نورنیوز ـ گروه سیاسی: در جریان انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا، کارزار دموکراتها با تمرکز بر کلیدواژههایی چون تغییر و تعامل سعی کرد اینگونه به افکار عمومی دنیا القاء کند که با اتمام دوره ترامپ و پیروزی بایدن، کاخ سفید با تغییر در سیاستها و الگوی رفتاری خود، رویکرد تعامل با دیگران را در پیش خواهد گرفت.
یکی از مهمترین موضوعات در این خصوص، موضوع توافق هستهای با ایران بود که با توجه به خروج یکجانبه ترامپ از آن در اردیبهشت سال 97 و تبعات ایجاد شده پس از آن، به یکی از اولویتهای مهم دموکراتها در حوزه سیاست خارجی ایالات متحده تبدیل شد.
رویکرد بایدن و تیمش در خصوص برجام، البته از ابتدای شروع میتینگهای انتخاباتی او تا به امروز فراز و فرودهایی از «اعلام پیششرطهایی برای بازگشت به برجام از جمله موضوعات موشکی و منطقهای و تعلیق گامهای کاهش تعهد ایران» گرفته تا «بازگشت بدون پیششرط به برجام» داشته، اما به نظر میرسد که آنها بنا دارند متناظر با رفتار ایران مواضع و سیاستهای خود درباره برجام را تنظیم کنند.
مروری بر مواضع جو بایدن، آنتونی بلینکن وزیر خارجه و جیک سالیوان مشاور امنیت ملی این گزاره را تقویت میکند و در مجموع بیانگر آن است که دولت جدید آمریکا میخواهد بدون پذیرش هزینه رفتارهای ترامپ و از موضعی طلبکارانه به برجام برگشته و از این رهگذر ایران را بدهکار جلوه داده و مجبور به پذیرش مذاکره مجدد در موضوعاتی علاوه بر هستهای کند.
این رویکرد آمریکاییها گرچه پس از تصویب قانون «اقدام راهبردی برای لغو تحریمها و صیانت از منافع ملت ایران» با یک عقبنشینی همراه شد اما پس از بروز برخی رفتارها در داخل کشور در خصوص مصوبه مجلس، کاخ سفید به طمع وجود اختلافات در ایران باز هم تغییر فاز داد و بازگشت خود به برجام را منوط به تعلیق گامهای کاهش تعهد ایران کرد.
این در حالی است که موضع ایران در خصوص برجام مبنی بر لزوم لغو همه تحریمها کاملا شفاف و روشن است و با وجود برخی اختلاف نظرها میان دولت و مجلس درباره قانون مذکور، چنانچه از ابتدا هم مشخص بود دولت در حال اجرای این قانون است و بازگشت صرف آمریکا به برجام هیچ موضوعیتی ندارد.
به بیان سادهتر؛ درخواست ایالات متحده از ایران برای لغو اقدامات مقابلهای هیچ منطق حقوقی ندارد و طبیعی است طرفی که از توافق خارج شده نه تنها حق شرطگذاری ندارد بلکه باید با انجام تعهدات خود و پرداخت خسارات ناشی از خروج یکجانبه، به این توافق برگردد.
بر این اساس به نظر میرسد؛ اصل طرح چنین پیششرطهایی از سوی کاخ سفید، بیشتر با هدف فرار از تعهدات انتخاباتی بایدن صورت میگیرد و مواضع تروئیکای اروپایی به ویژه فرانسه در این خصوص نیز در هماهنگی کامل با واشینگتن بوده و هدفی جز تحقق بازگشت بدون هزینه آمریکا به برجام ندارد.
در واقع؛ اروپاییها با طرح مباحث مضحکی مانند لزوم حضور کشورهایی چون رژیم سعودی در فرآیند بازیابی برجام یا اضافه شدن موضوعات موشکی و منطقهای به اصل توافق، در حال ایجاد یک فضای انحرافی و پوشیده در غباری به نفع آمریکا هستند تا اصل ماجرا یعنی «خروج آمریکا از برجام»، «عدم لغو تحریمها» و «بیتعهدی اروپا» در روند اجرای توافق را به حاشیه برده و جای بدهکار و طلبکار را عوض کنند.
مجموعه این رفتارها چنانچه سالیوان به درستی بدان اذعان کرده، نتیجهای جز پیچیدهتر شدن ماجرا ندارد، اما غربها باید بدانند مقصر این پیچیدگیها آنها هستند نه ایران، زیرا ایران بر اساس تعهدات خود به هر آنچه باید، عمل کرده ولی از این پس قرار نیست در توافقی که فقط یک طرف متعهد دارد باقی بماند و این به این معنا خواهد بود که توپ در زمین آمریکاست و زمان به ضرر آنها در حال گذر است.
نورنیوز