مقایسه وضعیت پاییز و آذر 1404 با سالهای گذشته نشان میدهد که سینمای ایران در این دوره با کاهش محسوس فروش و مخاطب مواجه شده است. افت شدید استقبال از سالنها، پخش شدن مخاطب میان فیلمها و سلطه نسبی کمدیهای کمکیفیت، تصویر کلی گیشه را کمجان کرده است. ژانر کودک و نوجوان هم نتوانسته به جریان اصل گیشه تبدیل شود و موفقیتهای محدود، بیشتر متکی به خود فیلمهاست.
نورنیوز- گروه فرهنگی: با فرارسیدن فصل زمستان و پایان برگهای پاییزی، نگاه به وضعیت سینمای ایران در سهماهه پاییز و بهویژه آذر ۱۴۰۴، تصویری نگرانکننده از گیشه و مخاطب ارائه میدهد. اگرچه سینما در سالهای گذشته بهعنوان یکی از تفریحات نسبتاً ارزان خانوارها شناخته میشد، دادههای فروش نشان میدهد که این صنعت سرگرمی در پاییز امسال با افت چشمگیر استقبال مواجه شده است.
مقایسه مجموع فروش سهماهه پاییز نشان میدهد که گردش مالی سینما از حدود ۵۸۶ میلیارد تومان در پاییز ۱۴۰۳ به حدود ۵۴۴ میلیارد تومان در پاییز ۱۴۰۴ کاهش یافته؛ یعنی افتی نزدیک به ۴۲ میلیارد تومان. این کاهش در شرایطی رخ داده که تعداد سانسها تقریباً تغییری نکرده و از ۲۴۱ هزار سانس در سال گذشته به ۲۳۶ هزار سانس در سال جاری رسیده است. افت فروش بیش از آنکه ناشی از کاهش ظرفیت نمایش باشد، به کم شدن مخاطب و کاهش استقبال بازمیگردد. شاهد دیگر این روند، تعداد بلیتهای فروختهشده است: در پاییز ۱۴۰۳ بیش از ۱۰ میلیون و ۶۸۷ هزار بلیت فروخته شد، در حالی که این عدد در پاییز ۱۴۰۴ به حدود ۷ میلیون و ۷۴ هزار بلیت کاهش یافته؛ یعنی سینما در عرض یک سال نزدیک به ۳ میلیون و ۶۰۰ هزار مخاطب خود را از دست داده است.
دلایل کاهش مخاطب و افت فروش
افت مخاطب در پاییز و آذر ۱۴۰۴ به عوامل متعددی مرتبط است. وضعیت اقتصادی نامطلوب کشور فشار شدیدی بر خانوارها وارد کرده و قدرت خرید تفریحات فرهنگی را کاهش داده است. افزایش قیمت بلیت، بهخصوص بلیت ۱۱۰ هزار تومانی برای شش روز هفته و ۵۵ هزار تومانی برای سهشنبهها، بر تصمیم خانوادهها برای رفتن به سینما تأثیرگذار بوده است. علاوه بر آن، سرما و آلودگی هوا و شیوع آنفولانزا نیز در کاهش رغبت مخاطبان نقش داشته است.
مسئله دیگر، تکراری شدن فرمولهای سینمای کمدی است. کمدیها همچنان سهم عمدهای از جدول ۱۰ فیلم پرفروش پاییز و آذر را در اختیار دارند، اما قدرت سابق خود برای جذب مخاطب را از دست دادهاند. فیلمهایی با فروشهای بالاتر مانند «آقای زالو» با ۱۰۸ میلیارد تومان فروش و «یوز» با ۷۸ میلیارد تومان، نشان میدهند که هنوز این ژانر مخاطب خود را دارد، اما سایر آثار کمدی با شوخیهای دمدستی و کلیشهای، قادر به نجات گیشه نیستند. تحلیلگران سینما معتقدند این خستگی مخاطب از فرمولهای تکراری، دلیل اصلی کاهش فروش و پخش شدن مخاطب میان فیلمها است. فاصله فروش میان فیلمهای پرفروش نیز کاهش یافته و هیچ اثر غالبی بر گیشه دیده نمیشود. در عین حال گسترش تولیدات سینمایی در شبکه نمایش خانگی و افزایش سکوهای نمایش فیلم می تواند یکی دیگر از دلایل افت فروش و مخاطب سینما هم باشد.
در ژانر کودک و نوجوان نیز وضعیت دوگانه است. فیلمهایی مانند «یوز» توانستهاند موفق عمل کنند اما سایر آثار این ژانر مثل «دختر برقی» و «فرمانروای آب» در نیمه پایین جدول باقی ماندهاند و سهم زیادی در هدایت گیشه ندارند. این نشان میدهد که موفقیتهای این ژانر بیشتر به کیفیت خود فیلمها بستگی دارد تا به شکلگیری جریان پایدار در سینمای کودک و نوجوان.
آذرماه؛ کممخاطبترین بازه سال
آذرماه که همواره بهعنوان بازه طلایی سینما و فرصت مناسب برای تهیهکنندگان و مخاطبان شناخته میشود، امسال تبدیل به کممخاطبترین ماه طی ۹ ماه اول سال شد. تنها ۱ میلیون و ۸۷۴ هزار نفر به سینما رفتند که نسبت به آذر ۱۴۰۳، ۵۴ درصد کاهش و نسبت به آذر ۱۴۰۲، ۴۵ درصد کاهش نشان میدهد. گیشه این ماه نیز تنها به ۱۴۰ میلیارد تومان رسید، ضعیفترین آذرماه سال ۱۴۰۴. حتی فیلمهای پرمخاطبی مانند «کجپیله»، «قسطنطنیه»، «آقای زالو»، «کفایت مذاکرات» و «طهران ۵۷» نیز نتوانستند آمارها را بهبود دهند. این وضعیت نشان میدهد که مشکل سینما در این ماه، نه کمبود فیلم بلکه افت تمایل مخاطب برای رفتن به سالنهاست.
عملکرد پنج فیلم پرفروش آذر نیز شاخص است: «آقای زالو» با جذب ۵۳۷ هزار مخاطب و فروش ۴۳ میلیارد و ۱۰۸ میلیون تومان، «کفایت مذاکرات» با ۳۸۸ هزار مخاطب و فروش ۳۲ میلیارد و ۲۶۸ میلیون تومان، «یوز» با ۲۲۳ هزار مخاطب و فروش ۱۳ میلیارد و ۳۱۳ میلیون تومان، «طهران ۵۷» با ۱۲۶ هزار مخاطب و فروش ۱۰ میلیارد و ۳۴۷ میلیون تومان و «دختر برقی» با ۱۲۰ هزار مخاطب و فروش ۷ میلیارد و ۸۶۵ میلیون تومان، نشان از کاهش کلی استقبال نسبت به سالهای گذشته دارد.
مقایسه وضعیت پاییز و آذر ۱۴۰۴ با سالهای گذشته نشان میدهد که سینمای ایران در این دوره با کاهش محسوس فروش و مخاطب مواجه شده است. افت شدید استقبال از سالنها، پخش شدن مخاطب میان فیلمها و سلطه نسبی کمدیهای کمکیفیت، تصویر کلی گیشه را کمجان و یکنواخت کرده است. ژانر کودک و نوجوان هنوز نتوانسته به جریان اصلی و تثبیتکننده گیشه تبدیل شود و موفقیتهای محدود، بیشتر متکی به خود فیلمهاست تا سیاست کلی اکران.
در این شرایط، جشنواره فیلم فجر و اکرانهای نوروز و ماه رمضان میتواند فرصتی برای احیای سینما باشد. تنها با عرضه فیلمهای با کیفیت، متنوع و مخاطبپسند و توجه به خلاقیت در ژانرهای مختلف، امکان بازگشت مخاطب به سالنها و احیای گیشه فراهم خواهد شد. در غیر این صورت، روند افت مخاطب و گیشه ضعیف، ادامه خواهد یافت و سینما به جایگاه اصلی خود در زندگی فرهنگی مردم بازنخواهد گشت.