نورنیوز ـ گروه بینالملل: این روزها رسانههای غربی بازگشت سوریه به اتحادیه عرب را تنها در قالب یک خبر عادی به افکار عمومی دنیا مخابره میکنند، بدون آنکه به ارزش راهبردی و پشتوانه منطقهای و فرامنطقهای این رخداد مهم کمترین اشارهای داشته باشند!
در زمان تاسیس داعش توسط دستگاههای اطلاعاتی آمریکا و رژیم صهیونیستی، مقامات ارشد غربی تصور نمیکردند که با گذشت یک دهه، ناچار به پذیرش اجباری حقیقتی به نام بقاء حکومت سوریه و بازگشت قدرتمندانه این کشور به اتحادیه عرب شوند.
نقشه شوم سرنگونی نظام سوریه و قطع اتصالات اجزاء جبهه مقاومت با یکدیگر، در اتاقهای فکر غرب و رژیم صهیونیستی بارها پخت و پز شده بود و در این محاسبات، خبری از احتمال بازگشت سوریه به اتحادیه عرب مطلقا به چشم نمیخورد.
راهبرد تبدیل سوریه و عراق به زمینهای سوخته اما اکنون به راهبرد شیوه پذیرش نظم جدید منطقهای در غرب آسیا با محوریت جبهه مقاومت تبدیل شده و این را باید شکست فاحش محاسباتی و راهبردی غرب به حساب آورد.
قطعا در این معادله، بازیگران غربی از جمله فرانسه، انگلیس و آلمان به عنوان تسهیلگران راهبرد آمریکا در پیشبرد نقشه سرنگونی نظام سوریه نیز شدیدا در معرض آثار و تبعات این شکست بزرگ قرار گرفتهاند.
ماهیت و چشمانداز وقایع جاری در غرب آسیا، قطعا به سود آمریکا و اتحادیه اروپا نیست و با نقشه راه و راهبرد آنها در ابتدای تاسیس داعش در تعارض کامل قرار دارد.
پس از سرکار آمدن بوش پسر و اشغال افغانستان و عراق از سوی ایالات متحده و متحدینش، فرضیهی متوهمانهی «لزوم تعیین ساختار نظم نوین جهانی توسط آمریکا» از سوی سیاستمداران غربی بیشتر مورد توجه و استناد قرار گرفت.
نظریات جنگ تمدنهای «ساموئل هانتینگتون» و پایان تاریخ «فرانسیس فوکویاما» نیز به خطوط تئوریک این منظومه ادعایی تبدیل شدند.
امروز اما؛ مبتنی بر بسیاری از شاخصهها، چنانچه راهبردنویسان غربی نیز نسبت به آن اذعان دارند، نفوذ و حضور آمریکا در غرب آسیا در حال کاهش است؛ عربستان در حال برقراری صلح با ایران است و نزدیکترین شرکای عربی آمریکا در حال برگرداندن سوریه به دامن جهان عرب هستند.
چنانچه مشاهده میشود، آمریکا حتی در ترسیم شبکهی «حامی-پیرو» خود و ایجاد پیوندهای راهبردی نوین با متحدان منطقهای و سنتی خود ناکام مانده است.
در چنین شرایطی حتی مقایسه تطبیقی «خاورمیانه جدید» ادعایی آمریکا در ابتدای قرن بیست و یکم و مناسبات منطقهای امروز در غرب آسیا که برگرفته از عقلانیت جمعی و قدرت ویژه بازیگران جبهه مقاومت در پس زدن مداخلهگرایی آمریکا-اروپا تبلور یافته، از عهده سیاستمداران و خبرهترین راهبردنویسان غربی نیز بر نمیآید و این حقیقتی است که همگان به آن اذعان دارند.
اکنون بازیگران اروپایی که خود را برای شکلدهی الگووارههای سلطه جدید خود در منطقه غرب آسیا آماده کرده بودند، از یکسو باید هزینههای پیروزی جبهه مقاومت در منطقه از جمله پذیرش سوریه به عنوان عضوی قدرتمند در اتحادیه عرب را تحمل کنند و از سوی دیگر، روشهای تعامل با شرایط جدید را بیاموزند!
به عبارت دقیقتر؛ اکنون غرب در حال پرداخت هزینههای فقدان عقلانیت راهبردی و محاسباتی خود در قبال واقعیات جاری در منطقه غرب آسیا است.
نورنیوز