نورنیوز https://nournews.ir/n/263598
کد خبر: 263598
27 آذر 1404
نورنیوز ارزش‌ها و مخاطرات نشست رئیس‌جمهور با نخبگان سیاسی را بررسی می‌کند؛

فرصتی که نباید عادی یا تشریفاتی شود


نشست چهارشنبه رئیس‌جمهور با نخبگان سیاسی و فعالان حزبی را می‌توان حرکتی ضروری در مسیر حکمرانی مشارکتی و کثرت‌گرا ارزیابی کرد؛ حرکتی که می‌تواند در نهایت به بازسازی تدریجی سرمایه اجتماعی بینجامد. اما این حرکت، تنها زمانی معنا خواهد داشت که از سطح رویداد عبور کند و به فرآیند تبدیل شود.

نورنیوز- گروه سیاسی: نشست سه‌ساعته رئیس‌جمهور با نخبگان سیاسی، حزبی و دانشگاهی، اگر از سطح یک رویداد خبری فراتر دیده شود، واجد دلالت‌های مهمی در منطق حکمرانی دولت چهاردهم است. به خلاف نظر برخی تحلیل‌گران که برگزاری چنین نشست‌هایی را خالی از فایده ارزیابی می‌کنند، این جلسه را نه باید صرفاً در چارچوب «شنیدن نقدها» و نه به‌عنوان اقدامی نمادین برای ترمیم تصویر دولت تفسیر کرد، بلکه باید آن را بخشی از تلاش دولت برای بازتعریف نسبت خود با طبقه نخبه و بازسازی سازوکارهای تصمیم‌سازی در شرایط پیچیده و انباشته از ناترازی‌های ساختاری دانست.

حکمرانی کثرت‌گرا و مشارکتی

در ادبیات حکمرانی معاصر، به‌ویژه در نظریه‌های حکمرانی کثرت‌گرا و مشارکتی، دولت دیگر تنها «تصمیم‌گیر نهایی» نیست، بلکه «تنظیم‌گر میدان کنش» میان بازیگران مختلف اجتماعی، سیاسی و نهادی است. از این منظر، تأکید رئیس‌جمهور بر اینکه دعوت به مشارکت به معنای فقدان برنامه نیست، دقیقاً ناظر به یک سوءبرداشت رایج است: گویی هر دولتی که گوش شنوا دارد، الزاماً فاقد راهبرد است. حال آنکه در منطق حکمرانی علم‌محور، برنامه بدون گفت‌وگو به بوروکراسی کور و گفت‌وگو بدون برنامه به سیاست‌ورزی نمایشی فرو می‌کاهد.

اهمیت این نشست، بیش از آنکه در تک‌تک محورهای مطرح‌شده—از انرژی و آموزش تا سیاست خارجی و ناترازی‌ها—باشد، در «صورت‌بندی رابطه دولت با نخبگان» است. دولت چهاردهم به‌درستی دریافته که در شرایط فرسایش سرمایه اجتماعی، هیچ سیاست اصلاحیِ پرهزینه‌ای—از اصلاح قیمت انرژی تا بازتوزیع یارانه‌ها—بدون همراهی لایه‌های مرجع جامعه قابل دوام نیست. نخبگان، در این میان، نقش واسط میان دولت و افکار عمومی را دارند؛ نه به‌عنوان مبلّغ دولت، بلکه به‌مثابه منتقدانِ درون‌ماندگار نظم سیاسی.

از این منظر، هم‌زمانی نشست نخبگان با سفر استانی رئیس‌جمهور به خراسان جنوبی نیز معنادار است. دولت در حال ارسال یک پیام دوگانه است: از یک‌سو، توجه به بدنه اجتماعی و مسائل زیست‌جهان مردم در استان‌ها؛ و از سوی دیگر، اتکای تحلیلی به دانش کارشناسی و ظرفیت‌های نخبگان سیاسی و حزبی. این تلفیق، اگر آگاهانه و مستمر دنبال شود، می‌تواند نشانه‌ای از عبور از دوگانه کاذب «مردم‌گرایی بی‌کارشناسی» و «نخبه‌گرایی جداافتاده از جامعه» باشد.

آسیب‌های یک اقدام مفید

با این حال، درست در همین‌جا، خطر اصلی نیز پدیدار می‌شود: خطر عادی شدن و تشریفاتی شدن چنین نشست‌هایی. تجربه تاریخی سیاست در ایران نشان می‌دهد که بسیاری از ابتکارات گفت‌وگومحور، به‌مرور به جلساتی کم‌اثر، تکراری و بی‌پیوند با فرآیند واقعی تصمیم‌گیری تبدیل شده‌اند. اگر گفت‌وگو صرفاً به شنیدن نقدها محدود بماند، بدون آنکه سازوکار مشخصی برای تبدیل آن‌ها به سیاست، برنامه یا اصلاح نهادی تعریف شود، سرمایه نمادین این جلسات به‌سرعت مستهلک خواهد شد.

برای پرهیز از این آفت، چند شرط اساسی وجود دارد. نخست، «نهادینه‌سازی گفت‌وگو» است، نه شخصی‌سازی آن. گفت‌وگوی دولت با نخبگان نباید وابسته به اراده فردی رئیس‌جمهور یا مقطعی بودن شرایط باشد، بلکه نیازمند چارچوب‌های منظم، دستورکارهای مشخص و خروجی‌های قابل ارزیابی است. پیشنهاد رئیس‌جمهور برای تشکیل تیمی از نخبگان جهت جمع‌بندی راهکارها، اگر به‌درستی طراحی شود، می‌تواند گامی در این مسیر باشد؛ به شرط آنکه این تیم صرفاً نقش مشورتی صوری نداشته باشد.

شرط دوم، «چندصدایی واقعی» است. ارزش این نشست‌ها دقیقاً در تنوع سیاسی و فکری حاضران است؛ از اصلاح‌طلب و اصولگرا تا مستقل. اگر در ادامه مسیر، دایره دعوت‌ها محدود شود یا نقدهای تند به حاشیه رانده شوند، گفت‌وگو به هم‌صدایی کنترل‌شده فروکاسته خواهد شد. حکمرانی کثرت‌گرا، بیش از آنکه به اجماع سریع نیاز داشته باشد، به مدیریت اختلافات نیازمند است.

شرط سوم، «پیوند دادن گفت‌وگو با سیاست‌گذاری بوروکراتیک» است. یکی از شکاف‌های مزمن در نظام تصمیم‌گیری ایران، فاصله میان ایده‌های کارشناسی و بدنه اجرایی دولت است. اگر دستگاه بوروکراسی، این گفت‌وگوها را «تزئینی» تلقی کند یا نسبت به آن مقاومت نشان دهد، کل پروژه مشارکت نخبه‌محور عقیم خواهد ماند. اشاره رئیس‌جمهور به مقاومت‌ها در مسیر تمرکززدایی، نشانه‌ای از آگاهی دولت نسبت به همین مانع ساختاری است.

در مجموع، نشست چهارشنبه را می‌توان حرکتی مثبت و ضروری در مسیر حکمرانی مشارکتی و علم‌محور ارزیابی کرد؛ حرکتی که می‌تواند به تقویت موقعیت دولت نزد طبقه نخبه و از آن طریق، به بازسازی تدریجی سرمایه اجتماعی بینجامد. اما این حرکت، تنها زمانی معنا خواهد داشت که از سطح رویداد عبور کند و به فرآیند تبدیل شود. گفت‌وگو، اگر نهادینه نشود، خیلی زود به عادت بدل می‌شود؛ و عادت، در سیاست، خطرناک‌ترین شکل فرسایش اعتماد است.

 


سرویس: سیاسی
کلید واژگان: رئیس جمهور / پزشکیان / سرمایه اجتماعی / سفر پزشکیان / فعالان حزبی / نخبگان سیاسی / نشست رئیس‌جمهور با نخبگان سیاسی