تهران با بافت شهری فشرده و ساختمانهای فرسوده، هنوز از تجربه بم درس کافی نگرفته است. برخی از مراکز درمانی و آموزشی و تجاری، هنوز مقاومسازی نشدهاند و در صورت وقوع حادثه، پیامدهای انسانی و اقتصادی فاجعهبار خواهد بود. در کنار کمبود منابع مالی عمومی، تغییر نگاه به رویکردهای مدرن، مولدساز و مدیریت واحد شهری ضروری است.
نورنیوز- گروه اجتماعی: بیستودو سال پیش، در بامدادی سرد و خاموش، زمین زیر پای بم لرزید؛ فقط دوازده ثانیه، اما دوازده ثانیهای که سرنوشت هزاران نفر را برای همیشه دگرگون کرد. ساعت ۵:۲۶ روز جمعه پنجم دیماه ۱۳۸۲، زلزلهای مهیب شهر را به زانو درآورد. خورشید وقتی از پشت کوههای بلند سر برآورد، شهری ویران و عزادار را روشن کرد؛ خانههایی که دیگر نبودند، کوچههایی که زیر آوار محو شده بودند و مردمانی که در جستوجوی عزیزانشان حیرتزده و ماتمزده اشک میریختند. آن ۱۲ ثانیه کوتاه نه تنها ساختمانها را فرو ریخت، بلکه سایهای شوم بر روان انسانها انداخت؛ زخمی کهنه اما همیشه تازه، یادآور شکنندگی زندگی و بیپناهی در برابر خشم طبیعت. حدود 40 هزار هموطن بمی در این حادثه تلخ جا باختند و صدها هزار نفر دیگر مصدوم یا بی خانمان شدند.
زلزله بم نشان داد که بلایای طبیعی فراتر از ویرانیهای فیزیکی، پیامدهای عمیق انسانی، اجتماعی و فرهنگی دارند. غم از دست دادن عزیزان، اضطراب، ترس و خشم از ناکارآمدیها، دل بازماندگان را میسوزاند. بازسازی خیابانها و خانهها ممکن است، اما بازسازی روانهای خسته، دشوار و زمانبر است. مطالعات پس از بم و زلزلههای بعدی در مناطق دیگر کشور نشان دادهاند که اختلالات روانی نظیر افسردگی و اضطراب به طرز چشمگیری افزایش مییابند. جامعهشناسان از گسلهای اجتماعی و فرهنگی سخن میگویند که در زیر آوار خانهها و خیابانها آشکار میشوند؛ گسلهایی که فقر، بیکاری، ناکارآمدی مدیریتی و خشونت خانگی را نمایان میکنند.
اما تلخی زلزله بم تنها در گذشته باقی نمانده است. امروز، کارشناسان هشدار میدهند که بسیاری از شهرهای ایران و خصوصا تهران روی دو گسل قرار گرفته اند: اول روی گسل طبیعی زلزله، و دوم روی گسل بیتوجهی! زلزله برای پایتخت حتی از جنگ و حوادث دیگر مخربتر است؛ تخمینها نشان میدهد که یک زمینلرزه بالای ۶ ریشتر میتواند تلفات انسانی گسترده و خسارتهای جبرانناپذیر برجای گذارد. علی نصیری، رئیس سازمان پیشگیری و مدیریت بحران تهران، تأکید کرده است که پیشگیری و مقاومسازی مراکز حیاتی مانند بیمارستانها، مدارس و ساختمانهای عمومی به مراتب کمهزینهتر و مؤثرتر از پرداخت خسارت پس از وقوع حادثه است. فرو ریختن یک بیمارستان، تنها تخریب سازه نیست؛ از دست رفتن سرمایههای انسانی و فرو ریختن امید مردم است.
تهران با بافت شهری فشرده و ساختمانهای فرسوده، هنوز از تجربه بم درس کافی نگرفته است. بسیاری از مراکز درمانی و آموزشی، مقاومسازی نشدهاند و در صورت وقوع حادثه، پیامدهای انسانی و اقتصادی فاجعهبار خواهد بود. در کنار کمبود منابع مالی عمومی، تغییر نگاه به رویکردهای مدرن، مولدساز و مدیریت واحد شهری ضروری است. سرمایهگذاری در پیشگیری، نوسازی هوشمندانه مدارس، بیمارستانها و ساختمانهای تجاری و رعایت دقیق آییننامههای ایمنی، تنها راهی است که میتواند از تکرار فاجعهای شبیه بم جلوگیری کند.
درس بم، به ویژه برای مدیران شهری و دولت، روشن است: اگر بیتوجهی ادامه یابد، خاطره تلخ بم در تهران تکرار خواهد شد. همانطور که در بم، بازماندگان نه تنها با ویرانی خانهها، بلکه با کمبود حمایت و ناکارآمدی مواجه بودند، تهران نیز بدون اقدامات پیشگیرانه و مقاومسازی، در برابر یک زلزله محتمل آسیبپذیر خواهد بود. در این میان، نهادهای دولتی و شهری باید از شعار به عمل برسند و سرمایه انسانی، درمانی و آموزشی را در اولویت قرار دهند. هر روز تأخیر، هزینهای سنگینتر و انسانی غیرقابل جبران خواهد داشت.
زخم بم و هشدار تهران، یک پیام روشن دارند: پیشگیری ارزانتر و مؤثرتر از عزاداری است. کشور ما تجربه تلخ خود را دارد و فرصت جبران، هنوز پیش از وقوع حادثه باقی است. از یاد نبریم که هر ساختمانی که مقاومسازی نمیشود، هر مدرسه و بیمارستان ناایمن، و هر تصمیمی که از صرفهجویی کوتاهمدت در ایمنی حمایت میکند، گسل خطرناک بیتوجهی را فعال میکند. این گسل، نه تنها زمین، بلکه جان انسانها را تهدید میکند.
بم زنده است، اما زخمش تازه باقی مانده است. تهران، اگر امروز درس عبرت نگرفته باشد، روی همان گسل بیتوجهی و تکرار فاجعه قدم میگذارد. مسئولیت ما تنها یادآوری تلخیهای گذشته نیست، بلکه اقدام عملی، پیشگیری و مقاومسازی است؛ کاری که نه تنها جان انسانها را حفظ میکند، بلکه امید و امنیت اجتماعی را تضمین میکند. ایران، سرزمینی زلزلهخیز، حق ندارد باز هم شاهد تکرار فجایع انسانی باشد؛ حق دارد در آرامش و ایمنی زندگی کند.