و حکمرانی چه نسبتی برقرار است؟

 در این خصوص باید بگویم «الناس علی دین ملوکهم». مردم نگاه به بزرگان خودشان می‌ کنند. ملوک در اینجا فقط سیاستمداران نیستند. علمای بزرگ، فقها، مراجع و مجتهدان، استادان حوزه و دانشگاه و نخبگان و به طور کلی بزرگان جامعه هستند که برای مردم الگو هستند و مردم دین خودشان را از آنها می گیرند. اگر ببینند بزرگان جامعه، انسانهای خوب و اهل علم و اخلاق و متواضع و فروتن هستند، زندگی متعارف معمولی دارند، در پی جذب قدرت و ثروت نیستند و فقط برای خودشان و اقوام و خویشانشان رفاه طلبی ندارند،  مردم اعتمادشان به دین زیاد و نگاهشان به دین مثبت می‌شود. اما اگر برعکس ببینند که بزرگان در پی قدرت و ثروت و شهرت هستند و اهل جناح بازی و قدرت طلبی و اختلاسهای نجومی و حقوقهای نجومی و امثال اینها هستند اصلاً اعتقاد مردم به دین بر می گردد. کما این که الان ما در جامعه مشاهده می‌کنیم که بسیاری می‌گویند حکومت نباید دینی باشد و باید از دست روحانیون و علمای دین خارج شود. بنابراین وظیفه علما امروز جامعه ما بسیار سنگین است. هم اخلاق فردی و هم اخلاق شهروندی و اجتماعی چه در سیاست و حکمرانی، چه در سایر جهات و ابعاد بسیار بسیار برای مردم حساس و مهم است و ما از این جهت فاصله زیادی با جامعه نبوی پیدا کرده‌ایم. ولی این مسئله قابل بازگشت است. اگررابطه دولت-ملت خوب باشد، دولتمردان واقعاً هدفشان خدمت باشد و خالصانه با مردم حرف بزنند، متواضع بوده و در بین ملت باشند و مثل زمان پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع) مساجد جاهایی باشد که مردم به راحتی بتوانند رجال سیاسی را آنجا ببینند، یعنی، سیاست اگر در کنار عبادت قرار بگیرد، پیوند دیانت و سیاست بسیار قوی می‌شود. مثل زمان المؤمنین(ع) که مسجد کوفه دکة القضاء بوده و قضاوتها در آنجا انجام می شده. مقصودم این نیست که همه مسائل حکمرانی رادر مساجد ببریم. اما به هر حال، همین که در مراکز دینی و عبادی مردم سیاستمداران را به راحتی ببینند و مشکلاتشان را بگویند می‌تواند رابطه دولت و ملت را تحکیم ببخشد و تحقق جامعه مطلوب نبوی را تا حد زیادی ممکن بسازد.

غرویان
 

چگونه می توان سنت های نبوی را در این روزگار احیا کرد؟

من ابتدا مثالی می‌زنم. در سنن النبی آمده است که پیامبر اکرم(ص) مسواک می‌زدند و به دقت رعایت بهداشت دهان و دندان می کردند. وسیله‌ای که پیغمبر با آن مسواک می زدند چوبی از درخت اِراک بوده است. در کتب فقهی هم این کلمه آمده  والان هم در عربستان تعداد زیادی از اهل تسنن با همان چوب خاص مسواک می زنند. ما باید اصل رعایت بهداشت دهان و دندان را از پیامبر به عنوان سنت بپذیریم و پذیرفته ایم. اما این که حتماً مسواک باید با چوب باشد ضرورتی ندارد. بنابراین در سنن پیامبر(ص) بین آن اصل عقلایی که رعایت بهداشت و سلامت دهان و دندان است و بین آن وسیله‌ای که پیامبر به عنوان مسواک استفاده می‌کردند باید فرق گذاشت. متأسفانه برخی قائل به این مسئله نیستند.   یا مثلا در مسئله تعلیم و تعلم و اشتغال خانمها ما باید اصول ثابت را از سنت پیغمبر بگیریم. ما باید اسلام را به شکل سیال و شناور بشناسیم به گونه ای که برای تمام زمان ها کاربرد داشته باشد. این که ما تمام اسلام را ایدئولوژیک تفسیر کنیم و چارچوبهای مشخص و دقیق زمان پیامبر را بخواهیم عینا بر زمان خودمان منطبق بکنیم و تطبیق دهیم هیچ دلیل شرعی و عقلی ندارد. شرایط ما متفاوت و متغیر است و در عصر و زمانی زندگی می‌کنیم که بسیاری چیزها دچار تحول شده است. ما باید اصول شریعت را بگیریم اما در موضوعات و متغیرات می‌توان با حفظ اصول ابزار جدیدی را به کار گرفت و با حفظ اصول می‌توان تغییراتی در مسائل مستحدثه داشت. نگاه کلی ما به سنن پیغمبر(ص) باید به این شکل تبیین شود.

 


نورنیوز
نظرات

نام و نام خانوادگی

آدرس ایمیل

نظر شما

X
آگهی تبلیغاتی