اروپا در آستانه عصر تازهای از امنیت قرار گرفته است؛ عصری که در آن دیگر نمیتواند بر سایه سنگین چتر دفاعی آمریکا تکیه کند. تشدید تهدیدات روسیه و تحول جنگهای پهپادی، اتحادیه اروپا را به سوی ساخت سپری چندلایه سوق داده؛ سپری که هدف آن احیای بازدارندگی فرسوده اروپا است اما اجرای چنین طرحی با چالشهای زیادی روبرو است.
نورنیوز-گروه بینالملل: پس از بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید و تکرار تهدیدهای او درباره کاهش تعهدات امنیتی آمریکا در ناتو، کشورهای اروپایی بار دیگر یک واقعیت قدیمی را بهوضوح لمس کردند: امنیت قاره سبز وابسته به تصمیمات انتخاباتی واشنگتن است. همزمان، ورود پهپادها و جنگندههای روسی به مرزهای شرقی ناتو نشان داد که شکافهای دفاعی اروپا نهتنها ترمیم نشده بلکه عمیقتر نیز شده است.
این وضعیت، اتحادیه اروپا را به سمت طرحی بلندپروازانه به نام «آمادگی دفاعی ۲۰۳۰» سوق داد؛ برنامهای که هدف آن انتقال اروپا از مصرفکننده امنیت به تولیدکننده امنیت است. با این حال، حرکت به سوی استقلال نظامی نه یک انتخاب سیاسی، بلکه ضرورتی برای بقا در نظم امنیتی متحولشونده است.
اروپا اکنون به این جمعبندی رسیده که تهدیدات جدید ـ از پهپادهای ارزانقیمت تا موشکهای هایپرسونیک ـ با سازوکارهای کلاسیک دفاعی قابل مهار نیستند و نیاز به معماری امنیتی مبتنی بر سرعت، لایهبندی و فناوریهای پاک دارد.
معمارى سپر چندلایه؛ از زمین تا فضا
«طرح دفاعی ۲۰۳۰» مجموعهای از چهار پروژه مکمل است که در کنار هم ستونهای سپر نوین اروپا را تشکیل میدهند. نخستین بخش آن ابتکار دفاع پهپادی اروپا است؛ شبکهای که بر پایه سامانههای شناسایی، جنگ الکترونیک و سلاحهای انرژی هدایتشونده طراحی شده تا هزینه رهگیری پهپادها را به شکل چشمگیری کاهش دهد. «دیوار پهپادی» نیز بهعنوان لایه اول دفاعی، مأموریت دارد هر پرنده مهاجمی را پیش از ورود به عمق جغرافیایی اروپا خنثی کند.
در سطح دوم، پروژه نگاه به جبهه شرقی یکپارچهترین اقدام برای تقویت مرزهای اروپای شرقی در برابر تهدیدات هیبریدی، سایبری و متعارف روسیه محسوب میشود. ادغام سامانههای دریاپایه، زمینی و هوایی در چارچوب مشترک فرماندهی، قرار است سرعت پاسخ اروپا را افزایش دهد.
لایه سوم، سپر هوایی اروپا است که به دنبال هماهنگسازی سامانههای پدافندی کشورهای عضو و ایجاد یک پوشش منسجم در برابر موشکهای بالستیک، جنگندهها و پهپادهای پیشرفته است.
در نهایت، سپر فضایی اروپا با هدف حفاظت از ماهوارههای حیاتی، شبکههای ارتباطی و زیرساختهای موقعیتیابی طراحی شده است تا امنیت فضایی این قاره در برابر جنگهای ماهوارهای و حملات سایبری تقویت شود.
پیامدهای مثبت؛ بازدارندگی، فناوری و اقتصاد دفاعی
اجرای این طرح میتواند معماری امنیتی اروپا را دگرگون کند. نخستین دستاورد آن تقویت بازدارندگی در برابر روسیه است؛ زیرا سپر چندلایه توان پاسخ سریع، دقیق و هماهنگ را برای اتحادیه اروپا فراهم میکند.
دومین پیامد، رونق صنایع دفاعی است. پروژههایی که بر تولید بومی استوارند، فرصتهای شغلی گسترده ایجاد میکنند و میتوانند وابستگی اروپا به تجهیزات آمریکایی و اسرائیلی را کاهش دهند.
از منظر اطلاعاتی نیز، ایجاد شبکهای مشترک برای رصد تهدیدات هوایی، سایبری و فضایی به ارتقای قدرت پیشدستانه اروپا کمک میکند. حتی اگر این طرح در نهایت بهطور کامل عملیاتی نشود، روند همکاری دفاعی اروپا را نسبت به دهههای گذشته شتاب میبخشد و شکافهای دیرینه در ساختار امنیتی اتحادیه را کاهش میدهد.
مخاطرات بزرگ؛ بودجه، ناهماهنگی و بحران مشروعیت
با وجود جاهطلبی این طرح، موانع سنگینی بر سر راه آن وجود دارد. نخستین مانع، هزینههای چندصد میلیارد یورویی است که میتواند باعث افزایش بدهی دولتها و فشار اجتماعی شود. کشورهایی مانند فرانسه و آلمان خواهان بومیسازی کامل پروژهها هستند، در حالی که کشورهای کوچکتر ترجیح میدهند از سامانههای خارجی استفاده کنند؛ اختلافی که بودجه و زمانبندی طرح را تهدید میکند.
چالش دوم، گسست نهادی میان اتحادیه اروپا و ناتو است. هنوز مشخص نیست که فرماندهی عملیاتی سپر چندلایه بر عهده کدام ساختار خواهد بود و این ناهماهنگی میتواند سرعت پاسخ را کاهش دهد.
چالش سوم، فاصله زمانی اجرای طرح است. اروپا حتی در بهترین سناریو تا پیش از ۲۰۲۷ قادر به تکمیل شبکه دفاعی خود نخواهد بود و در این فاصله نسبت به تهدیدات روسیه آسیبپذیر باقی میماند.
افزایش هزینههای نظامی احتمال کاهش بودجه اجتماعی را بالا میبرد و ممکن است دولتها را با اعتراضات داخلی و کاهش مشروعیت مواجه سازد. اروپا باید میان «امنیت بیرونی» و «ثبات درونی» تعادلی دشوار برقرار کند.