چین در واکنش به فشارهای تجاری آمریکا با هفت ابزار اقتصادی از صادرات عناصر نادر تا یارانه و سیاستگذاری پولی، واشنگتن را در قلب اقتصاد خود هدف گرفته است.
نورنیوز- گروه بین الملل: در دهه اخیر، چین با تمرکز بر راهبرد «چرخش دوگانه» (داخل ↔️ بیرون) تلاش کرده است ضمن کاهش وابستگی به بازارهای خارجی، جایگاه خود را در زنجیرههای جهانی افزایش دهد. حالا این کشور در برابر فشارها و تعرفههای استراتژیک ایالات متحده آمریکا، هفت «سلاح اقتصادی» مهم را به کار گرفته که میتواند پیامدهای راهبردی عمیقی برای واشنگتن و نظام اقتصادی جهانی داشته باشد.
۱. تعرفههای متقابل و فشار بر مصرفکننده آمریکایی
چین با وضع یا تهدید تعرفههای سنگین بر کالاهای آمریکایی، فضای فشار را بر واشنگتن افزایش داده و از مزیت بازار ۱.۴ میلیارد نفری خود بهره میبرد.
۲. کنترل صادرات عناصر نادر و مغناطیسهای دائمی
دولت چین صادرات برخی عناصر کمیاب مانند دیسپروزیم، تربیوم و مغناطیسهای قوی را به مجوزهای دشوار مشروط کرده است؛ موادی که کاربردهای فناورانه و دفاعی آمریکا را هدف گرفتهاند.
۳. لیست سیاه و مقابله نهادی با شرکتهای آمریکایی
از طریق وضع محدودیت بر شرکتها، ممنوعیتهای صادرات فناوری و تحریمهای نامرئی، پکن فضای بیزینسی شرکتهای آمریکایی در چین را تنگتر کرده است.
۴. مدیریت نرخ ارز و بینالمللیسازی یوان
چین با ابزارهای ارزی و سیاست پولی، سعی دارد موقعیت یوان را ارتقا دهد و فشار ارزی بر دلار آمریکا وارد کند تا به بخشهایی از اقتصاد آمریکا آسیب وارد شود.
۵. انطباقپذیری در مسیر صادرات
چین با توسعه بازارها در داخل و تقویت مناسبات با کشورهای آسیایی و آفریقایی، کانالهای صادراتی خود را متنوع کرده تا بتواند در برابر اعمال فشار آمریکایی مقاومت کند.
۶. یارانه، سیاست پولی و تسهیلات دولتی
دولت چین صنایع کلیدی را با یارانه، کاهش مالیات و تسهیلات ارزی همراه کرده تا توان رقابت را در سطوح بینالمللی حفظ کند و فشار خارجی را خنثی نماید.
۷. کاهش داراییهای دلاری و افزایش ذخایر طلا
چین با کم کردن دارایی دلاری و افزایش ذخایر طلا، تلاش دارد اهرم اثرگذاری دلار را تضعیف کند و آمادگی خود را در برابر شوکهای ارزی و تحریمی بالا ببرد.
در مجموع، این هفت ابزار نشان میدهند که چین نهتنها به واکنش مبتنی بر «صادرات تعرفه»، بلکه به طراحی ابزارهای اصولیتر برای ورود به ساختارهای اقتصادی آمریکا و رقابت راهبردی روی آورده است. از منظر واشنگتن، این تحولات به معنی افزایش آسیبپذیری صنایع حساس، وابستگیهای فناوری و زنجیره صادراتی است که باید مورد بازنگری عمیق قرار گیرد.
از سوی دیگر، این اقدام چین صرفاً واکنشی نیست؛ بلکه بخشی از نقشه راه بزرگتر است که به تقویت خوداتکایی، دسترسی به بازارهای جهانی و بازتعریف جایگاه چین در نظم اقتصادی نوین جهانی میپردازد. در این چارچوب، آمریکا با چالشهایی مانند کاهش مواد استراتژیک، هزینه بالاتر تولید و فشار بر مصرفکننده روبهروست.
لذا دوره جدیدی از رقابت اقتصادی استراتژیک بین دو قدرت اقتصادی آغاز شده که دیگر صرفاً با تعرفه قابل تحلیل نیست؛ بلکه ترکیبی از فناوری، مواد اولیه، ارزی، صادرات و سیاست صنعتی درگیر شده است. میدانی که شرایط را برای واشنگتن نهتنها در عرصه اقتصادی، بلکه در عرصه ژئوپلیتیکی نیز دشوارتر خواهد کرد.