نورنیوز - گروه اجتماعی : بلایای طبیعی، بهویژه زلزله به این دلیل که ناگهانی اتفاق میافتند و گستره آسیبهایش یکی از منابع فشارزای شدید بر جوامع انسانی است، پیامدهای ناخوشایندی را بهبار میآورد. طبعاً در برابر این پیامدهای ناخوشایند، زنان و مردان وجود دارند و این انگاره را ما تحتعنوان جنسیت تعریف میکنیم که زنان و مردان چه وظایفی در برابر فاجعهای دارند که انسان و زندگی را به نابودی میکشاند.
جنسیت به ویژگیهای اجتماعی، رفتاری و فرهنگی و انتظارها و هنجارها درباره زن یا مرد بودن گفته میشود که در جوامع انسانی متفاوت است و کنشگریها هم در برابر آن متفاوت است. بیشترین آسیب را اما زنان در فجایع طبیعی متحمل میشوند. پیامد زلزله یا سیل بیشترین صدمه را به زنان و کودکان وارد میکند. یکی از گزارشهایی که من در این باره مطالعه کردم، در سال ۲۰۲۱ منتشر شده است و یک مطالعه دیگر در شرق آسیا و اقیانوسیه انجام شده و در آن این موضوع بررسی شده است که چه کنیم که در برابر بلایا به یک توسعه پایدار برسیم.
در این دو پژوهش، موضوع جنسیت بررسی شده است و توانمندیها و ناتوانیهایی که درباره رویارویی زنان در برابر حوادث طبیعی وجود دارد که درواقع برساختهای است که توسط اجتماع و خانواده و ساختمان ذهنی و اجتماعی که در آن متولد شدیم ساخته میشود؛ بهعنوان مثال در یک مقاله آمده است که در آوریل ۲۰۱۵، زمینلرزهای به بزرگی 7/8 ریشتر منطقه گورکا در نپال را لرزاند و به دنبالش در ماه مه هم زلزله دوم رخ داد و باز نپال در سال ۲۰۱۷ متحمل فاجعه طبیعی دیگر مثل سیل شد که بخشهای خیلی وسیعی از کشور را از شرق به غرب تحتتاثیر قرار داد.
این مطالعه با استفاده از دادههای کیفی و کمی توانسته بود به بررسی تأثیر این بلایای اقلیمی بر افزایش مفهومی بهنام خشونت علیه زنان بپردازد. این مقاله با انجام این کار به مجموعه کوچک اما در حال رشد و اساساً مهم ادبیات جنسیت، مفهومی را اضافه میکند تحت عنوان تقاطع خشونت جنسیتی و بلایای طبیعی؛ یعنی درواقع بهطور طبیعی ثابت شده که ۳۵ درصد از زنان در سراسر جهان خشونت فیزیکی و جنسی را تجربه میکنند و موضوعی که ما کمتر دربارهاش میدانیم این است که چطور رویدادهایی مثل بلایای طبیعی و شرایط اقلیم آبوهوایی بر این ارقام تاثیرگذارند و باتوجه به شدت فزاینده تغییرات، چه تاثیرات نامطلوبی بر جای میگذارند.
موضوع مهم البته این است که خشونت در بستر فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی هر جامعهای متفاوت است، ما بیشترین اطلاعاتی که از پیامدهای زلزله داریم از کشورهای توسعهیافته است و درباره کشورهای کمترتوسعهیافته کمتر اطلاعاتی داریم. ولی در هر دو صورت ـ یعنی هم کشورهای توسعهیافته و هم کشورهای در حال توسعه ـ بهعبارتی زنان در موقعیتهای مختلف، متحمل خشونتاند، بنابراین در ادبیات مربوط به جنسیت و بلایای طبیعی، باید این موضوع وارد شود که مردان و زنان در برابر پدیدههایی مثل زلزله، تجربههای متفاوتی دارند.
وقتی در جامعهای مثل ایران، زلزلهای رخ میدهد، بستر و ساحتی وجود دارد که در آن نابرابری دیده میشود؛ بسترهای نابرابری از خانواده تا جامعه و بالعکس جریان دارد و مضاف بر آن وقتی زلزله رخ میدهد، نابرابری خودش را بیشتر نشان میدهد، مثلاً حجم کار زنان در خانه از بین میرود. تحقیقات نشان میدهد پیامد فاجعه برای زنان شاغل، خانهدار و سرپرست خانوار بیشتر است و خشونت خودش را بیشتر نشان میدهد که خودش پیامدهای زیادی در عرصههای جهانی و بومی در کشورهای جهان دارد. بانک جهانی از این مفهوم خشونت تحت عنوان vaw یا خشونت علیه زنان استفاده میکند که خودش یک گستره گسترده جهانی است.
آسیبپذیری زنان در مواقعی که فاجعه یا بحران پیش میآید به تفاوتهای جنسیتی و نابرابریها هم مربوط میشود؛ بهطور مثال بارداری میتواند تواناییهای جسمی زنان را محدود و نیازهای خاصی را در آنها ایجاد کند اما این نابرابریهای اجتماعی است که از همه مهمتر است. در کشورهای در حال توسعه، زنان بیشتر از مردان در طول بلایای طبیعی جان خود را از دست میدهند؛ هم در زلزله سرپل ذهاب این قضیه اتفاق افتاده، هم در زلزله بم و هم در زلزلههای دیگر که در ایران در سالهای پیش رخ داده، بیشترین آسیب رویاروی زنان و کودکان بوده است.
درنتیجه وقتی چنین اتفاقی رخ میدهد، فجایع و بحران و بلایا، بار خانگی را که بر دوش زنان تحمیل میشود، تشدید میکند؛ یعنی مفهومی بهنام زنانهشدن مسئولیت و تعهد در برابر همه مسائلی که زنان را در برگرفته افزایش پیدا میکند؛ درواقع وظیفه، مسئولیت و تعهد زنان پس از فاجعه بیشتر میشود و در ادامه، آسیبپذیری زنان در برابر خشونت علیه زنان پس از فاجعه بیشتر میشود. مثلاً یک شب زلزله میآید و یک دفعه صبح بیدار میشوی و میبینی از زندگیای که دیروز داشتی هیچ نداری و مجبوری خانه خودت را ترک کنی.
اینجا پیامدهایی تحت عنوان افزایش تنشهای خانگی بهوجود میآید؛ حالا افرادی که به نوعی متحمل ویرانی خانه شدهاند، همه نوع خشونت را تحمل میکنند، حتی خشونت از سوی شریک صمیمی خودشان یعنی همسرانشان. این موضوع در بلایای طبیعی مختلف وجود داشته است؛ در زلزله هائیتی ثابت شد که خشونت علیه زنان بالا رفت، در زلزلههای بنگلادش و فیلیپین و سونامی در اقیانوس هند هم همینطور بوده است.
بنابراین میبینیم نگاههای جنسیتی که اجازه نمیدهد زن بهعنوان یک فاعل اول صحبت کند، اینجا هم در معرض حوادث و مشکلات زیادی قرار میگیرد و به هر حال بلایای طبیعی مثل زلزله، سیل، آتشفشان و... بهخودیخود باعث خشونت نمیشوند بلکه این نابرابریهای جنسیتی و هنجارهای اجتماعی مردسالارانه موجود است که بلایای طبیعی را تشدید میکند.
*جامعهشناس
هممیهن