انتخابات عراق میدان رقابت میان الگوی استقلالمحور و مدل وابسته به محور غربی است؛ آمریکا و اروپا با ابزارهای سیاسی، اقتصادی و رسانهای میکوشند روند دولتسازی عراق را در مدار منافع خود نگه دارند.
نورنیوز- گروه بین الملل: انتخابات عراق میدان رقابت میان الگوی استقلالمحور و مدل وابسته به محور غربی است؛ آمریکا و اروپا با ابزارهای سیاسی، اقتصادی و رسانهای میکوشند روند دولتسازی عراق را در مدار منافع خود نگه دارند.
واقعیت انتخابات
انتخابات آتی عراق صرفاً یک واقعه داخلی نیست؛ بلکه میدانی است برای تعیین مسیر آینده دولتسازی و استقلال این کشور. از سال ۲۰۰۳تاکنون ایالات متحده با بهرهگیری از ترکیب فشار سخت و نرم، تلاش کرده است تا ساختار سیاسی و اقتصادی عراق را در جهت حفظ نفوذ خود مهندسی کند. اکنون نیز در آستانه انتخابات، واشنگتن در سه محور عمده تمرکز دارد: کنترل توازن میان نیروهای شیعه و سنی، اعمال فشار اقتصادی از طریق سازوکارهای مالی بینالمللی و هدایت افکار عمومی با پوشش نهادهای مدنی و رسانههای وابسته.
۱. محور استراتژیک ایالات متحده: حفظ توازن و ممانعت از تمرکز قدرت
سیاست واشنگتن مبتنی بر جلوگیری از ظهور یک نیروی سیاسی مسلط در بغداد است که بتواند منافع امنیتی و اقتصادی آمریکا را به چالش بکشد. این رویکرد در مفهوم «مدیریت بحران مداوم» خلاصه میشود.
الف) کنترل توازن سیاسی و سازوکار تقسیم قدرت
ایالات متحده به شدت بر حفظ ساختار سیاسی فعلی متکی بر سهمیهبندی قومی و مذهبی (محاصصه) اصرار دارد. این ساختار، اگرچه از نظر ظاهری نماینده همه گروههاست، اما در عمل تضمینکننده این است که هیچ حزب یا ائتلافی نتواند اکثریت قاطع را کسب کند و سیاست خارجی عراق را به طور کامل از مدار غرب خارج سازد.
ب) ابزارهای فشار اقتصادی و مالی
کنترل جریان دلاری و دسترسی عراق به بازارهای جهانی، اهرم اصلی فشار واشنگتن است. این امر از طریق دو کانال عمده صورت میگیرد:
کنترل بانک مرکزی عراق (CBI): تحت نظارت مستقیم آمریکا، سختگیریهای شدید مالی بر معاملات بینالمللی اعمال میشود. هرگونه تلاش برای دور زدن سیستم سوییفت یا استفاده از ارزهای غیردلاری در مبادلات نفتی با بلوکه شدن داراییها و تحریمهای ثانویه مواجه میشود.
سازوکارهای بینالمللی: صندوق بینالمللی پول (IMF) و بانک جهانی در ازای وامهای حیاتی یا تداوم تسهیلات، شروط اصلاحات ساختاری (که در حقیقت زمینهساز نفوذ بیشتر شرکتهای غربی است) را بر دولت عراق تحمیل میکنند.
ج) هدایت افکار عمومی و نفوذ نرم
هدف راهبردی در این حوزه، تضعیف گفتمان مقاومت و تقویت روایت لیبرال-دموکراتیک سازگار با غرب است. این امر از طریق:
تأمین مالی NGOها؛ شبکهای وسیع از سازمانهای غیردولتی با تمرکز بر «مبارزه با فساد»، «حقوق بشر» و «تنوع فرهنگی» با بودجههای خارجی فعال شدهاند. این گروهها بهطور غیرمستقیم، نامزدهای مورد حمایت غرب را به عنوان تنها گزینههای «پاکدست» و «مدرن» معرفی میکنند.
رسانههای هدفمند؛ استفاده از پلتفرمهای شبکههای اجتماعی برای برجستهسازی اختلافات داخلی در میان جریانهای مقاومت و ایجاد دوقطبی کاذب میان «ملیگرایی» و «اقتدارگرایی دینی».
۲. نقش اروپا: مشروعیتبخشی و پیوست فرهنگی
اتحادیه اروپا و بازیگران کلیدی مانند آلمان و فرانسه در این رقابت نقش مکمل و تسهیلگر را ایفا میکنند. مأموریت اصلی اروپا، فراتر از منافع اقتصادی مستقیم، ارائه یک «پوشش مشروعیتبخش بینالمللی» به نتایج مورد نظر غرب است.
الف) نظارت انتخاباتی به عنوان ابزار نفوذ نرم:
حضور هیاتهای نظارت انتخاباتی اتحادیه اروپا، اعتبار بیشتری به روند انتخابات میبخشد، بهویژه در مجامع بینالمللی که مشروعیت دولت آینده عراق را به رسمیت میشناسند. این امر، تلاشهای نیروهای مخالف غرب برای ابطال نتایج را تضعیف میکند.
ب) دیپلماسی توسعه و بدهی:
اروپا با ارائه بستههای کمکهای توسعهای (Development Aid) با عنوان «بازسازی زیرساختها» و «توسعه بخش خصوصی»، نفوذ بلندمدت خود را تثبیت میکند. این کمکها اغلب مشروط به انعقاد قراردادهایی با شرکتهای اروپایی در حوزههای انرژی و زیرساخت هستند.
ج) پیوند سیاسی و ایدئولوژیک:
اروپا به صورت فعال از ائتلافهای میانهرو و تکنوکرات شیعه و سنی که گرایشهای مثبتتری نسبت به روابط باز با اتحادیه اروپا دارند، حمایت میکند. این حمایت اغلب در قالب دیدارها و بیانیههای مشترک سیاسی بروز مییابد تا این گروهها در صحنه داخلی عراق به عنوان «گزینههای امن و قابل اعتماد» معرفی شوند.
۳. متحدان منطقهای: تقویت جبهه غربگرا و ایجاد بیثباتی کنترلشده
نقش کشورهای عربی همسو با آمریکا درانتخابات عراق حیاتی است.این کشورها با استفاده از ظرفیتهای مالی ورسانهای خود،به عنوان بازوی اجرایی سیاستهای واشنگتن درمنطقه عمل میکنند.
الف)محور عربی (عربستان سعودی، امارات متحده عربی و اردن)
تأمین مالی وحمایت رسانهای: این کشورها ازطریق کانالهای مالی غیررسمی،ازاحزاب سنی و برخی چهرههای لیبرال شیعه که تضادی با محور منافع خلیج فارس ندارند،حمایت میکنند.هدف،تضمین حضور قدرتمند اقلیت سنی درپارلمان و تضعیف بلوکهای مسلط شیعه است.
بروزرسانی روایتها:رسانههای این کشورهابه صورت مداوم برخطرات «نفوذ ایران»و«دولت شکستخورده» تأکید کرده و رویکردانزواگرایانه عراق را نقد میکنندوبه نفع مشارکت فعالتر بغداد در پیمانهای منطقهای غربمحور تبلیغ میکنند.
ب)نقش اردن وایجاد زمینه بیثباتی(اگر لازم باشد)
برخی تحلیلها نشان میدهدکه اردن (به عنوان یک شریک امنیتی آمریکا) ممکن است درصورت عدم دستیابی غرب به اهدافش ازطریق انتخابات،زمینهساز نارضایتیهایی شودکه بقایای شبکههای امنیتی قدیمی(شامل عناصر سابق بعث)را فعال سازد.هدف این است که اگر دولت آینده عراق به سرعت تشکیل نشود، بحران داخلی و طولانی شدن مذاکرات، خود به عاملی برای تداوم نفوذ خارجی تبدیل شود. این یک استراتژی «بیثباتی کنترلشده» است.
۴. مقاومت در برابر مهندسی خارجی: محور استقلال عراق
در مقابل این ائتلاف قدرتمند، محور مقاومت عراق که ریشه در تجربه پس از ۲۰۰۳دارد،بر سه اصل اساسی برای دولتسازی مستقل تأکید دارد:
الف) حاکمیت کامل و خروج نیروهای بیگانه:
این اصل، غیرقابل مذاکرهترین خواست این جریان است.لایحه خروج نیروهای خارجی بایدبه یک اولویت دولتی تبدیل شود، زیرا تا زمانی که نیروهای نظامی بیگانه درعراق حضور دارند، تصمیمگیریهای سیاسی و اقتصادی به طورکامل تحت فشارخارجی خواهد بود.
ب)استقلال اقتصادی و رهایی ازدلار:
مقابله با«دلارزدایی»ازاقتصادعراق و ایجادکانالهای مالی جایگزین،برای خنثیسازی اهرم فشار آمریکا ضروری است.این امرمستلزم تقویت بانکهای داخلی و فعالسازی تجارت با کشورهایی است که خارج از چارچوب تحریمهای آمریکا عمل میکنند.
ج)اتحادمیان جریانهای شیعی برای تشکیل دولت کارآمد:
موفقیت این محور منوط به توانایی آن در غلبه بر اختلافات درونقومی و تشکیل یک دولت اکثریت کارآمد است که بتواند در برابر فشارهای خارجی مقاوم بماند. شکاف میان جریانهای مقاومت، بزرگترین نقطه نفوذ برای آمریکا و متحدانش محسوب میشود.
نتیجهگیری: شاخص بلوغ سیاسی عراق
انتخابات پیشرو، آزمونی برای سنجش بلوغ سیاسی مردم و نخبگان عراق است. تقابل اصلی میان دو الگوی زیر خلاصه میشود:
مدل وابسته: دولت توافقی، حفظ ساختارهای سهمیهبندی، استمرار نظارت مالی غرب و اولویتدهی به روابط با واشنگتن و بروکسل. (تضمینکننده بقای نخبگان فعلی تحت حمایت خارجی)
مدل استقلالمحور: دولت اکثریت ملی، اولویت خروج نظامی، تعدیل وابستگی اقتصادی و بازتعریف روابط منطقهای بر پایه احترام متقابل.(مسیر پرخطر اما تنها راه بازسازی تمدنی)
موفقیت جریان استقلالطلب نه فقط آینده عراق،بلکه توازن کل جغرافیای مقاومت ازخلیج فارس تا مدیترانه را دگرگون خواهد کرد،زیرا عراق میتواند به الگویی برای دولتسازی مستقل در منطقه تبدیل شود، وضعیتی که غرب به شدت در تلاش برای جلوگیری از آن است.