تجربه بسیاری از سالمندان نشان میدهد که شادی در سالهای بالای زندگی نه نتیجه افزودن، بلکه حاصل «رها کردن» است؛ کنار گذاشتن نگرانیها، رقابتها و عادتهای فرسایشی که سالها بیصدا انرژی روانی را تحلیل میبردند. هفت مورد از مهمترین این رهاسازیها بررسی شده است.
نورنیوز-گروه اجتماعی: کنار گذاشتن عادتها و نگرانیهای بیفایده پس از ۶۵ سالگی میتواند به افزایش آرامش، رضایت و شادی منجر شود.
فرارو نوشت: با ورود به سالهای سالمندی، بسیاری از افراد از رها کردن فشارهای اجتماعی و ذهنی سخن میگویند؛ عاداتی که کنار گذاشتنشان مسیر تازهای به سوی آرامش و زندگی معنادارتر باز میکند.
بسیاری از افرادی که وارد دهههای پایانی میانسالی و آغاز سالمندی میشوند، از تغییری آرام اما عمیق سخن میگویند؛ تغییری که معمولاً نامش را «آرامش» میگذارند. این آرامش نه از راه دوری جستن از جهان، بلکه از مسیر رها کردن چیزهایی به دست میآید که سالها به شکل ناخودآگاه حمل میشدند: نگرانیها، رقابتها، تصورهای غلط از خود و انتظاراتی که بیشتر از آنکه متعلق به خود فرد باشند، برساخته محیط و فرهنگ بودهاند.
جالب آنکه بسیاری از این افراد معتقدند میتوانستند این سبکبار شدن را بسیار زودتر آغاز کنند. تجربه آنان نشان میدهد «شادتر شدن» در این سن، محصول اضافه کردن چیزهای بیشتر نیست؛ نتیجه کم کردن و رها کردن چیزهایی است که سالها بر ذهن و جان سنگینی کردهاند.
در ادامه، هفت مورد از رایجترین چیزهایی را مرور میکنیم که افراد پس از ۶۵ سالگی کنار میگذارند؛ عاداتی که کنار گذاشتنشان نهتنها سبکسری نمیآورد، بلکه نوعی وضوح ذهنی، انرژی روانی و احساس آزادی به همراه دارد.
۱) اهمیت دادن به نگاه دیگران
تقریباً همه ما در سالهای کاری و میانسالی تا حد زیادی تحت تأثیر نگاه و قضاوت دیگران زندگی میکنیم؛ چه بپوشیم، چه بگوییم، چگونه رفتار کنیم و حتی چه انتخابهایی داشته باشیم. بسیاری از تصمیمها ناخودآگاه برای «تماشاگرانی» گرفته میشود که عملاً وجود خارجی ندارند.
اما در حدود ۶۵ سالگی، این صدای بیرونی کمرنگ میشود. افراد به نقطهای میرسند که نگاه دیگران دیگر نقش تعیینکننده ندارد. پرسش اصلی از «دیگران چه فکر میکنند؟» به «این انتخاب برای من چه معنایی دارد؟» تغییر میکند. این تغییر، نوعی آزادی ایجاد میکند؛ آزادی پوشیدن آنچه دوست دارند، زندگی مطابق میل خود و رها شدن از نگرانی دائمی درباره برداشت اطرافیان. تجربه نشان میدهد این آزادی بینیاز از سن است و اگر فرد بخواهد، میتواند آن را بسیار زودتر به زندگی خود وارد کند.
۲) تلاش برای جوان بهنظر رسیدن
فرهنگ امروز، جوانی را به معیاری ثابت تبدیل کرده است؛ فرهنگی که در آن باید پوست صافتر، بدنی سفتتر و انرژی بیپایان داشت. بسیاری از افراد در دهههای میانی زندگی به شکلی بیوقفه با نشانههای طبیعی گذر زمان مبارزه میکنند. اما رسیدن به دهه شصت و هفتاد، این مبارزه را کمرنگ میکند.
افراد کمکم درمییابند جنگیدن با خطوط صورت یا رنگ مو، دستاوردی پایدار ندارد. در این سن، زیبایی با معنا و تجربه سنجیده میشود و هدف از «جوانتر دیده شدن» به «راحت بودن در بدن خود» تغییر میکند. چنین تغییری باعث کاهش چشمگیر استرس میشود. دیگر هر آینه یا عکس فرصتی برای مقایسه نیست. وقتی فرد ارزش خود را از معیارهای محدود زیبایی جدا میکند، نگاه مهربانتری نسبت به بدن و گذر زمان پیدا میکند.
۳) رقابت شغلی و وابستگی به عنوان و مقام
در سالهای کاری، بسیاری از افراد بخش بزرگی از هویت خود را به مقامها و عنوانهای شغلی گره میزنند. اما در دوران سالمندی، این وابستگی کمکم رنگ میبازد. افراد در این مرحله متوجه میشوند آنچه در ذهن خانواده، دوستان و نزدیکان باقی میماند، نه عنوانهای سازمانی است نه تعداد پروژهها؛ بلکه مهربانی، حضور، قابلاعتماد بودن و لحظههای مشترک است.
پژوهشها نیز نشان میدهد احساس معنا و ارتباط، رضایت بیشتری نسبت به پرستیژ شغلی میآورد. بسیاری از سالمندان زمانی که از سمتها کنار میروند، فرصت مییابند فعالیتهایی را دنبال کنند که پیشتر برایشان زمان نداشتند: کار داوطلبانه، یادگیری هنرهای جدید، کمک به جامعه یا صرفاً وقتگذرانی با عزیزان.
۴) مقایسه مداوم با سبک زندگی دیگران
مقایسهکردن در همه سنین وجود دارد، اما در سالهای کاری و میانسالی شدت بیشتری دارد؛ خانه بزرگتر، سفرهای لوکستر، موفقیتهای بیشتر دیگران… سیلی بیپایان از نشانههای ظاهری «بهتر بودن». اما بسیاری از افراد پس از ۶۵ سالگی به نقطهای میرسند که این رقابت پنهان معنای خود را از دست میدهد. آنها درمییابند بسیاری از خریدها یا فشارها تنها برای «همسطح ماندن» بوده، نه برای شادی واقعی.
انتخابهایی مانند کوچکتر کردن خانه، سادهتر کردن زندگی یا حذف هزینههای غیرضروری، در این سن اغلب نه به معنای محدودیت، بلکه به معنای آزادی و آرامش است. افراد میگویند با حذف این مقایسهها، کیفیت خواب و آرامش روانیشان افزایش پیدا میکند.
۵) نگهداشتن کینهها و دلخوریهای قدیمی
با گذشت سالها، خاطرات ناخوشایند و دلخوریها جمع میشوند و گاه تبدیل به باری سنگین میگردند. اما بسیاری از سالمندان به این نتیجه میرسند که حمل این خشم و رنج، انرژی زیادی میگیرد و هیچ سودی ندارد. رها کردن کینه، حتی بدون شنیدن عذرخواهی، اغلب تجربهای رهاییبخش است.
بسیاری میگویند زمانی که از این بار احساسی عبور کردند، احساس سبکی و آرامش بیشتری یافتند. این رهاسازی هم نیازی به سن بالا ندارد؛ میتوان آن را زودتر تمرین کرد و اجازه داد فصلهای قدیمی زندگی بدون کش دادنهای بیفایده بسته شوند.
۶) تلاش وسواسی برای کامل بودن
کمالگرایی، یکی از عاداتی است که بسیاری را در سالهای کاری تحت فشار قرار میدهد: خانه بینقص، ظاهر بینقص، عملکرد بینقص. اما این تلاش دائمی، ذهن را خسته و بدن را مضطرب میکند. افراد در سالهای سالمندی کمکم به این نتیجه میرسند که زندگی واقعی پر از نقص است و نیازی نیست همه چیز بیعیب باشد.
مهمانیها بدون تشریفات زیاد برگزار میشود، خانهها بدون وسواس مرتب میشود و پذیراییها سادهتر است. این نگاه عملی و آرام، اجازه میدهد حضور واقعی انسانها مهمتر از ظاهر امور باشد. پذیرش «کافی بودن» به جای «کامل بودن»، یکی از بزرگترین هدیههایی است که میتوان به خود داد.
۷) گفتن «بله» به کارهایی که انرژی میگیرند
سالها طول میکشد تا بسیاری از ما بفهمیم گفتن «بله» به هر درخواست، بدون توجه به انرژی و توانمان، چه آسیبهایی به همراه دارد. پس از ۶۵ سالگی، افراد با درک دقیقتری متوجه میشوند انرژی روانیشان محدود است و باید با دقت از آن محافظت کنند. این تغییر باعث میشود مرزهای روشنتری بکشند، کارهای غیرضروری را کنار بگذارند و کمتر از روی تعارف یا ترس از ناراحت کردن دیگران، کاری را بپذیرند.
نتیجه این انتخاب، افزایش کیفیت زندگی و کاهش فرسودگی است. شادترین افراد در سالهای پس از ۶۵ سالگی، کسانی هستند که آگاهانه تصمیم گرفتهاند چه چیز را نگه دارند و چه چیز را رها کنند. این انتخابها اغلب سادهاند اما تأثیرهای عمیقی دارند: آرامش بیشتر، روابط صمیمانهتر، حضور ذهن قویتر و حسی واقعی از آزادی.
خبر خوب این است که برای آغاز چنین تغییری نیازی به رسیدن به یک سن خاص نیست. هرکسی میتواند از امروز یکی از این هفت مورد را تمرین کند؛ انتخابی کوچک اما مهم که نسخه آیندهنگر و آرامتر شما از آن قدردان خواهد بود.