نشست پاریس با ادعای حمایت از ارتش لبنان، در عمل ادامه همان الگوی غربی است که خلع سلاح مقاومت را جایگزین امنیت واقعی میکند. بیتفاوتی در برابر تجاوزات اسرائیل و تجربه سوریه نشان میدهد این مسیر، لبنان را به سمت بیثباتسازی هدایت میکند نه ثبات.
نورنیوز-گروه بینالملل: نشست پاریس با حضور فرانسه، آمریکا و عربستان سعودی و دیدار با فرمانده ارتش لبنان، در ظاهر بر «تقویت ارتش» و «اجرای آتشبس» متمرکز شده است، اما محتوای واقعی آن بر خلع سلاح حزبالله استوار است. ادعای وزارت خارجه فرانسه درباره اجرای آتشبس، زمانی معنا مییابد که این کشورها در برابر تجاوزگری مستمر رژیم صهیونیستی به لبنان سکوت اختیار کردهاند. این تناقض، ماهیت امنیتی نشست را زیر سؤال میبرد و نشان میدهد هدف اصلی، نه حمایت از لبنان، بلکه تغییر معادله بازدارندگی آن است.
در این چارچوب، همراستایی مواضع غربی با اظهارات تام باراک درباره «سرنوشت مشترک لبنان و سوریه» آشکار میکند که پروژهای فراتر از یک نشست دیپلماتیک در جریان است؛ پروژهای که با ابزار فشار سیاسی و اقتصادی، به دنبال تحمیل الگوی بیدفاعسازی است.
غزه؛ سند زنده بیتعهدی غرب
رفتار غرب در قبال غزه، معیار معتبری برای سنجش ادعاهای آن درباره لبنان است. بیش از دو سال نسلکشی، عبور شمار شهدا از ۷۰ هزار نفر، استمرار بمباران و جلوگیری از ورود کمکهای انسانی، نشان میدهد که حمایت غرب از امنیت، صرفاً گزینشی و در خدمت منافع رژیم صهیونیستی است.
در شرایطی که غزه به صدها هزار چادر نیاز دارد و هزاران کامیون کمک پشت گذرگاهها متوقف ماندهاند، تمرکز غرب بر خلع سلاح مقاومت و کوچ اجباری فلسطینیان، معنای روشنی دارد: امنیت اسرائیل، حتی به قیمت حذف کامل انسانیت. حاشیهرفتن غزه به بهانه جنگ اوکراین و بحرانهای دیگر، نشانه خرید زمان برای تداوم کشتار و اشغالگری است؛ الگویی که اکنون به لبنان تعمیم داده میشود.
سوریهسازی لبنان؛ سناریوی تکرارشونده
ادعای تقویت ارتش لبنان، در سایه تجربه سوریه، فاقد اعتبار است. در سوریه، رژیم صهیونیستی طی یک سال بخش اعظم زیرساختهای دفاعی را هدف قرار داد و در مقابل، آمریکا و اروپا نهتنها واکنشی نشان ندادند، بلکه هیچ برنامهای برای احیای ارتش این کشور ارائه نکردند. نتیجه، دست باز اسرائیل برای اشغالگری بیشتر بود.
در لبنان نیز همین الگو در حال تکرار است: ادامه اشغال پنج نقطه استراتژیک، بمبارانهای مستمر و همزمان فشار سیاسی برای خلع سلاح حزبالله. غرب آشکارا بیدفاع شدن لبنان را شرط امنیت اسرائیل معرفی میکند؛ در حالی که سلاح مقاومت، در کنار ارتش و مردم، ستون اصلی راهبرد دفاعی لبنان و مصداق دفاع مشروع است. حذف این مؤلفه، لبنان را به کشوری آسیبپذیر و وابسته بدل میکند.
وعدههای تکراری و مقاومت اجتماعی
نشست پاریس و وعده نشست فوریه ۲۰۲۶، ادامه زنجیرهای از تعهدات اجرانشده غرب است. سالهاست که فرانسه و دیگر کشورها از کمکهای میلیاردی و تقویت ارتش لبنان سخن گفتهاند، اما هیچیک محقق نشده است. این وعدهها، بیش از آنکه راهحل باشند، ابزاری برای دخالت در امور داخلی لبنان بودهاند.
در برابر این فشارها، جامعه لبنان مسیر خود را روشن کرده است. حضور گسترده مردم در تشییع فرماندهان مقاومت و مواضع جریانهای سیاسی نشان میدهد که اکثریت، ادامه مقاومت را تنها راه نجات میدانند. تأکید صریح شیخ نعیم قاسم بر عدم تسلیم سلاح مقاومت و حمایت نبیه بری از این موضع، سد محکمی در برابر فتنه خلع سلاح است. این واقعیت اجتماعی، معادلهای است که نشستهای بینالمللی قادر به نادیده گرفتن آن نیستند.