نورنیوز-گروه بین الملل: پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا این سوال را در ذهن مطرح میکند که آیا او سیاستهای قبلی خود را در قبال جهان اجرایی میکند یا خیر؟ آنچه مشخص خواهد بود این است که ترامپ از حیث دیدگاهی و اعتقادی همان نقطه نظرات را خواهد داشت اما نکته مهم این است که بین خروج و بازگشت مجدد وی به کاخ سفید، دنیا هم تغییرات زیادی را تجربه کرده است. به عنوان مثال، عربستان سعودی که روزی ترامپ ولیعهد آن را در کنار خود نشانده بود و مجبور بود برخی از مسائل را بپذیرد، امروز رو به توسعه رفته و حتی تحولاتی که در محمد بنسلمان به وجود آمده خیلی بیشتر از آن چیزی است که در دونالد ترامپ به وجود آمده است. بر همین اساس، رفتار ترامپ باید تغییر کند.
از سوی دیگر، ترامپ در قبال خاورمیانه با سه موضوع روبهرو است. نخست، مدل مواجهه با عربستان سعودی، دوم بحث ایران و سوم هم اسرائیل. از نظر ترامپ، عربستان منبع پول و ثروت است و در مقابل اسرائیل برای او و آمریکا یک متحد مهم اما پرهزینه است. به عبارت دیگر، هرچه روابط ایالاتمتحده با عربستان برای ترامپ سود باشد اما روابط با اسرائیل برای آنها و ترامپ هزینه زیادی خواهد داشت و در نهایت او ناچار است برای جلب حمایت، واکنشهایی را از خود نشان دهد و در این راستا، مساله ایران به میان میآید.
ترامپ در گذشته بحث توافق ابراهیم را اجرایی کرد اما او بهگونهای در مواجهه با اسرائیل رفتار کرد که نتانیاهو از این فضا به نفع خود استفاده کرد و حتی خطوخطوط جدیدی را در مورد غزه روی نقشه کشید و به دنبال آن شهرکسازیها را سرعت بخشید. این درحالی است که باید دید با آمدن ترامپ کشورهای عربی که خود از اسرائیل زخم خوردهاند، چگونه میخواهند در پروژههای توسعهمحور که اروپا، چین و … هم در آن دخیل است، پیش بروند. این پیچیدگیها مسائل سادهای نیست که ترامپ بتواند با تکرار همان برنامههای چهار سالی که در کاخ سفید بود آنها را اجرایی کند و ناچار است که به مشاوران خود مراجعه کند. ترامپ ناچار است، سیاستهای خود در قبال اسرائیل و کشورهای عربی را تعدیل کند. در مورد ایران هم ترامپ ناچار است که سیاست خود در قبال تهران را تعدیل کند به شرطی که در مقابل یک توافق وجود داشته باشد.
ترامپ در مورد چین فریاد میکشد و ناراحت است چراکه آن را رقیب تجاری خود میداند و به نوعی باید گفت این یک حسادت کودکانه به حساب میآید. چین امروز قویترین قدرت بازرگانی دنیا محسوب میشود و اساساً نمیخواهد در این وضعیت وارد منازعه نظامی با آمریکا شود. از سوی دیگر پکن حتی به سمت کاهش تنش و اتمام اختلاف با هند پیش رفته و در مورد تایوان هم این آمریکاست که ادعاهای خود را مطرح میکند. در نهایت ترامپ میخواهد همانند گذشته در مورد چین تعرفههای مورد نظر خود را وضع کند که این برخلاف لیبرالیسم مورد نظر آمریکاست و پکن را میتوان در مقام شکایت از آمریکا به دلیل عدم رعایت قوانین سازمان تجارت جهانی (WTO) قرار دهد. این درحالی است که پکن میلیاردها دلار در آمریکا سرمایهگذاری کرده و سپردههای چین در ایالاتمتحده هم سر به فلک میکشد. به همین دلیل اگرچه آمریکا قدرت ضربه زدن به چین را دارد بدونشک پکن هم توان این کار را خواهد داشت و در نهایت ترامپ نمیتواند همانند گذشته با این کشور رفتار کند و مجبور است با آنها کنار بیاید.
در مورد اروپا هم ترامپ اعتقاد دارد که نیازی نیست آمریکا از سومین قدرت اقتصادی جهان حمایت کند. او معتقد است که اروپا به دلیل حمایت آمریکا از جنگ جهانی دوم تاکنون، بد عادت شده و باید این پشتیبانیها کاهش پیدا کند. اروپاییها هم بر این اساس نگاه خاص خود را دارد و میگویند؛ اگر قرار است این حمایتها قطع شود، در مواقعی که سیاست ما با آمریکا همسو است با آنها متحد میشویم و در غیر این صورت راه خود را میرویم.
*تحلیلگر مسائل آمریکا
سازندگی