یونسکو با ثبت منشور کوروش، نه فقط میراث ایران، بلکه میراث انسان را گرامی داشته است. در جهانی که گاه بهجای همدلی، منطق حذف حاکم است، بازتاب صدای کوروش در سمرقند، پیام روشن دیگری دارد: اینکه عدالت و مدارا، در دل تمدنی شرقی و کهن زاده شد. ایران میتواند با اتکا به همین سرمایه تاریخی، در گفتوگوی جهانی برای صلح و کرامت انسانی، نقشی دوباره و درخور ایفا کند.
نورنیوز- گروه فرهنگی: در روزگاری که گفتوگو از «حقوق بشر» گاه به ابزاری برای رقابتهای سیاسی و برتریجویی تمدنی تبدیل شده است، تصمیم یونسکو در سمرقند برای بهرسمیت شناختن منشور کوروش کبیر بهعنوان یکی از نخستین اسناد حقوق بشر جهان، معنایی فراتر از یک رویداد فرهنگی دارد. این رخداد، در حقیقت یادآور یک حقیقت تاریخی و تمدنی است: اینکه مفاهیمی همچون آزادی، عدالت، مدارا و احترام به تنوع فرهنگی، نه الزاماً زاده جهان متجدد غرب، بلکه برخاسته از بسترهای کهن تمدنی، از جمله تمدن دیرسال ایرانی است.
صدای حقوق بشر از 25 قرن پیش
منشور کوروش، لوحی گِلی است که بیش از بیستوپنج قرن پیش در بابل نگاشته شد و امروزه به عنوان «نخستین سند مکتوب حقوق بشر» شناخته میشود. در سطور آن، پاشاه ایرانی اعلام میکند که مردمِ سرزمینهای گوناگون آزادند دین خود را برگزینند، معابدشان را بازسازی کنند، و از اجبار و بردگی رها باشند. در جهانی که بسیاری از امپراتوریها بر پایه شمشیر و به بردگی کشاندن انسانها استوار بودند، این پیام، انقلابی اخلاقی و فکری بود.
اکنون که چهلوسومین کنفرانس عمومی یونسکو در سمرقند، منشور کوروش را «سندی بنیادین در تاریخ تمدن بشری» خوانده و آن را در زمرهی اسناد مرتبط با حقوق بشر و تنوع فرهنگی به ثبت رسانده است، بار دیگر اهمیت نگاه ایرانی به انسان و اجتماع مورد تأیید جامعه جهانی قرار گرفته است. کشورهایی از آسیا، آفریقا و اروپا در این اجماع تاریخی مشارکت کردند؛ نشانهای از آنکه پیام انساندوستانه ایران هنوز میتواند الهامبخش همزیستی جهانی باشد.
در این تصمیم، فقط یک سند تاریخی ثبت نشد؛ بلکه نوعی بازشناسی فلسفه انسانی شرق نیز به رسمیت شناخته شد. فلسفهای که انسان را نه ابزار قدرت، بلکه محور معنا میداند. آنچه کوروش در دل تاریخ بر لوح گِلی نوشت، امروز در جهانِ بحرانزده از تبعیض و جنگ، صدایی تازه یافته است: صدای احترام به کرامت انسان و ایمان به همزیستی کشورها و اقوام و جوامع به رغم تفاوتهایی که در فکر و فرهنگ و سبک زندگی و جهاننگری دارند. این درک عمیق از ماهیت زیست شرافتمندانه بشری، هدیه بزرگ حکیمان عصر کهن از جمله کوروش به جوامع انسانی است.
معنای دیگری از قدرت و حکومت
از این منظر، منشور کوروش را میتوان تلاشی باستانی برای بازتعریف مفهوم «قدرت» دانست. قدرتی که بهجای سلطه و غلبه و استیلا، بر انصاف، عدالت و مدارا استوار است. این معنا، اگرچه در زبان امروز «حقوق بشر» نام دارد، اما در جوهر خود، همان اندیشهای است که در ادبیات کهن ایرانی ـ از اوستا تا شاهنامه ـ پیوسته حضور داشته است: اینکه فرمانروایی راستین تنها در سایهی احترام به آزادی انسانها معنا دارد.
چنین درک والایی از ماهیت قدرت و حکومت، با ظهور اسلام و شکوفایی اش در سرزمین ایران، عمق و گسترش بیشتری پیدا کرد و به عنوان یک ارزش برتر مورد توجه قرار گرفت. اگرچه برخی از سلسلههای حکمرانی در التزام و توجه به این نظام ارزشی، سستی کردند و قدرتطلبی را بر جای مدارا و عدالت و انصاف نشاندند، اما شناسنامه قدرت صلحجویانه و مداراگرانه به نام تمدن ایرانی ثبت شده است.
ثبت منشور کوروش در یونسکو، فرصتی است برای بازاندیشی در روایتهایی که منشأ ارزشهای انسانی را صرفاً در مدرنیته غربی میجویند. واقعیت آن است که تاریخ ایران، با همهی فراز و فرودهایش، در ساحت اخلاق و سیاست حامل میراثی از گفتوگو، تساهل و عدالت بوده است؛ میراثی که در روزگار ما، بهویژه در سیاست فرهنگی و آموزشی، باید بازخوانی و بازتولید شود.
اگر یونسکو از دولتها خواسته است آموزههای برگرفته از منشور کوروش را در برنامههای آموزشی و فرهنگی خود بگنجانند، ایران باید از همه بیشتر مخاطب این پیام باشد. منشور کوروش تنها یک سند افتخارآمیز نیست؛ بلکه راهنمایی برای بازسازی اخلاق عمومی، تعامل فرهنگی و زیست اجتماعی در جهان پرتنش امروز است. ما میتوانیم با بازگشت به آن روح انسانی، بار دیگر به خود یادآوری کنیم که آزادی و احترام به دیگری، نه واژگانی وارداتی، بلکه ریشهدار در حافظه تمدنی ماست.
یونسکو با ثبت منشور کوروش، نه فقط میراث ایران، بلکه میراث انسان را گرامی داشته است. در جهانی که گاه بهجای همدلی، منطق حذف حاکم است، بازتاب صدای کوروش در سمرقند، پیام روشن دیگری دارد: اینکه عدالت و مدارا، در دل تمدنی شرقی و کهن زاده شد. ایران میتواند با اتکا به همین سرمایه تاریخی، در گفتوگوی جهانی برای صلح و کرامت انسانی، نقشی دوباره و درخور ایفا کند.