نورنیوز https://nournews.ir/n/262010
کد خبر: 262010
19 آذر 1404
نورنیوز اظهارات ترامپ درباره اروپا را بررسی می‌کند؛

اروپا؛ بهای تسلیم در برابر آمریکا


سخنان تحقیرآمیز ترامپ و مفاد سند امنیت ملی آمریکا پرده از واقعیتی عریان برداشت؛ متحدی که در ظاهر شریک راهبردی است اما در عمل رابطه‌ای ارباب–رعیتی تحمیل می‌کند. اروپا امروز در نقطه‌ای ایستاده که باید میان ادامه وابستگی و بازتعریف استقلال خویش یکی را برگزینَد؛ انتخابی که آینده نظم جهانی را تعیین می‌کند.

نورنیوز-گروه بین‌الملل: اظهارات اخیر ترامپ که اروپا را «ملت‌های رو به زوال» با رهبرانی «ضعیف» توصیف کرد، تنها یک موضع‌گیری مقطعی نیست بلکه نشانه‌ای دقیق از منطق رفتاری واشنگتن با متحدان خود است. او اروپا را مسئول ناکامی در اوکراین دانست و حتی احتمال کاهش حمایت نظامی را مطرح کرد؛ این پیام آشکار است: اتحاد با آمریکا نه بر اساس احترام، بلکه بر مبنای تبعیت تعریف می‌شود.

اروپا از پایان جنگ جهانی دوم به امید امنیت، سرمایه‌گذاری و نفوذ جهانی در مدار آمریکا چرخید؛ از حضور نظامی در افغانستان تا حمایت از تحریم کشورها، پشتیبانی از اسرائیل و مشارکت در جنگ اوکراین. اما بازدهی این همراهی به جای تقویت جایگاه اروپا، آن را در ساختار سیاست بین‌الملل به بازیگری تابع بدل ساخت؛ قاره‌ای که حتی توان تأمین امنیت خود را مستقلانه ندارد و باید هزینه ناتو و حتی اولویت‌های اقتصادی آمریکا را پرداخت کند.

نتیجه، همان است که در حضور حقارت‌آمیز رهبران اروپایی در کاخ سفید و پذیرش توافقات اقتصادی شبه‌کاپیتالاسیونی دیده شد: وابستگیِ مبتنی بر توهم شراکت، اکنون به تحقیر ساختاری انجامیده است.

  تسلیم در برابر قدرت یا تداوم مقاومت؟

تحلیل راهبرد امنیت ملی آمریکا و سخنان ترامپ دو مسیر متفاوت را نشان می‌دهد: مسیر اول، تسلیم؛ که نمونه‌اش اروپا است. مسیر دوم، مقاومت؛ که در چین، روسیه، ایران و سازوکارهای نوظهور چندقطبی چون بریکس قابل مشاهده است.

اروپا مصداق کامل وجه نخست است؛ کشوری که در برابر واشنگتن عقب نشست و با هر عقب‌نشینی، مطالبه جدیدی را پذیرفت. برعکس، کشورهای مستقل‌محور با وجود تحریم، فشار رسانه‌ای و تهدید امنیتی، به جای عقب‌نشینی به تقویت راهبردهای اقتصادی و ژئوپلیتیکی خود پرداختند.

چین از تهدید رسمی آمریکا به «رقیب پذیرفته شده» تبدیل شد؛ روسیه در جنگ اوکراین باوجود فشار کم‌سابقه تحریم‌ها موقعیت میدانی خود را تثبیت کرد و ایران با تاب‌آوری اقتصادی، پیشرفت دفاعی و پاسخ‌گویی مستقیم به اسرائیل جایگاه خویش را از «تهدید مهارپذیر» به «قدرت تثبیت‌شده منطقه‌ای» منتقل نمود. این تحولات باعث شد آمریکا از جاه‌طلبی جهانی به حوزه پیرامونی خویش عقب‌نشینی کرده و عملاً به منطق مونرو بازگردد.

چهره واقعی نظم آینده همین‌جاست: بهای مقاومت کمتر از بهای تسلیم است.

 بحران اعتماد در اروپا؛ ترک‌های یک اتحاد

تحقیرهای مکرر واشنگتن اکنون یک شوک هویتی در اروپا ایجاد کرده است. مقاماتی از قبیل کایا کالاس و آلیس روفو صریحاً هشدار داده‌اند که سند امنیت ملی آمریکا «بی‌رحمانه» و مبتنی بر نگاه سلطه‌جویانه است. بورل آن را «اعلام جنگ سیاسی علیه اروپا» توصیف می‌کند. چنین اعترافاتی نشان می‌دهد که شکاف میان دو سوی آتلانتیک به سطح ساختاری رسیده است.

اروپا با واقعیتی مواجه است که سال‌ها از پذیرش آن گریخته بود: آمریکا شریک نیست، سایه‌ای مسلط است.

اگر این روند ادامه یابد، بحران مهاجرت، رکود جمعیتی، فشار امنیتی و وابستگی انرژی، اروپا را به بلوکی نیمه‌منفعل بدل می‌سازد؛ قاره‌ای که هرچه بیشتر در ساختار واشنگتن ادغام شود، بیش‌تر استقلال و هویت استراتژیک خود را از دست می‌دهد.

  دوراهی آخر؛ تبعیت یا بازتعریف استقلال

اروپا امروز در نقطه تصمیم تاریخی ایستاده است. اگر مسیر گذشته را ادامه دهد، در نهایت با زوال قدرت نرم، تضعیف اقتصاد و بحران سیاسی داخلی روبه‌رو خواهد شد. اما گزینه دوم –هرچند پرهزینه– راهی به سوی بازیابی هویت مستقل ژئوپلیتیکی است.

تحولات جهانی نشان می‌دهد که هزینه مقاومت بسیار کمتر از هزینه تسلیم است؛ همان واقعیتی که در رفتار آمریکا، عقب‌نشینی آن از سیاست‌های جهانی و رشد نظم چندقطبی آشکار شد. آینده اروپا وابسته به این است که قدرت را تعریف کند یا تعریف شود؛ بایستد یا ادامه دهد به خم شدن.

 


منبع: نورنیوز
سرویس: بین الملل
کلید واژگان: آمریکا / ترامپ / اوکراین / اروپا / بریکس / نظم نوین جهانی / استقلال اروپا / راهبرد امنیت ملی