نورنیوز https://nournews.ir/n/210880
کد خبر: 210880
11 بهمن 1403
نور‌نیوز جدیدترین اثر رسول صدرعاملی در جشنواره چهل و سوم را بررسی می‌کند؛

«زیبا صدایم کن»؛ بازگشت صدرعاملی با یک درام تکان‌دهنده! +فیلم


پس از هفت سال سکوت، رسول صدرعاملی با «زیبا صدایم کن» به سینما و جشنواره چهل و سوم فیلم فجر بازگشته است. فیلمی که در قلب تهران، خیابان ولیعصر، یک داستان احساسی از عشق، جنون و سرنوشت را روایت می‌کند. آیا این اقتباس سینمایی توانسته همان بوی زندگی و آشفتگی را که در رمان وجود داشت، به پرده نقره‌ای بیاورد؟

نورنیوز- گروه فرهنگی: سکانس اول: خیابان ولیعصر، طلوع صبح. مردی از آسایشگاه فرار می‌کند، دختری که او را «بابا» صدا می‌زند، مردد است. پدر سوار موتور می‌شود، گاز می‌دهد، دخترک عقب می‌نشیند. این  شروع قصه‌ی فیلم "زیبا صدایم کن" است، تازه‌ترین ساخته‌ی رسول صدرعاملی که بعد از هفت سال سکوت، حالا در چهل و سومین جشنواره بین المللی فجر دوباره روی پرده آمده تا یک داستان احساسی را، در یکی از نوستالژیک‌ترین خیابان‌های تهران روایت کند.

صدرعاملی؛ مردی که دختران نوجوان را می‌فهمد

اگر فیلم‌های رسول صدرعاملی را مثل یک سه‌گانه‌ی ناگفته در نظر بگیریم، "من ترانه پانزده سال دارم:، "دختری با کفش‌های کتانی" و" دیشب باباتو دیدم آیدا"، حالا با" زیبا صدایم کن" یک قدم جدید در همین مسیر برداشته شده. صدرعاملی انگار یک رادار ویژه دارد که می‌تواند دنیای نوجوانان را بدون اغراق و شعارزدگی به تصویر بکشد. اما این بار، قصه‌ی او فقط از زاویه‌ی یک دختر نوجوان نیست؛ بلکه مردی را هم نشان می‌دهد که پدر است، اما پدری که با بیماری روانی دست و پنجه نرم می‌کند.

زیبا+صدایم+کن
 

از کتاب به سینما؛ اقتباسی که بوی زندگی می‌دهد!

زیبا صدایم کن، اقتباسی از رمانی به همین نام است که فرهاد حسن‌زاده آن را نوشته. حسن‌زاده که قبلاً هم توانسته با آثارش جوایز مهمی بگیرد، داستان دختری را روایت می‌کند که بین پدر و سرنوشتش گیر افتاده. اقتباس در سینمای ایران معمولاً چیزی شبیه به بزک کردن یک متن است که در نهایت فقط پوسته‌ای از داستان باقی می‌ماند، اما اینجا با حضور تیم نویسندگی آرش صادق بیگی، میلاد صدرعاملی و محمدرضا صدرعاملی، ظاهراً چیزی متفاوت رقم خورده است. سؤال مهم این است: آیا فیلم توانسته همان بوی خیابان ولیعصر، تنهایی یک دختر و آشفتگی یک پدر را زنده کند؟

امین حیایی؛ از مزاحم تا پدرِ زیبا

وقتی امین حیایی در فیلمی بازی می‌کند، یعنی یا قرار است یک آدم خفنِ کاریزماتیک باشد، یا یک پدر دل‌شکسته. در زیبا صدایم کن، او نقش خسرو را بازی می‌کند؛ مردی که بین آسایشگاه و خیابان، بین گذشته و آینده، بین عشق به دخترش و بیماری روانی‌اش گیر افتاده. بازی حیایی در این نقش چالش بزرگی است؛ اگر خیلی دراماتیک بازی کند، فیلم به سمت سانتی‌مانتالیسم افراطی می‌رود، اگر هم زیادی خونسرد باشد، حس پدرانه‌ی قصه را می‌کُشد. پس باید دید او چطور این تعادل را پیدا کرده است.

زیبا+صدایم+کن
 

ولیعصر، یک لوکیشن، یک خاطره، یک کاراکتر!

یکی از جذاب‌ترین بخش‌های فیلم، انتخاب لوکیشن است. فیلم از راه‌آهن شروع می‌شود و به تجریش می‌رسد، یعنی دقیقاً در امتداد ولیعصر، خیابانی که خودش انگار یک کاراکتر زنده است. این مسیر، انگار یک خط داستانی موازی است که مخاطب را با خودش همراه می‌کند. ولیعصر، شلوغی، آدم‌ها، تابلوهای قدیمی و خاطراتی که همه‌مان از این خیابان داریم، به فیلم یک حال‌وهوای خاص داده است.

آیا باید این فیلم را دید؟

اگر شما هم عاشق فیلم‌های جاده‌ای هستید، اگر هنوز سکانس‌های "من ترانه پانزده سال دارم" در ذهن‌تان حک شده، اگر دنبال یک فیلم ایرانی با قصه‌ای گرم و پراحساس می‌گردید، "زیبا صدایم کن" را باید در لیست تماشای فیلم های جشنواره چهل و سوم قرار دهید. البته اگر حوصله‌ی فیلم‌هایی که به‌جای انفجار و تعقیب‌وگریز، روی رابطه‌ی انسانی تمرکز دارند را دارید! سینمای ایران، بعد از مدت‌ها، یک درام نوجوانانه‌ی متفاوت روی پرده آورده؛ بیایید ببینیم که آیا واقعاً زیبا ما را صدا می‌زند یا نه؟


 

 


سرویس: فرهنگی
کلید واژگان: جشنواره فجر 43 / فیلم ایرانی / امین حیایی / رسول صدرعاملی / فیلم سینمایی زیبا صدایم کن