دولتهای آمریکا و اروپا در حال حاضر در تضاد شدیدی قرار گرفتهاند که امکان حل آن برایشان وجود ندارد. از طرفی اسرائیل یک پایگاه و سد دفاعی آنها در مقابل جهان اسلام بوده و از سوی دیگر اقدامات این رژیم غاصب ممکن است منافع آمریکا را در منطقه غرب آسیا به خطر بیندازد، بنابراین آمریکا در این شرایط هم میخواهد از منافع خود دفاع کند و هم در عین حال به حمایت از جنایات رژیم صهیونیستی بدون حد و مرز ادامه میدهد. آمریکا همچنین با احتیاط از کشورهای منطقه میخواهد که به این درگیریها نزدیک نشوند تا از این طریق منافع خود را حفظ کند.
لذا اکنون احتمال دارد کشورهای منطقه با منافع آمریکا دچار تضاد شوند و چیزی که این احتمال را تشدید میکند، سخنان روز گذشته رهبر انقلاب در این زمینه است که میتواند آمریکا را دچار چالشهای جدید کند. براین اساس رهبر انقلاب تاکید داشتند که کشورهای اسلامی باید برای تحریم اسرائیل مشارکت و اقدام کنند که این مسأله یک تهدید بزرگ برای منافع آمریکا در غرب آسیا هم محسوب میشود، چراکه میتواند آینده آمریکا در منطقه و همچنین انعطاف دولتهای عربی را نسبت به این کشور تهدید کند.
از سوی دیگر پیشبینی وضعیت جنگ فعلی بسیار پیچیده بوده و شرایط ساده نیست، زیرا به نظر نمیرسد فعلا آتشبسی بهزودی اتفاق بیفتد، چون اکنون موجودیت اسرائیل بهعنوان دیدبان غرب در منطقه زیر سؤال رفته و غرب ابتدا باید جایگزینی برای رژیم صهیونیستی پیدا کند که یا آن را بپذیرد یا شاهد سقوطش باشد، از این رو فعلا شرایط جنگی در منطقه حکمفرما خواهد بود و در مجموع معادلات منطقه و اوضاع بینالمللی تحت تاثیر جنگ غزه قرار گرفته است. با وجود این، نمیتوان تمام آثار این تحولات را ارزیابی کرد، هرچند یک مسأله بسیار واضح است، یعنی کشورهای عربی بعد از جنگ غزه در چالش بسیار سختی قرار گرفتند که از طرفی نمیتوانند بیتفاوت باشند و در عین حال در موقعیت عادیسازی با رژیم صهیونیستی هم بودهاند،
از این رو تا هفتههای آینده تحولات جنگ، فضای جدید منطقه را ترسیم خواهد کرد. البته به نظر میرسد دولت غاصب اسرائیل در چند دهه گذشته، یک غرور فوقالعاده نسبت به نفوذ ناپذیریاش پیدا کرده بود و بسیاری از واقعیتهای منطقه را آنطور که باید، نمیدید. به هر حال یک نوع خوشبینی یا نادیده گرفتن واقعیات بهخصوص در مورد عادیسازی روابط داشت و تصور نمیکرد ملت فلسطین بهطور مستقل آن هم در شرایطی که برخی دولتهای منطقه به سمت عادیسازی روابط حرکت کردند، برای خود تصمیم بگیرد. آنها تصور میکردند این ملت به دلایل منطقهای، قومی و وابستگیهایی که دارد یا بعضا بهدلیل سیاستهای دولتهای منطقه بهنوعی سازش کشیده شوند و خیلی تصور این تصمیم انقلابی را از سوی فلسطینیها نداشت و طبیعی است این ضربه ترمیم ناپذیر باشد.
به عبارت دیگر تصور اسرائیل این بود که دوستان جدید این رژیم در منطقه مانع اقدامات تاثیرگذار از سوی جنبشهای فلسطینی علیه رژیم صهیونیستی میشوند، در حالی که این دولتها چنین توانی را نداشتند و جنبش فلسطین در عین رابطه عادی که با این کشورها دارد برای رسیدن به حقوق قانونی و طبیعی خودش نمیتواند و نمیخواهد با هیچ جریانی سازش کند. همچنین باید توجه داشت تحولات و نوآوریهایی در جنبش مردمی فلسطین در سالهای اخیر اتفاق افتاده و نیروهای انقلابی فلسطینی با استفاده از تجربیات چند دهه گذشته، تاکتیکهای جدید را انتخاب کردند و براساس آنها تدارکات تازهای درنظر گرفتند و راه جدیدی را پیمودند.
*کارشناس مسائل بینالملل
روزنامه جام جم