نورنیوز ـ گروه بین الملل: ترتیب وقایع در خاورمیانه، شمال آفریقا و غرب آسیا از ابتدای سال 2020 به قدری سریع بوده است که وقتی به چیدمان ژئوپلیتیکی منطقه در سال گذشته فکر میکنیم، به نظر میرسد که در اعماق تاریخ به سالهای دور مینگریم.
پس از ترور سردار قاسم سلیمانی و دوست و همراهش حاج ابومهدی المهندس، آرایش نظامی و امنیتی همه جبههها در خاورمیانه به نظم جدیدی تغییر پیدا کرده است.
اعتراضات و اغتشاشات در عراق و لبنان به عنوان متحدان اصلی منطقهای ایران، دولت جدید در عراق، انفجار مشکوک بیروت، مرگ پادشاه عمان، اعتراضات و نارضایتیها در سرزمینهای اشغالی، تشدید رقابت ترکیه در بخش غرب این کشور در شرق مدیترانه، اتحاد استراتژیک ایران با چین و روسیه و سرانجام عادی سازی روابط میان کشورهای شیخ نشین عرب حاشیه خلیج فارس با رژیم صهیونیستی، همه با ما درباره نظم جدیدی در غرب آسیا صحبت میکنند که در یک طرف ایران و در طرف دیگر اتحاد سعودی ـ صهیونیستی قرار دارد.
این اتحاد جدید بسیار مهم است که در آینده خاورمیانه مورد توجه قرار گیرد، در آیندهای که نیروهای غربی و خارجی ممکن است حضور خود را در خاورمیانه کاهش دهند، نفت ممکن است اهمیت خود را برای اقتصاد و توسعه جهانی از دست داده باشد و همهگیریهای جهانی چهره هرگونه تعامل بین نوع انسان را تغییر داده باشد.
در این آینده، قدرتهای منطقهای ممکن است به دنبال زمینههای جدیدی برای رقابت باشند که امنیت پایدار، امنیت غذایی، تهدیدات ناشی از کمبود منابع آب، تغییرات آب و هوا و تأثیر آن بر نحوه استفاده انسان از انرژی، اصلیترین این موضوعات و زمینهها در سیاستگذاری بالادستی و تصمیمات استراتژیک باشند.
بر اساس این دیدگاه، عربها و صهیونیستها در تلاشند تا قدرتهای کوچک خود را به یکدیگر اضافه کنند تا بتوانند با ابرقدرت بزرگ منطقه یعنی ایران مقابله کنند.
از طرف دیگر این جبهه، تمرینات نظامی و رزمایشهای اخیر ایران، همراه با پیروزیهای آن در صحنههای دیپلماتیک بینالمللی، نشان دهنده قدرت این کشور در منطقه است که خط عربستان و اسرائیل را به وحشت انداخته و به اقداماتی سریع واداشته است.
از آخرین این اقدامات میتوان به توافقنامه موسوم به «توافق ابراهیم» میان امارات متحده عربی و اسرائیل و همچنین توافقنامه بین بحرین که تا نیم قرن پیش یکی از استانهای ایران بود و اسرائیل اشاره کرد.
اگرچه کاهش قدرت ایالات متحده آمریکا در منطقه و تلاش کور فرانسه در خاورمیانه میتواند یکی از دلایل چنین توافقنامهها و توافقاتی باشد، اما طبق دیدگاه ژئواستراتژیک و ژئوپلیتیک، ناامیدی مداوم کشورهای عربی کوچک و اسرائیل، به طور قطع آنها را وادار به انجام چنین اقداماتی کرده است که تحقیقات بیشتر نشان میدهد تصمیمات منطقی و ناکافی آنها در قبال چنین توافقنامههایی امکان حصول نتایجی برعکس انتظار آنها را در پیش داشته باشد.
این کشورهای کوچک از نظر ژئوپلیتیکی که قبلاً به حمایتی که از طریق حضور نظامی ایالات متحده داشتند وابسته بودند، در شرایطی قرار گرفتند که ممکن است قدرت نظامی آنها برای قدرتنمایی در برابر ایران و محور مقاومت کافی نباشد و فرانسه نیز علیرغم رویا و فعالیتهایش نمیتواند حامی اصلی آنها در منطقه باشد.
اما فراتر از تمام موارد ذکر شده در بالا، موضوع بسیار مهم دیگری در دل این توافقات نهفته است که ممکن است پیامد مهمی برای چنین توافقاتی داشته باشد و در آینده میان مدت آشکار شود و تنشها را برای مدت طولانی در این منطقه تشدید کند.
ایرانیها که در غرب آسیا زندگی کردهاند و در دورههای طولانی مدت نیز بر این منطقه حاکم بودهاند، به هویت ایرانی ـ اسلامی خود بسیار وابستهاند و تاریخ نشان میدهد که آنها برای نگه داشتن این پرچم بیش از هر سرزمین دیگر در این منطقه اقدامات زیادی انجام دادهاند.
توافقنامههای عربی ـ صهیونیستی ممکن است از نظر نژادی درون خود عواملی را داشته باشند که تشدید کننده نگاه نژادی در کنار نگاه ایدئولوژیک باشد و بتواند به عنوان مین در این توافقنامهها عمل کند.
این دیدگاه، اگر با دیدگاه و عقیده مردم ایران در مورد مقاومت در خاورمیانه همراه شود، ممکن است بزرگترین مشکلات را برای کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی در این منطقه ایجاد کند.
نورنیوز